مولفی برای همه فصول
سعید نیلفروشان و مجموعهای متنوع از تالیف
ازجمله کتابهای سعید نیل فروشان میتوان به: عدالت در حکومت مهدوی، آسیبشناسی اجتماعی سالمندان، حمایت از معلولان در راستای اصل منع تبعیض، آثار مخرب وسواس در زندگی اجتماعی فرد، اثربخشی ورزش همگانی و ایجاد نشاط در زندگی سالمندان، استرس از دیدگاه علوم پزشکی و راههای مقابله با آن، نقش اخلاق در موفقیت و پیشرفتهای دنیوی، نگاهی به سالمند آزاری و سو رفتار با سالمندان از دیدگاه قانون، رابطه بین عزتنفس والدین و اعتمادبهنفس فرزندان، نقش خانواده در بزهکاری فرزندان، تهذیب نفس در اسلام، چیستی و فلسفه هنر همگانی به زبان ساده، حق انسان در محیطزیست، آسیبشناسی طلاق بهعنوان آفت اجتماعی و لذات معنوی اشاره کرد.
به جهت بررسی کتابهای سعید نیل فروشان، گفتگویی با وی داشتیم که در ادامه مشروح آن را میخوانیم:
سعید نیل فروشان، نویسنده و دندانپزشک، درباره محتوای کتابهای تازه نشر خود به «دنیای اقتصاد» گفت:
یکی از مقولههای اجتماعی بسیار مهم که بنده 3 جلد کتاب کوچک درباره آن تهیه کردم مسئله سالمندی است. سالمندی امروزه یکی از بحرانهای کشور است اما از نظر من ابربحران است چون ما در همه زمینهها تدابیری اندیشیده ایم اما به این شدت جامعه را تحت تاثیر قرار نمیدهد. یک زمانی فکر نمیکردیم که دریاچه ارومیه و هامون و بختگان و... خشک شود اما شد! یک زمان فکر نمیکردیم زاینده رود خشک شود اما خشک شد. این شرایط بحرانی که ما درباره فرار مغزها داریم یا اعتیاد نوجوانان را باور نمیکردیم که اتفاق افتاد. سالمندی جز مقولههاییست که قطعا اتفاق میافتد اما باور نداریم. در دهه شصت بچههایی که وارد جامعه شدند نیاز به مدرسه و مهدکودک و دانشگاه و کار داشتند. آن جمعیت دهه شصت الان به تدریج به سمت سالمندی میروند. وقتی به سالمندی رسیدند، جمعیت 8 میلیون سالمند فعلی ما به حدود 35 میلیون میرسد. آن موقع ما با یک گروه سالمند وسیع داریم که فکری هم برایشان نکردیم. خیلی از این دهه شصتیها کار ندارند و بیمه نیستند وقتی به پیری رسیدند پشتوانهای ندارند. یعنی یک جمعیت 35 میلیونی شکل میگیرد که پول هم ندارد. برای این موضوع فکری نشده است. ما در آن زمان متخصصین سالمندی نیاز داریم اما فعلا نیرویی تربیت نکردیم. بیمارستانهای مربوط به سالمندان را نیاز داریم که باید ساخته شود. وی در ادامه در رابطه با زمان تدوین این کتابها بیان کرد: این کتابها عمدتا به زمان کرونا برمی گردد. من آن دوره مدتی خانه نشین بودم و فعالیتهای اجتماعی نیز در آن زمان کم بود و من هم فرصت بیشتری داشتم. یک سری یادداشت نیز از قبل از کرونا داشتم و در دوره همه گیری فرصت شد که این یادداشتها را جمع کنم و به صورت کتاب منتشر شد. نیل فروشان اظهار داشت: محتوای این کتابها عمدتا مسائل اجتماعی روزمره مردم است. آنچه امروز بیشتر جامعه ما با آن درگیر است مسائلی از جنس سالمندی، طلاق، تربیت فرزندان، آلودگی هوا و... مواردی است که جز موضوعات حاد جامعه ماست. چند جلد کتاب هم تدوین شده و در مراحل چاپ است. کتابهای جدید مربوط به مسائل نوجوانها و اعتیاد است. تا آنجاییکه سواد من یاری کند در همین سبک به تدوین مطالب ادامه خواهم داد. البته بخشهایی از این کتابها گردآوری مطالب دیگران است و اظهارنظر شخصی من نیست. من صلاحیت لازم برای اظهار نظر در هر حوزهای ندارم. آنچه از نظر من منطقی و صحیح است در این کتابها جمعآوریشده است. من بیشتر علاقه مند به مسائل اجتماعی هستم.
کتاب به سوی ایستگاه فنلاند
کتاب حاضر روایتی فراتر از تاریخ سوسیالیسم و آنارشیسم است. ویلسون با درآمیختن فلسفه، جامعهشناسی، تاریخ اندیشه، تحلیل اقتصادی و نظریهی سیاسی به افکاری میپردازد که دنیای مدرن را شکل دادند و به رویای عظیم و رمانتیک «انقلاب» برای دگرگون کردن تاریخ: از انقلاب فرانسه (1789) تا بازگشت ظفرمند لنین به میهن، به ایستگاه فنلاند در سن پترزبورگ (آوریل ۱۹۱۷) برای رهبری انقلاب بلشویکی. زندگی عملی و فکری بابوف، سن سیمون، فوریه، خاصه مارکس و انگلس، لاسال، باکونین - در کنار سایر آنارشیستها، سوسیالیستها، نیهیلیستها، اتوپیاییها و... - همچون رمانی بزرگ، گویی فرزند خلف جنگ و صلح، پیش روی خوانندهای است که به سان ویلسون مسحور تاریخ است، مسحور معشوقهی همهی ایدئولوژیها
شوروی با سرکوب و اختناق گسترده و کشتار چند میلیون نفر از اتباعش، که از آن به «تصفیههای استالینی» یاد میشود، اعتبارش را میان بسیاری از روشنفکران گوشه و کنار جهان از دست داده بود، تروتسکی را در مکزیک سربهنیست کرده بودند، ژید و اورول و دوسپاسوس آشکارا در نقد و نکوهش کمونیسم مینوشتند و حکومت شوروی را برای تزویر و قساوتی که از خودش نشان داده بود، محکوم میکردند.
اما ویلسون که تا آن زمان هرگز به روسیه سفر نکرده و زندگی و سیاست آن را از نزدیک ندیده بود، هنوز آماده پذیرش این واقعیتها نبود و همچنان به امکان موفقیت تجربه شوروی باور داشت. او عمیقاً به ناتوانی نظام سرمایهداری در تأمین سعادت انسان یقین داشت و به تحقق آرمان کمونیسم دل بسته بود. گویا در ۱۹۳۵ در بحث با دوسپاسوس گفت: «استالین یک مارکسیست واقعی است که برای سوسیالیسم در روسیه کار میکند.» چندی بعد شرایط سفر به شوروی برایش مهیا شد. رفت و تقریباً همهچیز را خودش از نزدیک – بدون واسطه – به چشم دید. تجربه این سفر، ضربه سنگینی برایش بود. تصویری که از حکومت آرمانی کمونیستی در ذهنش ساخته بود، کاملاً فروشکست.