مستاجران رشک جنان
نگاهی متفاوت به استاندارهای اصفهان؛ دو دهه بعد از انقلاب اسلامی
۸ استاندار برای اصفهان در۱۸ سال
اما در اصفهانکه یکی از سیاسیترین و استراتژیک ترین استانهای کشوراست، همواره در این دهههای پس از انقلاب بهعنوان استانی غنی و پراهمیت و البته پر چالش در کشور مطرح بوده و طبیعتا میبایست با استاندارانی هم همراه بوده باشد که بتوانند از عهده مدیریت این شرایط برآمده و این بار سنگین اداره استان را به منزل برسانند.
۱۶ استاندار در طول این سالها سکان استانداری اصفهان را بر دست گرفته و قطعاً در دوران هرکدام اصفهان خوب و بدهایی را تجربه کرده است. از محمدعلی واعظی نخستین استاندار اصفهان در دولت موقت تا امروز که سید رضا مرتضوی شانزدهمین استاندار این مسوولیت سنگین را در دست دارد.
در این گزارش سعی بر آن است با نگاهی به استانداران اصفهان و اقدامات و فعالیتهای آنها از سال ۵۸ تا ۷۶ به شرایط آن سالها در اصفهان پرداخته شود.
۱ – محمدعلی واعظی، پزشک اصفهانی نخستین استاندار اصفهان در دولت موقت بود که با مدتزمان کوتاه از یکم اسفند سال ۱۳۵۷ تا۱۹ اردیبهشت سال ۱۳۵۸ مسئولیت را بر عهده داشت.
۲– سید محمدکاظم موسوی بجنوردی،مؤسس و رهبر حزب ملل اسلامی، از مؤسسان حزب جمهوری اسلامی و عضو کمیته مرکزی آن،نماینده تهران در دوره اول مجلس شورای اسلامی، بنیانگذار و رئیس مرکز دایره المعارف بزرگ اسلامی و رئیس سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران، دومین استاندار اصفهان که از ۱۹ اردیبهشت سال ۱۳۵۸تا ۳۱ اردیبهشت سال ۱۳۵۹ مشغول به فعالیت بود.
۳– سید اسماعیل داوود شمسی، مسوول مالی و پرسنلی سپاه،
وزیر کشور در کابینه شهید رجایی و معاون سیاسی وزارت کشور، سومین استاندار اصفهان در دولت بنیصدر که از۳۱ اردیبهشت سال ۱۳۵۹ تا سوم شهریور سال ۱۳۶۰ بر سرکار بود.
۴- غلام عباس زارع میرک آباد، معاون پیشین وزارت کشور، معاون پیشین وزارت راه، معاون پیشین سازمان صنایع دفاع، معاون پیشین بنیاد مستضعفان، رئیس سازمان صنایع و معادن بنیاد مستضعفان، رئیس پیشین فدراسیون وزنهبرداری، عضو کمیسیون فرهنگی سازمان تربیتبدنی، مدیر پیشین بخش اقتصادی شهرک مهدیه قم، رئیس پیشین واحد مهندسین حزب جمهوری اسلامی ایران، از مؤسسین و اعضای جامعه اسلامی فرهنگیان بود.که استانداری اصفهان را در زمان نخستوزیری میرحسین موسوی از سوم شهریور سال ۱۳۶۰ تا ۲۹ تیر سال ۱۳۶۱بر عهده داشت.
۵- عبدالله کوپایی،سیاستمدار ایرانی پنجمین استاندار اصفهان در زمان نخستوزیری میرحسین موسوی که در سال ۱۳۶۱ برای کمتر از یک سال استاندار اصفهان بود، از ۱۳۶۲ تا ۱۳۶۶ بهعنوان استاندار خراسان فعالیت میکرد، در فاصله سالهای ۱۳۷۳ تا ۱۳۷۵ استاندار چهارمحال و بختیاری بود و از ۱۳۷۵ تا ۱۳۷۶ نیز برای دومین بار استانداری خراسان را بر عهده داشت.
۶- غلامحسین کرباسچی دبیر کل سابق حزب کارگزاران سازندگی، در دولتهای سوم و چهارم از ۱۳۶۱ تا ۱۳۶۸ استاندار اصفهان و در فاصله سالهای ۱۳۶۸ تا ۱۳۷۷ بهعنوان شهردار تهران فعالیت میکرد.
