چارهای برای فقر مشارکتپذیری
نگاهی به عملکرد بخش تعاون در اقتصاد ایران در گفتوگو با محمدجعفر کبیری
به نظر میرسد «تعاون» اگر نگوییم یک ابداع انقلابی، بهنوعی ابداعی بوده که بیشتر در دهههای اخیر مطرح میشود و قرار هم هست که درصد زیادی از اقتصاد کشور را پوشش دهد. اما وقتی نگاه میکنیم میبینیم که به آن درصد مورد نظر نهتنها نرسیده بلکه حتی به آن نزدیک هم نشده، شما بهعنوان یکی از متولیان این امر فکر میکنید علت اینکه حوزه تعاون در بخش اقتصاد به آن حداقل انتظار نزدیک نشده، چه بوده است؟
در ابتدا من در مورد قسمت نخست سوال شما عرضی داشته باشم. اول باید همه بدانیم که تعاونیها و Cooperativeها اصلاً برای ایران نیستند. فرهنگ تعاون در اصول ما و در قرآن ما بوده و هست؛ ولی نوع مدیریت و الگوی تعاونی بهعنوان یک بنگاه اقتصادی برای ایران نیست. اولین تعاونی در انگلستان شکل گرفته است و البته تعاونیها در ایران قبل از انقلاب هم بودند، بعد از انقلاب هم بودند. تعاونیها در دنیا به نسبت آنچه ما در ایران به آنها در کلام میپردازیم در عمل خیلی پیشتازتر هستند. پس اول ذهن و نگاهمان را بازسازی کنیم. دقیقاً فرصتی هم هست که در اینجا باید از آن استفاده کنم؛ بخشی از درجا زدن حوزه تعاون در ایران بابت این است که نگاهی وجود دارد که فکر میکنند تعاونی متعلق به ایران و برای چهار دهه گذشته است و تمام موفقیتها و شکستهای بخش تعاون را محدود به جغرافیای ایران و این چهار دهه اخیر میکنند؛ که این اشتباه است. ما باید حتماً از تجربیات موفق جهانی استفاده کنیم. تجربیاتی مانند فرانسه، اسپانیا و نیوزیلند که در این زمینه پیشتاز هستند و بعضاً سهم بخش تعاون در این کشورها بالای پنج درصد GDP است.
اتفاقاً در دنیا میبینیم تعاونیها در کشورها بیشتر دیده میشوند و به آنها عمل میکنند که اقتصاد آن کشورها دچار تنش میشود و این تعاونیها همانند سوپاپ اطمینان منجر به افزایش تابآوری اقتصادی آن کشورها شده و میشوند. در ایران هم تعاونیها بهخصوص تعاونیهای روستایی قبل از انقلاب بودند و حضور و بروز داشتند. بعد از انقلاب هم در چند برهه تعاونیها خودشان را نشان دادند، و قله بلندی را فتح کردند، همه ما تاثیر «تعاونیها در دوره جنگ» در ذهنمان مانده است.
دلیلی که من این پرسش را مطرح میکنم تاکیدی است که ما در اظهارنظر مقامات ارشد میبینیم. یک دلیل هم آن بُعد فرهنگی ماجراست که اشاره کردید بالاخره یک پایگاه اسلامی دینی در ایران دارد. اشاره کردید که اوج فعالیت تعاونیها در ایران به دوره جنگ برمیگردد که خب بالاخره آن زمان نمود دارد و خودش را نشان میدهد. آیا آن ۲۵ درصد از سهم اقتصاد که به نظر میرسد در سندهای چشمانداز هم پیشبینی شده بود، بعد از جنگ اتفاق افتاد؟ یا اینکه قبل از جنگ هم این پیشبینی وجود داشته؛ یعنی در دولتهای قبل این مساله بوده است؟
در بحث قوانین بالادستی ما از جمله اصل ۴۴ به صورت صریحی از بخش تعاون حمایت شده و ابراز هم شده که به هر حال باید بخش تعاون به سهم ۲۵درصدی برسد؛ ولی خب رسیدن به سهم ۲۵درصدی (یا اصلاً بگوییم توسعه بخش تعاون) ابزار میخواهد. من خودم معتقدم سهم ۲۵درصدی در بخش تعاون ویژن خوبی است، ولی مهمتر از آن این برنامه عملیاتی است که ما باید با سرعت مناسبی به آن سمت حرکت کنیم. باید اذعان کنیم در ادوار مختلف رویکردها به بخش تعاون متفاوت بوده است از اینرو بعضی از دولتها سرعت را بیشتر و بعضیها کمتر کردند. ویژن ما برای سهم تعاون در اقتصاد سهم ۲۵درصدی بوده ولی برای رسیدن به این مهم ما از سرعت مناسبی بهره نمیبریم زیرا جدیترین چالش بخش تعاون در این زمینه بحث اجتماعی و فرهنگی است. تعاونیها بنگاه اقتصادی- اجتماعی هستند؛ یعنی هم بُعد اجتماعی دارند و هم بُعد اقتصادی. دلیل آن چیست؟ ما در ایران دچار فقر فرهنگ مشارکتپذیری در ابعاد مختلف هستیم؛ ما ایرانیها کار گروهی کمتر میکنیم، برای مثال در رشتههای ورزشیای بیشتر مدال میآوریم که فردی است و در کار گروهیمان کمتر نتیجه میگیریم. البته الان نسبت به ۲۰ سال گذشته وضعیت بهتر شده است؛ ولی میخواهم بگویم ما با کشورهایی که ادعای اقتصادِ بازار دارند فاصله داریم.
