نگاهی به کاهش سرمایه اجتماعی در اصفهان
سرمایه اجتماعی ازجمله مفاهیم موردعلاقه عالمان علوم اجتماعی است که در سالهای اخیر بحث و پژوهش در مورد آن افزایشیافته و رابطه آن با پدیدههای مختلفی چون دموکراسی، جامعه مدنی، آسیبهای اجتماعی، آموزش، سلامت، توسعه اقتصادی و … موردبررسی قرارگرفته است. لزوم توجه به سرمایه اجتماعی ازآنجا آشکار میشود که مشکل بسیاری از کشورهای درحالتوسعه در فقدان سرمایههای اقتصادی (فیزیکی) و انسانی نیست، بلکه فقدان سرمایه اجتماعی است که سبب شده سایر سرمایهها اثربخشی کامل خود را از دست بدهند. امروزه سرمایه اجتماعی بهعنوان یک اصل محوری برای دستیابی به رشد اقتصادی بالا و توسعه محسوب میشود و بدون آن، پیمودن راههای توسعه و رشد اقتصادی دشوار میشود. پژوهشهای صورت گرفته در ایران حاکی از آن هستند که وضعیت کشور در ارتباط با سرمایه اجتماعی مطلوب نیست. بر اساس نتایج پیمایش ملی سرمایه اجتماعی، ۳۹ درصد شهروندان دارای سرمایه اجتماعی کم، ۳۵ درصد دارای سرمایه اجتماعی متوسط و تنها ۲۶ درصد دارای سرمایه اجتماعی زیاد بودهاند. ازاینرو نوشتار حاضر به بررسی وضع موجود سرمایه اجتماعی شهر اصفهان پرداخته و در پایان پیشنهادهایی را بهمنظور ارتقای سرمایه اجتماعی در این شهر ارایه کرده است.
سرمایه اجتماعی دربردارنده مفاهیمی همچون اعتماد، همکاری و روابط متقابل بین اعضای یک گروه است؛ بهطوریکه گروه را به سمت دستیابی به هدفی که بر مبنای ارزشها و هنجارهای رایج در جامعه مثبت تلقی میشود، هدایت میکند. لذا این مفهوم برای پیشبرد و سهولت در عملکرد سیاسی، اقتصادی و اجتماعی یک جامعه ضروری به شمار میرود. رویکردهای متفاوتی برای سنجش سرمایه اجتماعی وجود دارد. در رویکرد اول، واژه کلیدی اعتماد است، به همین دلیل میزان اعتماد و نیز میزان مشارکت افراد در فعالیتهای مدنی و انجمنهای داوطلبانه مهمترین شاخصهای سرمایه اجتماعی این رویکرد هستند. رویکرد دوم بر این باور استوار است که به خاطر کیفی بودن سرمایه اجتماعی، سنجش آن بسیار دشوار بوده و برای اندازهگیری آن میتوان از متغیرهایی چون میزان، افزایش یا کاهش موارد جنایت، فروپاشی خانواده، میزان طلاق، اعتیاد، خودکشی، طرح دعاوی دادخواهی، فرار از پرداخت مالیات، کودکآزاری و … استفاده کرد؛ بنابراین سنجش سرمایه اجتماعی با دو رویکرد کمی و کیفی صورت میگیرد.