۷- سید محمدرضا واقفی امامزاده، استاندار اصفهان در دولت سازندگی از ۱۷ دی سال ۱۳۶۸ تا دوم تیر سال ۱۳۷۱دانشآموخته کارشناسی مهندسی مکانیک از دانشگاه اصفهانکه در ادوار دوم و سوم مجلس شورای اسلامی، بهعنوان نماینده اصفهان در مجلس حضور داشت.
۸- اسحاق جهانگیری هشتمین استاندار اصفهان از دوم تیر سال ۱۳۷۱ تا ۲۰ شهریور سال ۱۳۷۶ بود.
دانشآموخته کارشناسی فیزیک از دانشگاه کرمان، کارشناسی ارشد مهندسی صنایع از دانشگاه صنعتی شریف و دکترای مدیریت صنعتی از دانشگاه آزاد اسلامی تهران، واحد علوم و تحقیقات است و فعالیت سیاسی خود را از سال ۱۳۵۸ در جهاد سازندگی آغاز نمود.
جهانگیری در ادوار دوم و سوم مجلس شورای اسلامی، بهعنوان نماینده جیرفت در مجلس حضور داشت؛ در فاصله سالهای ۱۳۷۱ تا ۱۳۷۶ استاندار اصفهان و از سال ۱۳۷۶ تا ۱۳۷۹ در کابینه اول اصلاحات، وزیر معادن و فلزات بود و از سال ۱۳۷۹ در پی ادغام این وزارتخانه با وزارت صنایع و تشکیل وزارتخانه جدید، تا سال ۱۳۸۴ در جایگاه وزیر صنایع و معادن فعالیت کرد.
جهانگیری در دولت تدبیر و امید به مدت ۸ سال معاون اول رئیسجمهور بود.
استانداران بیدوام و متزلزل
حالا بحث اصلی به فعالیتها و اقداماتی مربوط میشود که این ۸استاندار در دوران مسئولیت خود به انجام رسانده و موضوع دیگر آنکه در دوره کدامیک اصفهان با بهسازی و تغییر شرایط، همراه شد ؟
بزم شاهی فعال سیاسی در گفتگویی با دنیای اقتصاد در پاسخ به این پرسشها به استاندارانی اشاره میکند که در طول این سالها در اصفهان، فعال اما دوران متزلزل و بیدوامی را سپری میکردند.
به گفته این فعال برخلاف جریانی که در آن زمان، بر ریاست جمهوری کشور حاکم بود. اما استانداران آن دوران از طیف سیاسی اصلاحطلب بودند که البته در آن برهه با عنوان چپ شناخته میشدند و ازلحاظ فعالیتی هم به دلیل تداوم نیافتن، بیشتر حلوفصل مسائل را انجام میدادند.
وی تصریح میکند :در عصری این استانداران،سکانداری را بر عهده داشتند که بحرانهای سیاسی وجود داشت .عملاً کار خاصی را انجام نمیدادند و برنامهریزی خاصی هم نداشتند.
بهعنوانمثال سال ۵۸ تا ۶۰ اصفهان،وجود ۳ استاندار را تجربه کرد.
این فعال سیاسی بیان میکند : باثباتترین استانداران این دوره کرباسچی و پس از او هم جهانگیری بود و بعدازاین ۲ مسوول،تاکنون استانداری که اقدام معناداری را برای اصفهان به انجام رسانده باشد بر سرکار نبوده است. دوران استانداری کرباسچی ۷ سال به طول انجامید که همراه با پروژههای مشترک شهردار وقت،اصفهان بهسازی شد. بهطوریکه اصفهان سال ۶۲ با ۶۸ که توسط کرباسچی تحویل داده شد تفاوت بسیاری پیداکرده بود. و میافزاید :رشد صنایع اصفهان هم در همین دوران بود. بخشی از توسعه ذوبآهن در دوره کرباسچی و قسمتی هم در دوره جهانگیری افتتاح شد. پتروشیمی اصفهان هم در زمان استانداری جهانگیری تاسیس شد. بزم شاهی در ارتباط با خسارت آور بودن این صنایع برای اصفهان توضیح میدهد: تأسیس تعدادی از صنایع مانند فولاد مبارکه بر اساس مصوبه ملی بوده و ارتباطی به استانداران نداشت. اما درمجموع استان پرجمعیت و مهاجرپذیری مانند اصفهان اگر فاقد این صنایع هم بود ازچه طریقی گردش اقتصادی پیدا میکرد؟ تکلیف اشتغال ساکنان این استان چه میشد؟ مگر میتوان فقط با صنعتی مانند گردشگری،استان اصفهان را مدیریت کرد؟ و تأکید میکند: بههرحال صنایع تشکیلشده است در کنار فواید،زیانهایی هم دارد .اکنون باید تدبیری برای رفع مشکلاتی مانند آلایندگیهای آنها اندیشید. وی میگوید :درواقع مهمترین اقدامات مثبت ۲ استاندار اشارهشده توسعه واحدهای صنعتی – زیباسازی و فراهمسازی امکانات شهری بود.