مثلاً فرانسه ادعای اقتصاد از جنس اقتصادی را که ما میگوییم، ندارد، اما Cooperativeها در آنجا بیش از ۱۵ درصد سهم اقتصاد را دارند. اصلیترین دلیل آن بحث فرهنگی-اجتماعی است. آنجا فرهنگ مشارکتپذیری یا فرهنگ کار گروهی وجود دارد؛ یعنی در آنجا چون بچهها از مدرسه یاد میگیرند که با هم کار گروهی کنند و... میآیند میگویند حالا که به کار اقتصادی آمد، فرهنگ تعاون چه میگوید؟ میگوید که در مدیریت بنگاههای اقتصادی دموکراسی حاکم است؛ چیزی که ما خیلی گفتهایم این است که اگر شریک خوب بود، خدا هم شریک میداشت! این بُعد فرهنگی این ماجراست. حالا بُعد اقتصادی تعاون؛ در بُعد اقتصادی هم بخش تعاون دورههای موفقیتآمیز خوبی داشته است. در دوره جنگ توانسته کارهای خوبی بکند. قطعاً توسعه بخش تعاون چند دستاورد برای همه جوامع از جمله جامعه ایران خواهد داشت: توسعه تعاون میتواند به بازتوزیع عادلانه ثروت کمک کند. فرض کنید مثلاً در همین بحث واگذاریها، اگر در بعضی از این واگذاریها تعاونیهایی تشکیل میشد که خود کارگرها عضو آن بودند و این تعاونی کارگری سهمی از آن واگذاری را به خود اختصاص میداد، قطعاً آنها بابت مسوولیتی که بر عهدهشان گذاشته میشد، خودشان سعی میکردند شرکت کمتر دچار بحران شود و مدیریت میکردند. این ثروتی که در اختیار دولت است برای من و شما نیست، برای ملت است ولی مدیریت آن در اختیار دولت است. این ثروت وقتی میخواهد به نهاد مردمی برگردد، بهترین نوع و عادلانهترین بازتوزیع این ثروت که از نهاد دولت دارد به یک نهاد اقتصادی مدنی میرود از نظر ما «تعاونی»ها هستند.
اقتصاد وقتی اقتصاد دولتی است یعنی همه چیز در اختیار دولت است، آیا عدم موفقیت بخش تعاون به خاطر این نیست که این بخش در درون دولت درگیر است و اقتصاد دولتیتر تعریف میشود؟
یک نکته بگویم؛ اقتصاد تعاونی زیرمجموعه اقتصاد دولتی تعریف نمیشود. همانطور که مستحضر هستید قانون هم اقتصاد ما را سه بخش کرده است؛ دولتی، خصوصی و تعاونی. حتماً قانونگذار و بهخصوص مرحوم شهید بهشتی این ایده بخش تعاون را خیلی دوست داشتند که برجسته بکنند و متفاوت از بخش دولتی و بخش خصوصی نگه دارند. شما در یک شرکت خصوصی دنبال این هستید که فقط منفعت شخصی و سهامدارهای خودتان را ماکزیمم کنید. شما در یک بنگاه تعاونی هم به دنبال ماکزیمم کردن سودتان هستید و هم به دنبال این هستید که ثروت و درآمد حاصل از آن مشارکت و فعالیت اقتصادی را که عاید میشود بهصورت عادلانهای بین همه اعضای تعاونی تقسیم کنید. فرق یک تعاونی متعارف با یک بنگاه اختصاصی سهام خاص چیست؟ بر اساس تعاریف تعاونی هفت نفر عضو فارغ از سهم خود، بابت عضویت فردی و اینکه فرد عاقل و بالغ و عضو این تعاونی هستند رای برابر دارند.