مطالعات سنجش سرمایه اجتماعی در ایران عمدتا در سطح مناطق (استانی) و از طریق پرسشنامه صورت گرفتهاند. از میان تمامی مطالعات انجامشده، مطالعه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به دلیل جامعیت زیاد بیشترین اهمیت را دارد. آمارهای گزارششده در چندین استان ایران نشان میدهد که میزان شاخصهای سرمایه اجتماعی طی سالهای ۱۳۷۹ تا ۱۳۸۲ کاهشیافته است؛ بهطوریکه میانگین شاخصهای گذشت، امانتداری، انصاف، کمک و نوعدوستی، صداقت و پایبندی به قول و قرار از ۲۲.۵ درصد در سال ۱۳۷۹ به ۱۴.۱ درصد در سال ۱۳۸۲ رسیده است و درواقع در عرض ۳ سال، ۵۰ درصد کاهشیافته است. همچنین میانگین شاخصهایی همچون دورویی، تقلب و کلاهبرداری، تملق و چاپلوسی که همگی مانع از ایجاد اعتماد عمومی و تشکیل سرمایه اجتماعی در سطح جامعه میشوند، طی سالهای ۱۳۷۹ تا ۱۳۸۲ افزایشیافته است. برخی از عوامل موثر بر سرمایه اجتماعی عبارتاند از:
اعتماد تعمیمیافته اصناف: یکی از عوامل تأثیرگذار بر میزان سرمایه اجتماعی یک جامعه، میزان اعتماد شهروندان آن به اصناف مختلف است. یافتهها پژوهشهای انجامشده نشانگر کاهش قابلتوجه میزان اعتماد بهتمامی اصناف است. همچنین میزان اعتماد «کم و خیلی کم» به مدیران از ۳۴ درصد به ۴۷ درصد رسیده است که نشانگر وضعیت نامطلوبی است؛
اعتماد به نهادها: یکی از عناصر تأثیرگذار بر سرمایه اجتماعی، ذهنیت مردم نسبت به نهادهایی است که سطح خدمات آنها گروههای عمدهای از مردم را در برمیگیرد. یافتهها نشان میدهد که آرای مردم نسبت به اعتماد به نهادها در تمامی موارد با کاهش روبهرو بوده است. همچنین شوراهای اسلامی شهر همواره جزء ۵ و شهرداریها همواره جزء ۳ نهاد ضعیف از منظر جلب اعتماد عمومی بودهاند؛
فردگرایی و دگرخواهی: یکی از نشانگرهای مهم سرمایه اجتماعی، میزان دگرخواهی افراد جامعه است. در طیفی که دو سر آن فردگرایی و دگرخواهی هستند، هر چه جامعه به سمت دگرخواهی متمایل شود، نشانگر افزایش سرمایه اجتماعی است. بر اساس این یافتهها عناصر مرتبط با دگرخواهی همچون «خیرخواهی» کاهش اندک و «احساس مسئولیت» افزایش قابلتوجهی نشان داده است، اما عناصر مرتبط با فردگرایی همچون «خودگرایی» و «خودخواهی» افزایشیافتهاند. خوشبختانه در مقابل، «خودمحوری» با کاهش مواجه شده است؛
ارزشهای اخلاقی مثبت: یکی از عوامل تعیینکننده و اثرگذار بر سرمایه اجتماعی هنجارها و ارزشهای اخلاقی جوامع هستند. هرچه رواج ارزشهای اخلاقی فردی و اجتماعی مثبت در جوامع بیشتر باشد، سرمایه اجتماعی آنها افزایش مییابد. بررسیهای شاخصهای اخلاقی مثبت بیانگر آن است که درگذر زمان جز در شاخص «رعایت حقوق دیگران» (که افزایشیافته) و انصاف (که سیر سینوسی داشته است)، سایر شاخصها (گذشت، صداقت و راستگویی، امانتداری و وفای به عهد) درگذر زمان با کاهش مواجه شدهاند؛
ارزشهای اخلاقی منفی: یافتهها نشانگر آن است که درگذر زمان «تظاهر و دورویی» و «ناامیدی» با افزایش مواجه شدهاند و سایر ارزشهای منفی (دروغگویی، تملق و چاپلوسی، تقلب و حرص) سیر نوسانی داشتهاند؛
ویژگیهای اخلاقی مسوولان: یافتهها نشانگر آن است که در فاصله سالهای ۱۳۹۴ تا ۱۳۹۷ تمامی ویژگیهای مثبت (مانند لیاقت و شایستگی، احساس مسئولیت و پایبندی به قانون) با کاهش و تمامی ویژگیهای منفی (مانند قوموخویشبازی، کمکاری و رفتار تبعیضآمیز) با افزایش مواجه شدهاند؛ امری که نشانگر کاهش سرمایه اجتماعی مسئولان از دید مردم است.