این فعال یادآور میشود :فعالیتهای مثبت این استانداران برای اصفهان یکطرف ماجراست و سوی دیگر، آنکه وزرای اصفهانی زیادی،همزمان با استانداری کرباسچی جهانگیری در هیئتوزیران قرار داشتند. همچنین کرباسچی از پشتوانههایی مانند امام خمینی و طاهری امامجمعه اصفهان، برخوردار جهانگیری هم با پشتگرمی مرحوم اکبر هاشمی رفسنجانی بر سرکار بود.
وی بیان میکند :اما درزمینهٔ کشاورزی هم انتقال یکی از فازهای آب کارون در دوره کرباسچی انجام گرفت. حالآنکه موضوعاتی مانند انتقال آب زایندهرود و آغاز خشکسالی این رود پس از سال ۷۶ صورت گرفت. هرچند استانداران،چندان نقشی در این جریان نداشتند. اما ممکن بود با استحکام و جدیت بیشتری بتوانند این طرح را لغو کنند.تلاشهایی هم برای ممانعت از انتقال آب زایندهرود شد که به دلایلی، تلاشها به نتیجه نرسید.
بزم شاهی اظهار میکند :در ارتباط بافرهنگ و هنر اصفهان، قدرت گیری سینماها در دهه ۶۰،افتتاح باغ نور در دوره کرباسچی، برگزاری جشنواره فیلم کودک در دوره واقفی، تأسیس باغ گلها، باغ پرندگان و پروژه اصفهان بهعلاوه ۲۲ در دوره جهانگیری از اتفاقات بارز آن سالها بود. همچنین بحث خواهرخواندگی اصفهان با شیانِ چین نیز در سال ۶۸ اتفاق افتاد و از آن پس خواهرخواندگیهای بعدی هم ادامه یافت.
وی ادامه میدهد : ازلحاظ علمی تکمیل فاز جنوبی دانشگاه اصفهان در سال ۶۸ و تاسیس اغلب دانشگاههای آزاد هم مرتبط با دهه ۶۰ میشد. اصفهان تا قبل از انقلاب، دارای ۲ دانشگاه صنعتی و اصفهان بود و تاسیس دیگر مراکز علمی و دانشگاهی مرتبط با دوران پس از انقلاب میشود.
ازنظر مراکز درمانی استارت بیمارستان الزهرا قبل از انقلاب خورده بود و در سال ۷۳ هم تأسیس شد.ایجاد بیمارستان تأمین اجتماعی و صدوقی و غرضی اصفهان،مربوط به دوران قبل از دهه ۷۰ بود و مابقی مراکز و بیمارستانها از دهه ۸۰ به بعد تأسیس شد. بزم شاهی در پاسخ به این پرسش که ضعفها وایرادهای این استانداران در آن سالها چه بوده است میگوید: بزرگترین ایراد، تمرکز امکانات در مرکز وبی توجهی به غرب و شرق اصفهان بود. اگرچه در سالهای نخست پس از انقلاب، جهاد سازندگی زیرساختهای مناسبی را بهخصوص در سمت غرب اصفهان ایجاد کرد اما امکانات اندک بود. و تصریح میکند: آنگونه که لازم بود از اصفهان دفاع نشد. درصورتیکه باوجود همین شرایط و قرارگیری در دوران جنگ تحمیلی جهاد سازندگی اصفهان ظرفیت فعالی داشت و اقدامات خوبی مانند گازرسانی در سطح وسیع در استان در همین زمان انجام گرفت ضمن آنکه بسیاری از امکانات اصفهان، خرج مناطق دیگر میشد.
قطعاً اگر در دوره جنگ قرار نمیگرفتیم رشد و بهسازی بسیار بهتری در اصفهان آن دوران را شاهد میبودیم.