یعنی اگر من ۱۰ میلیارد تومان سهم داشته باشم و شما یک میلیارد تومان سهم داشته باشید و دیگری ۵۰۰ میلیون؛ اگر همهمان عضو تعاونی متعارف باشیم رای برابر داریم. من همین هفته پیش تماسی داشتم که فردی زنگ زد و گفت: «آقا! میشود این قانون را عوض کنید. این تعاونیها اینطور هستند که سهمها نابرابر است ولی رایها برابر است.» گفتم: اصلاً این یک ترم بینالمللی است. فرق قانون تعاون با سهامی خاص همین نکته است. قطعاً توسعه بخش تعاون به بازتوزیع عادلانه ثروت با این رویکرد کمک میکند و تفاوتش را نسبت به اقتصاد دولتی و اقتصاد بخش خصوصی نشان میدهد یعنی بهرهوری بخش خصوصی را دارد؛ مشکلی که در بخش دولتی وجود دارد چیست؟ در تمام دنیا این مشکل وجود دارد که اقتصاد دولتی کاملاً غیربهرهور است؛ یعنی اقتصاد دولتی ناکارآمد است. هر جا که دولت وارد شده از آزادترین اقتصادها تا بستهترین اقتصادها این مشکل مشاهده میشود. در آمریکا حتی مثلاً شهرداری یکی از شهرهای آمریکا (فکر کنم نیویورک) بود، یک سرویس بهداشتی را به بخش خصوصی داده بودند که بسازد، یک سرویس بهداشتی را هم داده بودند همان بخش دولتی حاکمیتی خودشان مثلاً شهرداری همان بخش بسازد. هزینه ساخت بخش دولتی بیشتر از هزینه بخش خصوصی در ساخت یک سرویس بهداشتی با کیفیت یکسان بود؛ یعنی ناکارآمدی در بخش اقتصاد دولتی فقط مختص ایران نیست بلکه در همه جای دنیاست. بحث تعاونی این است، ثروت را عادلانهتر بازتوزیع میکند.
توسعه بخش تعاون به توسعه رفاه اجتماعی با مشارکت مردم کمک میکند. در زمان جنگ، تعاونیهای مصرف چه میکردند؟ مردم عضو این تعاونیها بودند، پولهای خردشان را روی هم میریختند، هزینه تمامشده برای مصرفکننده نهایی را کم میکردند و دولت فقط کمک میکرد با اعتمادی که به مردم میکند و اعتمادی که مردم به دولت میکنند رفاه اجتماعی را با شبکه توزیع افزایش دهد و maximize کند.
مهمترین قابلیت بخش تعاون، جذب سرمایههای خُرد مردمی بهمنظور ایجاد اشتغال پایدار منطقهای است. این جذب سرمایه یعنی چه؟ یعنی شما در بخش خصوصی ممکن است مثلاً سراغ احداث پتروشیمی بروید؛ فرضاً آدم ثروتمندی هستید و چند تا سهامدار دارید و میلیونها دلار پول. ولی K به L این پتروشیمی یا طرحهای بزرگ بهشدت بالاست ولی SMEها و تعاونیها بهترین فرصت برای مخصوصاً اقتصادهایی شبیه ایران هستند که دچار بیماری رکود تورمی است؛ ما در دنیا معدود اقتصادهایی داریم که دچار رکود تورمی هستند؛ یعنی از طرفی هم قیمتها افزایش پیدا میکند ولی این افزایش قیمتها منجر به رونق نمیشود و از این طرف شما رکود دارید. خروج از این شرایط خیلی سخت است. از نظر ما در برابر سیل نقدینگیای که منجر به تورم میشود و در برابر تحریمها و آثار بیماریهایی نظیر کرونا که پیامدهای خارجیای دارند که منجر به رکود میشود و جمع این دو تا برای ما هم تورم و هم رکود را ایجاد میکند، بهترین جا آبگیرهای تعاونیها هستند که دولت بسترسازی مناسبی بکند که افراد در منطقه خودشان، در روستای خودشان یا در شهر خودشان پولهای خردشان را بگذارند و با هم یک کسبوکار راه بیندازند.