بر اساس پژوهشهای انجامشده در زمینه مقایسه سرمایه اجتماعی در اصفهان و استانهای دیگر کشور، معیاری که استان اصفهان وضعیت مطلوبی در آن دارد، اعتماد است، اما وضعیت این استان در سه معیار صداقت (رتبه ۲۰)، عدم انحرافات اجتماعی (رتبه ۱۸) و مشارکت (رتبه ۲۱) مطلوب نیست. روند تغییرات سرمایه اجتماعی در اصفهان در مقایسه با سایر استانهای کشور بسیار نامطلوب بوده و این شهر از رتبه ۸ در سال ۱۳۷۹ به رتبههای ۲۷ و ۲۸ در سالهای پایانی این دوره رسیده است. در سال ۱۳۸۸ تنها سه استان فارس، سیستان و بلوچستان و تهران سرمایه اجتماعی کمتری نسبت به اصفهان داشتهاند. توجه به این واقعیت که استان تهران مهاجرپذیرترین استان کشور است و در سیستان و بلوچستان تفاوتهای قومی و مذهبی فراوانی وجود دارند، به خوبی میتواند نشانگر وضع سرمایه اجتماعی در اصفهان باشد.
یک نکته مهم که میبایست مدنظر دوره ششم مدیریت شهری قرار گیرد، توجه به مرزبندی سرمایه اجتماعی درون گروهی و میان گروهی است. در دورههایی که انتخابات با مشارکت بالای مردم برگزار میشد، بخش خاموش مردم در انتخابات شرکت میکردند و به دلیل پیروزی نماینده مورد نظر خود، احساس مطلوب تری نسبت به مدیران خود مییافتند. پایگاه رای ثابت طیف موسوم به اصولگرا نیز اگرچه گاهی با دولت منتخب همسو نبودند، اما به دلیل پایبندی به نظام ذهنیت مثبتی نسبت به کلیت حاکمیت داشتند. در دولت سیزدهم و دوره ششم شوراهای اسلامی شهر و روستا به دلیل نتایج حاصله و موفقیت نسبتا زیاد یک طیف در کسب کرسیهای پارلمانی، شوراها و همچنین دولت، بخشی از هواداران طیف مقابل احساس همدلی و همبستگی کمتری با مدیران احساس کردند. از سوی دیگر سخنرانیها و نقل قولهای اشخاص متنفذ و اعضای شورای شهر اصفهان نیز بیشتر بدنه رای خود یعنی اقشار محافظهکارتر را مورد توجه قرار داده است. این امر اگرچه از منظر تامین رضایت بدنه رای دهنده (constituency) طبیعی به نظر میرسد، اما باید توجه کرد که عدم نگاه جامع به نیازهای اقشار مختلف میتواند نتایج منفی برای سرمایه اجتماعی در پی داشته باشد. تداوم این روند به تقویت سرمایه اجتماعی درون گروهی در بدنه اقشار محافظه کارتر و تضعیف سرمایه اجتماعی میان گروهی آنها با سایر گروهها منجر خواهد شد. بر این اساس، پیشنهاد میشود مدیریت شهری فعلی همراه با پررنگ سازی مناسک اسلامی، برای پیادهسازی آن دسته از مفاهیم دینی و ملی که مورد اجماع عمومی هستند هم از خود تلاش بیشتری نشان دهد ؛ مفاهیمی همچون پیگیری عدالت اجتماعی، صداقت، مبارزه با فساد، شایستهسالاری، شفافیت و … از نمونههایی هستند که اعتماد تمامی مردم به مدیریت شهری را افزایش میدهند و بدین ترتیب میتوانند به تقویت سرمایه اجتماعی میان گروهی بینجامند.