ما و جشنواره فیلم فجر
نخستین مسالهای که هرساله همزمان با فرا رسیدن جشنواره فیلم فجر مطرح میشود این است که اگر در سالهای آغازین پس از انقلاب، به دلیل نبود فعالیتهای فرهنگی و نیز مشخصات جشنوارهها، این جشنواره تنها محل تمرکز و تجمع فعالیتهای فیلمسازی در کشور ما بود، اکنون با وجود تنوع جشنوارهها، حضورهای خارجی، جشن خانه سینما و... این جشنواره قرار است با چه اهدافی برگزار شود؟ به هر حال باید به این پرسشها اندیشید؛ آیا جشنواره فیلم فجر قرار است ویترین تولیدات همان سال سینمای ایران باشد؟ با فرض قبول این حالت که نمیتوان نام جشنواره بر آن نهاد. بهویژه اینکه بهصورت رقابتی و با الگوگیری از جشنوارههای خارجی برگزار میشود.
از الگوگیری صحبت کردیم. اکنون پرسش دیگری را مطرح میکنیم. اساسا این جشنواره، از الگوی کدام جشنواره خارجی پیروی میکند؟ جشنوارههای اروپایی؟ هفته فیلمها؟ اسکار؟ کن؟ معرفی فیلمسازان متفاوت؟ عرضه همه موجودی یک سینما؟ آیا حضور در جشنواره (و احیانا کسب جایزه) به فروش فیلم کمک میکند؟ (مرور جایزه بگیران و فروش آنها در اکرانهای عمومی، همیشه خلاف این را ثابت کرده است) آیا قرار است جشنواره فیلم فجر محل اعلام سیاستگذاریها و خواستههای مسوولان دولتی درباره سینما باشد؟ (خواستهها و جهتگیریهایی که در برگزیده کردن یا نادیده گرفتن فیلمها و آدمها نمود مییابد.) گرچه بنا به یک سنت، همیشه داوران از استقلال رای و عدم تحمیل مسوولان جشنواره سخن گفتهاند اما نتایج هر ساله جشنواره، تابعی از نگاه مسوولان سینمایی وقت بوده است. (از آنجا که این جشنواره در هر حال یک جشنواره رسمی دولتی است، وجود چنین وضعیتی نه مثبت و نه منفی تلقی میشود. مهم آن است که آیا حمایتها و سیاستهای حمایتی، همسو با خواستههای ارزشی، مردمی و نرم فرهنگی جامعه هست یا خیر؟)
بهعنوان مثال همه پیش از آغاز جشنواره با مرور فیلمها، اسامی سازندگان و خلاصه داستان میدانستند فیلمهایی که در گروه معناگرا قرار میگیرند، امسال جایزه خواهند گرفت. این امر رخ داد و هیچکس هم شگفتزده نشد.ما در کنار جشنواره فیلم فجر، جشن خانه سینما را داریم. گرچه در سالهای گذشته، صحبتهایی میشد مبنی بر اینکه قرار است در راستای وعده سپردن کار سینما به سینماگران، جشن خانه سینما جایگزین جشنواره فجر شود، اما این امر هیچگاه رخ نداد. حضور پیدا و پنهان مسوولان سینمایی و نمایندگانشان در بخشهای مدیریتی خانه سینما، سبب شد جشن خانه سینما، در نهایت به جشنی برای یک روز تبدیل شود و جشنواره فجر جایگاه اصلیاش را حفظ کند. جالب آنکه در هر دو مورد، تاکید داوران بر «توجه صرف بر ابعاد تکنیکی و هنری فیلمها»ست. اما نتایج تفاوت دارد!
پرسشهای مطرح شده درباره چرایی برگزاری جشنواره فیلم فجر هر سال تکرار میشوند و هیچگاه پاسخی نیافتهاند. فقط گویا قرار است این جشنواره بنا به یک سنت، برگزار شود و همیشه هم، همه باشند. اینکه چرا حرفهای نمیشود، اینکه چرا مانند هر جشنواره دیگری، با تعداد فیلم محدود – ولی جدی – برگزار نمیشود؛ بیشتر ریشه در عادت مسوولان دارد. آنها نمیتوانند تصور کنند که میشود جشنوارهای حرفهای، جدی و جمع و جور داشت.
در هر دوره برگزاری جشنواره شاهد حس نوستالژیک حاضران هستیم. همه به هم میرسند و میگویند جشنواره شور و حال گذشته را ندارد. اما مصادیق دقیقی برای این امر نشان نمیدهند. دلیل این امر چیست؟ نخست باید در نظر گرفت که برخلاف دورههای دو دهه نخست جشنواره، شرط اکران، حضور در جشنواره نیست. به دیگر سخن، الزامی برای حضور در جشنواره وجود ندارد. بنابراین برنامهریزی گروه فیلمساز، براساس آمادهسازی فیلم برای اوایل بهمن ماه صورت نمیگیرد. از سویی بسیاری فیلمسازان حالا دیگر به خوبی با فرمولهای جوایز جشنواره آشنا شدهاند. آنها میدانند که حضور در جشنواره تاثیری در موفقیت و مطرح شدن فیلمشان ندارد. بسیاری از فیلمهای سینمایی بدنه، راه خود را میروند. آنها فقط به اکران، زمان و سالن مناسب فکر میکنند تا سرمایهشان را به همراه سود برگرداند. بنابراین باید ایستاد و به پشت سر نگریست و پرسید: جشنواره فیلم فجر در زمانه کنونی کجای سینمای ایران است؟
ارسال نظر