اتفاقاً SMEها و تعاونیها (تعاونیها هم یک نوع SME هستند)، تابآوریشان در برابر ناهنجاریها و تنشهای اقتصادی بیشتر است. دلیل آن چیست؟ داشتن اعضای بیشتر، در کنار هم بودن، همافزا شدن هم بحث تامین مالی و هم بحث اجتماعیاش منجر به این میشود که تابآوری اینها نسبت به تنشهای شدید اقتصادی بیشتر شود و الان ادعای ما این است که اگر حاکمیت به معنای state (نهتنها به معنای دولت) کمک کند که تعاونیها جان بگیرند و بیش از گذشته توسعه پیدا بکنند، برآیند حضور اینها منجر به افزایش تابآوری اقتصاد ایران در برابر تنشهای مختلف اقتصادی ازجمله تحریمها میشود.
پرسشی که دائم مطرح میشود این است که اگرچه از لحاظ تئوریک و نظری خیلی راحت میشود گفت که تعاونیها این ویژگیها را دارند که برای اقتصاد تابآوری میآورند؛ ولی به نظر میرسد در اقتصاد ایران جای بخش تعاون مشخص نیست. حتی اظهارنظرهایی از نمایندگان مجلس داریم که مثلاً تعاونیها گلی به سر اقتصاد کشور نزدهاند. اکنون جایگاه تعاونی در اقتصاد ایران کجاست؟ ما میدانیم بخش خصوصی درصد کمی از اقتصاد کشور را در اختیار دارد و بخش دولتی درصد بسیار بزرگتری دارد. اکنون جایگاه تعاونی در اقتصاد ایران کجاست؟
این بیماری اقتصاد ماست که بخش دولتی هنوز بخش غالب اقتصاد کشور است و نتایج آن را هم میبینیم. ولی اینکه سهم بخش تعاون یا جایگاه بخش تعاون کجاست؛ به این موضوع از دو منظر میشود نگاه کرد. از یک طرف از منظر من که عضو تعاونی هستم و بنگاهی دارم که در قالب تعاونی ادارهاش میکنم، بهعنوان یک بنگاه به دنبال سود خود هستم و بهعنوان یک حرکت اجتماعی هم به دنبال یک مشارکت اقتصادی هستم که افراد مختلفی گردهم میآیند. ولی نکتهای که وجود دارد این است که همان سه محوری که خدمت شما عرض کردم؛ بازتوزیع عادلانه ثروت، توسعه رفاه اجتماعی به دست خود مردم و ایجاد اشتغال پایدار منطقه از طریق جذب سرمایههای خرد مردم، ماموریتی است که بخش تعاون در اقتصاد ایران بر عهده دارد. این سه محور را نه دولت به تنهایی از عهدهاش برمیآید و نه بخش خصوصی یک تنه میتواند کاری بکند.
چرا با وضعیتی که اقتصاد کشور دارد که حالا مشکل اصلی آن هم همان دولتی بودنش است، نظام حکمرانی ما و نظام کلان در تصمیمگیری به بخش تعاون میدان نمیدهد؟ دلیل آن چیست؟
دلیل آن این است که هم مردم و هم بسیاری در حاکمیت فکر میکنند تعاونی برای ایران و مربوط به چهار دهه گذشته است و شکستهای محدود به این جغرافیا را به کل سرمایهای که بخش تعاون میتواند برای اقتصاد ایجاد کند تعمیم میدهند. یعنی تعاون را در معنای دقیق آن درک نکردهاند. برای ما این کار در این شرایط خیلی سخت است؛ مثلاً همه ما دوست، آشنا و فامیلی داریم که شاید عضو تعاونی مسکنی بوده است که از آن راضی نبوده است. میتوانم بگویم اعتماد عمومی و حاکمیتی نسبت به بخش تعاون بهدلایل مختلفی طی چند دهه گذشته خدشهدار شده است و اگر بتوانیم ۱- با مطالعات تطبیقی ببینیم دنیا چه کار کرد و ۲- با ظرفیت داخلیای که داریم نشان تعاون را احیا کنیم (حالا میگویند از لفظ rebranding استفاده نکنیم) و ۳- اعتماد عمومی را نسبت به بخش تعاون احیا کنیم، من معتقدم جهش قابلتوجهی در توسعه بخش تعاون خواهیم داشت.
