خروج از رکود با توسعه فرهنگ تعامل
اصولا عامل اصلی در حیات هر چرخه تولید وجود تقاضای موثر در آن و توانایی پاسخگویی مناسب به این تقاضاست. متاسفانه نبود زیرساختهای مناسب چه در حوزه تولید و چه در حوزه بازاریابی، موجب کاهش سهم صنعت سنگ کشور از بازارهای جهانی شده است. ایجاد زیرساختهای مناسب و تزریق شاخصهای استاندارد در بخشهای مختلف این صنعت، به یک برنامهریزی گسترده و همهجانبه نیاز دارد. تکیه بر بازار روبهرشد و مقطعی مسکن در دو دهه اخیر موجب توسعه این صنعت در جهت تطبیق با بازار داخلی و ارائه محصولات در چهارچوب تقاضای این بازار شد. در این میان ضمن توسعه معادن بدون استراتژی مناسب و برنامهریزی بلندمدت، محصولات تولیدی نیز از استانداردهای جهانی فاصله گرفتند.
بهدیگر بیان صنعت سنگ کشور توسعه مقطعی برای پاسخگویی به شوک وارده به بازار مسکن را تجربه کرد نه توسعهای با برنامه به منظور حضور در بازارهای جهانی. این تورش توسعهای هم متوجه دولت است و هم بخش خصوصی. دولت استراتژی و برنامه مدونی برای حضور این صنعت در بازارهای جهانی نظیر سیاستهای تشویق صادرات و حمایت از بخش خصوصی برای حضور پررنگ در عرصه بینالمللی در نظر نگرفت و موازی با این حرکت بخش خصوصی نیز ارادهای برای رصد بازارهای بینالمللی و هدفگیری آنها از خود نشان نداد. مجموعه این عوامل موجب کاهش سهم این صنعت از بازارهای خارجی و عدم توانایی ایجاد تقاضای پایدار برای توسعه این بخش در سیستم اقتصادی کشور شد.
از جمله موانع مهم برسر راه ورود این صنعت به خارج از مرزهای کشور مشکلات موجود بین فعالان در داخل کشور بوده است. یکی از عوامل مهم که فقر آن در صنعت سنگ بهشدت احساس میشود نبود فرهنگ تعامل و کار گروهی در جهت منافع ملی است. در بسیاری از مواقع سودهای شخصی مقطعی جایگزین سودهای بلندمدت پایدار در این صنعت شده است. بهدیگر بیان، فعالان بازی برد - برد بلندمدت را فدای کسب درآمد بیشتر خود در کوتاهمدت کردهاند. قیمتشکنی و خامفروشی از عوارض مربوط به همین پدیده هستند. ایجاد فرهنگی مبتنی بر احترام در روابط تجاری بین افراد، نقشی اساسی در بهبود وضعیت کلی صنعت سنگ و منتفع شدن اقتصاد کشور از درآمدهای ارزی خواهد داشت.
اگر بهدنبال بهبود وضعیت کلی صنعت سنگ در کشور هستیم باید رویکردی سیستمی در این زمینه بهکار گرفته شود. نگاه تکبعدی نمیتواند در این زمینه کارگشا باشد. بررسی وضعیت سنگ حاکی از آن است که از تجهیز معادن گرفته تا تجهیز کارخانجات، همچنین ایجاد فرهنگ تعامل و همکاری بین این بخشها و بازرگانان همگی باید دچار تغییرات اساسی و بازنگری ساختاری شوند. صرف تجهیز معادن و وارد کردن تکنولوژی روز به کارخانهها نمیتواند به یکباره وضعیت این صنعت را دگرگون کند. در وهله اول باید نقاط تمرکز تنش و بروز اصطکاک بین اجزا شناسایی شده و سپس در سایه رفع این موانع به تجهیز کلی این صنعت پرداخته شود. در این میان نیازی نیست معادن و کارخانهها با یکدیگر ترکیب شوند. اعتقاد دارم تمرکز هربخش بر وظایف و اهداف خود موجب رسوخ دانش و تخصص در تمام ابعاد این صنعت خواهد شد آنچه در این میان حائز اهمیت است تعریف صحیح همافزایی و ایجاد فرهنگ کار گروهی است.
فرهنگ تعامل و همگرایی به سمت اهداف مشخص موجب ایجاد کانالهای ارتباطی قوی بین اجزای مختلف صنعت شده و در نهایت سیستمی متخصص با ظرفیت بالا و هدفمند خواهیم داشت. این رویکردی سیستمی و هماهنگ برای به حرکت درآوردن چرخ صنعت سنگ در کشور خواهد بود. در صورت ایجاد چنین سیستمی میتوان امید داشت پای سرمایهگذاران خارجی با بازار مصرف مناسب به صنعت سنگ کشور باز شود. ترکیب یک بخش عرضه قدرتمند با تقاضای پایدار منجر به توسعه مناسب این صنعت خواهد شد. توجه به چنین رویههایی بستر مناسب برای ایجاد خوشههای صنعتی را نیز فراهم خواهد کرد. در واقع باید بیان کرد یکی از نمودهای اصلی در استفاده از شاخصهای کارگروهی ایجاد خوشههای صنعتی است. همحرکتی اجزا بهخودیخود فعالیت در کنار هم را به یک الزام تبدیل خواهد کرد. از عوارض جانبی مثبت این رویکرد کاهش هزینههای واسطهای و بالا رفتن قدرت رقابت پذیری خواهد بود.
ارسال نظر