ضرورت این احیای اعتماد عمومی و حاکمیتی به بخش تعاون چیست؟ از نظر من دو تا مطلب است:
توسعه شفافیت در بخش تعاون. دلیل آن این است که مثلاً شما یک تعاونی مسکن و یک تعاونی مصرفی داشتید. من باید اعتماد کنم که بیایم پولم را یعنی سرمایه خُردم را در اختیار شما بگذارم. این اعتماد طی زمان یا از بابت ناآگاهی اعضای تعاونیها نسبت به حقوقشان یا در اثر سوءاستفاده برخی مدیران عامل و هیات مدیران اتحادیهها یا تعاونیها در حوزه مدنی و جامعه مدنی مخدوش شده است. اینها یا ناآگاه هستند یا اگر آگاه هستند این موضوع را مثبت ندیدند. در بخش حاکمیتی هم همینطور است؛ یعنی تعاونی را با اقتصاد مارکسیستی و اقتصاد چپ اشتباه میگیرند! اصلاً چنین چیزی نیست. تعاونیها همانند بنگاههای دیگر، نوعی بنگاه هستند. مدیریت آنها دموکراسیخواهانه، با رای برابر و از موضع برابر است. حالا اینکه فلسفه آن چیست از حوصله این بحث خارج است. ضرورت احیای اعتماد عمومی به ظرفیتهای بخش تعاون یکی توسعه شفافیت است که ما این کار را به لطف خدا در قالب ایجاد سامانه هوشمندی که نظارت مردم بر مردم و نظارت حاکمیت بر مردم است در تعاونیها ایجاد کردیم. یعنی فرض کنید شما عضو یک تعاونی میشوید و فردا میخواهید بروید یک تعاونی تشکیل بدهید. فارغ از اینکه مثلاً در گذشته بیش از سه ماه طول میکشید تا فقط وزارتخانه ما به شما یک مجوز اولیه بدهد اما الان شما از منزلتان میتوانید پشت لپتاپ بنشینید و یک تعاونی تشکیل بدهید. این یک «سامانه جامع و هوشمند بخش تعاون» است.
استارت کدال بخش تعاون را زدیم که خیال مردم راحت شود که دیگر من اگر پولم را به یک تعاونی بردم، میتوانم نظارت مستمر داشته باشم. شما در آنجا بهعنوان عضو تعاونی کارتابل دارید و اساماس برایتان میآید که فلان روز مجمع است. قبلاً چه اتفاقی میافتاد؟ میخواهم مثال عامیانه بزنم که خوب درک شود. مثلاً قبلاً یک تعاونی مسکن داشتیم که میخواست یک زمین چند ده میلیاردتومانی را بدون اطلاع اعضایش بفروشد! مدیرعامل اگر میخواست متخلفانه برخورد کند چه کار میکرد؟ میآمد این مجمع را در روزنامهای که کلاً مثلاً ۵۰۰ نسخه شمارگان انتشارش بوده آگهی میکرد و هر ۵۰۰ نسخه را هم خودش میخرید و تعداد خریدارها به حدنصاب نمیرسید و دومی را با هر حدنصابی برگزار میکرد و آن اتفاقات تلخ میافتاد. گرچه من در همینجا باید بگویم تعاونیهای مشکلدار مسکن که بیشترین خدشه را به اعتبار بخش تعاون وارد کردند زیر ۱۰ درصد تعاونیهای مسکن ما هستند. ۹۰ درصد تعاونیها روندی بیمشکل و شفاف داشتهاند. با این حال باید در نظر گرفت که خیلیها اصلاً با تعاونی خانهدار شدند. آن بازتوزیع عادلانه ثروت که صحبت شد در اینجا اتفاق افتاد. یک ثروت ملی بوده؛ از زمین و مصالح بگیرید تا دیگر ملزومات. این یک تعاونی بوده که توانسته این را از دولت پس بگیرد و بهصورت عادلانهای بین عدهای توزیع بکند. مشکل آن تنها سوءاستفاده یکسری افراد بوده است که با روشی که در پیش گرفته شده دست آنها برای این عمل بسته خواهد بود.
ما یک اتاق شیشهای بهنام «سامانه جامع و هوشمند بخش تعاون» در بخش تعاون ایجاد کردیم که هم پنجره واحد خدمات بخش تعاون حاکمیت تعاون در منظر عموم مردم خواهد شد و هست و هم نظارت اعضا را بهشدت روی فعالیتهای هیاتمدیره و مدیران عامل گسترده کرده است. یعنی با توسعه شفافیت و تبدیل کردن اتاق تاریک بخش تعاون به اتاق شیشهای پرنور، من معتقدم این اعتماد عمومی طی چند سال آینده به بخش تعاون از طرف مردم برخواهد گشت. با سیاستگذارانمان هم باید برویم گفتوگو کنیم که فرمودید چرا توجه نمیکنند. بخش تعاون در قانون یک پشتوانه بهشدت قوی قانونی دارد، ولی در اجرا ضعیف بوده است. چرا؟ باور آن وجود نداشت و خروجیاش را ندیدند. حالا ما به انحای مختلف داریم نشان میدهیم که تعاونیای داریم که سه هزار میلیارد تومان دارایی آن است، تعاونیای داریم که صادرات ویژهای به کشورهای منطقه دارد، تعاونیای داریم که گردشهای مالی بالایی دارد ما تعاونی دانشبنیان بهشدت قویای داریم. ما باید کار ترویجی بکنیم که این اعتماد حاکمیت در سه قوه؛ چه قوه مجریه، چه قوه مقننه و چه قوه قضائیه برگردد و این اراده که در عالیترین سطح نظام وجود دارد به بدنه هم تسری پیدا کند. این فقط یک محور بود از ضرورت اینکه چگونه نام و نشان تعاون احیا شود. دومی هم توسعه نوآوری است. پس ما دو تا رویکرد اصلی داشتیم: ۱- توسعه شفافیت و ۲- توسعه نوآوری.
بخش تعاون در ادوار گذشته خدمات شایانی را هم به جامعه و هم به حاکمیت ارائه کرده است؛ برای توزیع کالای اساسی و دیگر مسائل موفق بوده است ولی نکتهای که وجود دارد این است که تعاونیهای موجود ما بعضاً خیلی سنتی شدهاند. ما اتحادیههایی داریم که فردی در آن بیش از ۵ تا ۳۰ سال رئیس بوده است. آدمهای خوب رسوب کردند که این باعث شده آدمهای جدید آنچنان وارد بخش تعاون نشوند. ما نیاز داریم که کمک کنیم بهرهوری بخش تعاون و تعاونیهای موجود افزایش پیدا کند، به توسعه R&D برای افزایش بهرهوری کمک کنیم؛ به توسعه تعاونیهای فناور، دانشبنیان و نوبنیان کمک کنیم. به لطف خدا دومین کاری که در بخش تعاون در دوره جدید برای توسعه نوآوری انجام شده همین رویکرد بوده است. بهمنظور توسعه تعاونی دانشبنیان و حمایت از استارتآپهایی که خروجی آنها تعاونی میشود، ایجاد مراکز نوآوری و توسعه تعاون در دستور کار بوده و هست که ما خطوط اعتباری با نرخ ترجیحی را برای این تعاونیهای نوبنیان که عموماً هم جوانان هستند در نظر گرفتیم.
حمایتهای ویژهای هم از طریق بانک توسعه تعاون و هم از طریق صندوق ضمانت سرمایهگذاری تعاون کردیم که جوانهایی که دارای خلاقیت هستند و انگیزه و انرژی قابلتوجهی هم دارند وارد کار شوند که اگر انشاءالله دانشگاههای ما به سمت تبدیل شدن به دانشگاههای نسل سوم بروند، بهترین روش تشکیل این نوع تعاونیها در دانشگاههاست که ما بهصورت ویژه در کنار دانشبنیانها و فناورها از تعاونی جوانان و دانشجویان هم با همین پرداخت تسهیلات با نرخ ترجیحی و صدور ضمانتنامه تا یک سقف معین بدون وثیقه حمایت میکنیم که چند تا جوان که ایدهای دارند که سرمایهشان همان ایدهشان است، با کمترین بوروکراسی اداری بتوانند این را به اجرا برسانند و این توسعه نوآوری هم برای حل معضلات بخش به کار آید و هم برای اینکه بخش تعاون یک بخش زاینده، بهروزشده و مدرن بشود که بتواند نیازهای روز جامعه را جواب بدهد؛ همانطور که در دوره جنگ توانست از طریق شبکهسازی و... جواب بدهد.
این دو رویکرد اصلی ما برای احیای نام و نشان تعاون، احیای اعتماد عمومی و بخش حاکمیتی به حوزه تعاون است. این دو رویکرد اصلی و چند راهبرد هم داشتیم. در گذشته حمایت از تعاونیها بهصورت عام بود و هر کسی تعاونی تشکیل میداد ما از آنها حمایت میکردیم. تعاونیها در گذشته تبدیل به یک ظرف رانت شده بودند. الان خیلی از قوانینی هم که اجرا نمیشود بابت این است که آن مجری احساس میکند برای چه باید این رانت را به این تعاونی بدهد. ما به این سمت داریم حرکت میکنیم که حمایت از تعاونیها را هم بهصورت هدفمند انجام دهیم. به چه معنا؟ یعنی حمایت از تعاونیها را متناسب با جغرافیای کسبوکار آن تعاونی انجام دهیم. فرض کنید قانونی داریم که ۲۰ درصد حق کارفرما بابت پرداخت بیمه تامین اجتماعی باید به اعضای شاغل تعاونی تخفیف داده شود. این قانون سالهاست که اجرا نمیشود! در دوره جدید با تفاهمی که کردیم قرار است اجرا بشود، ولی قرار شد با این رویکرد باشد که تعاونیهای جوانان، زنان و توانیابان در اولویت اجرای این قانون قرار بگیرند که هم محل سوءاستفاده آن کم بشود و هم بهرهوریاش برای اجرای قانون افزایش پیدا کند.
از این دست کارها داریم انجام میدهیم که حمایت هوشمند هم رخ بدهد. ما از تعاونی زنان، جوانان، توانیابان، دانشبنیانها بهصورت ویژه هم در پرداخت تسهیلات و هم در صدور ضمانتنامه داریم حمایت میکنیم. از تعاونیهای توسعه عمران شهرستان بهصورت ویژه حمایت میکنیم. تعاونی توسعه عمران شهرستان یکی از مترقیترین قوانین بخش تعاون است که میگوید نیمدرصد از افراد شهرستانها میتوانند بیایند تعاونی توسعه عمران شهرستان را تشکیل بدهند. تنها جایی که قانون میگوید که اگر مثلاً فرض کنید این ظرف آب را در اختیار شما قرار بدهیم، این یک رانت است. میگوید اگر شما یک تعاونی توسعه عمران شهرستان باشید، من میتوانم این کار را به دلیل عضویت تعداد قابلتوجهی از اعضای ساکن آن شهرستان در این تعاونی انجام دهم. الان هم بهصورت ویژهای با ایجاد خط اعتباری، ایجاد حمایتهای ویژه در واگذاریها و کمک به آنها سعی میکنیم تعاونیهای توسعه عمران شهرستان را هم داشته باشیم.
بهعنوان جمعبندی این بحث اگر بخواهم پرسشی مطرح کنم، شاخصترین کارهایی که دارید میکنید و فکر میکنید قابلیت این را دارد بیشتر مورد توجه قرار بگیرد به چه مواردی میتوانید اشاره کنید؟
شاخصترین کارهای ما که در کنار فعالیتهای دیگر انجام شده است، همین توسعه شفافیت نوآوری در بخش تعاونی در دوره جدید است. بیش از شش هزار و ۸۰۰ میلیارد تومان سرمایهگذاری پروژهها در قالب ۱۶۰۶ طرح با اشتغالزایی ۶۷ هزار و ۸۳۶ نفر در قریب به یک سال و نیم اخیر ایجاد شده است. پرداخت تسهیلات بانک توسعه تعاون طی دو سال گذشته بیش از دو برابر شده است؛ یعنی بانک توسعه تعاون تا سال ۹۶ معادل شش هزار و ۷۰۰ میلیارد تومان تسهیلات پرداخت میکرد و در سال ۹۸ معادل ۱۴ هزار و ۵۰۰ میلیارد تومان و طبق اساسنامهاش باید ۷۰ درصد این تسهیلات را به تعاونیها بدهد. کار دیگری که ما دنبال کردیم همین حمایت هوشمندی بود که خدمتتان عرض کردم؛ همچنین ایجاد پنجره واحد بخش تعاون که در قالب همان «سامانه جامع و هوشمند بخش تعاونی کشور» است که همه خدماتمان را در چهار فاز؛ «تشکیل»، «تغییرات» و «نظرات» در فاز نخست، «توانمندسازی تعاونیها» در فاز دوم، «تامین مالی تعاونیها» در فاز سوم و «توسعه بازار محصولات تعاونیها» در فاز چهارم انجام دادیم.
این مجموعه اقداماتی است که ما فازهای نخست آن را در این سامانه عملیاتی کردیم و الان در اختیار مردم قرار دارد. باورمان این است که بخشی از قوانین معطلمانده را در این دو سال اخیر سعی کردیم احیا بکنیم ازجمله تبصره ۲ بند ۲۹ اصل ۴۴ که میگوید ۳۰ درصد از درآمدهای حاصل از واگذاریهای بخش دولتی به بخش خصوصی را باید به توسعه بخش تعاون بدهند. ۳۰ درصد عددی که به هر حال این واگذاری دولتی به بخش غیردولتی تا الان انجام شده، بیش از ۴۲ هزار میلیارد تومان میشود ولی این عددی بود که باید طبق قانون در اختیار بخش تعاون قرار داده میشده و قرار داده نشده است. در حوزه توسعه نوآوری و توسعه شفافیت کارهای بسیار خوب و بزرگی در این دوره انجام شده است اما اگر بخواهم به صورت خلاصه مواردی را ذکر کنم باید بگویم ما توانستیم مجموعه خطوط اعتباری جدیدی را برای تعاونیها فراهم کنیم که این خطوط اعتباری یا راهاندازی شده یا در هفته تعاون از آنها رونمایی خواهد شد.
از نمونه این خطهای اعتباری میتوان به خط اعتباری تعاونی برای تعاونیهای دانشبنیان، خط اعتباری با نرخ ترجیحی برای تعاونیهای زنان، جوانان و توانیابان اشاره کرد. در کنار این خط اعتباری مقرر شده است صندوق ضمانت سرمایهگذاری تعاون برای تعاونیهای زنان، جوانان و توانیابان تا سقف یک میلیارد تومان بدون نیاز به وثیقه اعتبارنامه صادر کند. همچنین امسال مقرر شده است به تعاونیهای منتخب ملی مبلغ یک میلیارد تومان با سود ۱۵درصد تسهیلات تخصیص یابد؛ همچنین صندوق ضمانت سرمایهگذاری تعاون نیز برای تعاونیهای منتخب ملی تا سقف ۵/ ۱ میلیارد تومان بدون نیاز به وثیقه اعتبارنامه صادر خواهد کرد. در بحث تعاونی مسکن نیز باید بگویم که معاونت تعاون برنامه دارد به تعاونیهای مسکنی که به دلیل افزایش قیمت با رکود مواجه شده و بیش از ۶۰درصد پیشرفت فیزیکی داشتهاند تسهیلات ارائه کند. همچنین باید به این مهم اشاره کنم که در دولت تدبیر و امید تحویل واحدهای تعاونی مسکن مهر به ۹۱درصد افزایش پیدا کرده و این یعنی ۷۷درصد پیشرفت و تحویل پروژه مسکن مهر در دولت تدبیر صورت گرفته است و به لطف خدا ۹درصد باقی مانده نیز تا پایان دولت تحویل خواهد شد. تعاونیهای مسکن مهر تا پیش از این در ۷۴هزار واحد درگیر مسائل حقوقی بودند که با تشکیل کمیته موارد خاص تعداد پروندهها در یک سال اخیر به ۱۴هزار واحد رسیده است.
درباره تعاونیهای توسعه عمران شهرستان نیز باید بگویم که این تعاونیها موتور توسعه این نواحی محسوب میشوند که اکنون در ۲۷ استان ۱۰۴ تعاونی توسعه عمران شهرستان مشغول فعالیت هستند. برای این تعاونیها قرار است خط اعتبار ۲۰۰میلیارد تومانی با نرخ مصوب شورای پول و اعتبار بدون نیاز به سپردهگذاری تشکیل شود. این خط اعتباری از قابلیت تمدید نیز برخوردار است. تعاونیهای دانشبنیان و تعاونیهای موفق نیز میتوانند از ظرفیت صندوق تامین مالی خرد تضمینشده استفاده کنند. شرایط استفاده از این امتیاز نیز اینگونه است که تعاونیها میتوانند طرح خود را به صندوق ضمانت سرمایهگذاری ارائه کنند و در صورتی که مورد تایید واقع شود، طرح مذکور بر روی سایت مربوطه منتشر شده و مردم میتوانند با مطالعه جزئیات هر طرح بر روی آن سرمایهگذاری کنند. شایان ذکر است که اصل سرمایه مردم در این طرح توسط صندوق ضمانت سرمایهگذاری تضمین میشود. این مهم از این قابلیت برخوردار است که نسبت به بازارهای موازی سرمایهگذاری ریسک کمتری را برای اصل سرمایه مردم دارد. در پایان باید این خبر خوب را نیز اعلام کنم که امکان برگزاری آنلاین مجامع تعاونیها نیز فراهم شده است که این مهم در روزهایی که درگیر ویروس کرونا هستیم شرایط را برای برگزاری هرچه راحتتر مجامع تعاونیها فراهم خواهم کرد.