تحلیل استراتژیک با مفهوم آنتروپی
قانون دوم ترمودینامیک نشان میدهد که در یک سیستم بسته، آنتروپی یا تمایل به بینظمی همواره تمایل به افزایش دارد مگر آنکه انرژی خارجی برای کاهش آن صرف شود.
به نظر میرسد که این مفهوم توانسته است در بسیاری از حوزههای دیگر از زندگی روزمره شخصی تا تحلیلهای پیچیده استراتژیک گسترش بیابد بهطوریکه برخی اعتقاددارند که این مفهوم در قلب قوانین طبیعت جای دارد و به ما یادآوری میکند که بینظمی در ذات جهان است، چه در ذوب شدن یخ، چه در ارسال دادههای اینترنتی و چه در فرهنگسازمانی.
در یک مثال ساده از زندگی روزمره اگر اتاقی تمیز را به حال خود رها کنید بهمرور بههمریخته میشود که نشاندهنده افزایش آنتروپی است در مدیریت کسبوکار نیز مفهوم آنتروپی به ما کمک میکند تا پیچیدگیها و محدودیتهای سیستمها را درک کنیم و سازمان را به سمت کاهش آنتروپی رهنمون سازیم – اگرچه به شرحی که در ادامه خواهیم گفت در برخی زمینهها افزایش آنتروپی هم میتواند در سازمان سودمند باشد.
حالا اگر یک سازمان را بهمثابه یک سیستم در نظر بگیریم، عوامل موثر برافزایش آنتروپی کدام اند؟
برای سنجیدن عوامل موثر بر آنتروپی ابتدا باید مقیاس سازمان ازنظر تعداد کارکنان یا تعدد مراکز درآمدی را در نظر گرفت و بعدازآن میزان تنوع در جریانهای درآمدی، محصولات و خدمات سازمان را و در کنار آن به میزان پیچیدگی فرایندها یا محصول پرداخت. حالا نوبت میزان تغییرات داخلی یا محیطی و اندازه عدم قطعیتهای داخلی یا محیطی است که باید در کنار پیچیدگیهای فرهنگسازمانی یا تعدد فرهنگهای مختلف در شرکتهای بینالمللی موردبررسی قرار بگیرد.
در ادامه می تواید میزان برگشتناپذیری تصمیمات یا فرایندها و پیچیدگیهای ارتباطات سازمانی را در نظر داشته بگیرید و پسازآن نسبت به عواملی همچون فرسودگی سرمایه انسانی، رشد کنترل نشده سازمان و فناوریهای قدیمی یا ناسازگار، توجه کنید،
در کنار آنچه گفته شد مقاومت در برابر تغییر و بلوغِ کم فرایندهای کسبوکار را هم میتوان ازجمله عوامل موثر بر آنتروپی در یک سازمان بهمثابه یک سیستم در شمار بیاورید.
آنتروپی بهعنوان معیار پیچیدگی و عدم قطعیت
در نظریه اطلاعات، آنتروپی شانون (Shannon Entropy) میزان عدم قطعیت در یک سیستم را اندازهگیری میکند. در تحلیل استراتژیک، این مفهوم میتواند برای سنجش پیچیدگی محیط کسبوکار یا عدم قطعیت در تصمیمگیری استفاده شود. برای مثال فرض کنید شرکتی حوزه فناوری میخواهد وارد بازار جدیدی شود اگر بازار هدف دارای رقبای متعدد، قوانین متغیر، و تقاضای غیرقابلپیشبینی باشد (آنتروپی بالا)، استراتژی ورود باید مبتنی بر انعطافپذیری و مدیریت ریسک باشد اما اگر بازار باثبات و قابل پیشبینی باشد (آنتروپی پایین) استراتژی میتواند متمرکز بر بهرهبرداری از فرصتهای موجود باشد.
آنتروپی در تحلیل رقابتی
آنتروپی میتواند برای ارزیابی میزان پراکندگی قدرت در بازار نیز استفاده شود. در این حالت، آنتروپی بالا نشاندهنده رقابت شدید و توزیع نامتعادل سهم بازار است برای مثال در بازاری که ۴ شرکت ۸۰% سهم بازار را در اختیاردارند (آنتروپی پایین ) استراتژی رقابتی ممکن است بر همکاری یا ادغام متمرکز شود اما در بازاری با دهها رقیب کوچک و سهم بازار پراکنده (آنتروپی بالا) استراتژی تمایز یا نوآوری برای جذب مشتریان ضروری است.
آنتروپی در مدیریت ریسک
آنتروپی میتواند عدم قطعیت در سناریوهای احتمالی را کمّی سازی کند. هرچه آنتروپی بالاتر باشد، نیاز به استراتژیهای تابآوری بیشتر است برای مثال شرکت فراهمکننده انرژی در حال برنامهریزی برای سرمایهگذاری در منابع تجدید پذیر است اگر سیاستهای دولتی، قیمت انرژی، و فناوریها بسیار غیرقابلپیشبینی باشند (آنتروپی بالا)، استراتژی باید شامل تنوعبخشی سرمایهگذاریها و قراردادهای انعطافپذیر باشد اما اگر قوانین و فناوریها پایدار باشند (آنتروپی پایین)، تمرکز بر بهینهسازی هزینه و گسترش بازار منطقی است.
آنتروپی در تحلیل زنجیره تأمین
آنتروپی میتواند پیچیدگی و آسیبپذیری زنجیره تأمین را ارزیابی کند. زنجیرههای تأمین با آنتروپی بالا (مثلاً وابستگی به تأمینکنندگان متعدد در مناطق پرخطر) نیازمند استراتژیهای کاهش ریسک هستند برای مثال یک شرکت تولیدی با زنجیره تأمین متمرکز در یک منطقه جغرافیایی (آنتروپی پایین)، در صورت بروز بحران (مثلاً سیل)، با اختلال شدید مواجه میشود در این حالت استراتژی کاهش آنتروپی مناسب متنوع سازی تأمینکنندگان در مناطق مختلف خواهد بود.
آنتروپی در نوآوری و تغییر سازمانی
سازمانها با آنتروپی بالا (بینظمی در فرآیندها، عدم ثبات ساختاری) ممکن است نیاز به استراتژیهای تحول دیجیتال یا بازمهندسی فرآیندها داشته باشند. برای مثال سازمانی با فرآیندهای دستی و غیراستاندارد ( آنتروپی بالا) برای بهبود کارایی، باید استراتژی خودکارسازی و استانداردسازی را اجرا کند.
آنتروپی بهعنوان معیار بینظمی
محیطهای با آنتروپی بالا (بینظمی زیاد) مانند بازارهای پر نوسان یا صنایع با فناوریهای در حال تغییر سریع، نیازمند استراتژیهای انعطافپذیر و تاب آور هستند برای مثال شرکتهای فناوری در بازار گوشیهای هوشمند، به دلیل آنتروپی بالا (رقابت شدید، نوآوریهای مداوم) باید استراتژیهای سریع برای تطبیق با تغییرات داشته باشند (مثل سامسونگ در تنوعبخشیدن به محصولات)
آنتروپی در مدیریت فرآیندهای سازمانی
بینظمی در فرآیندها: سازمانها بهمرورزمان به دلیل گسترش غیر هدفمند فرآیندها، بوروکراسی یا عدم بهروزرسانی سیستمها، دچار افزایش آنتروپی (بینظمی داخلی) میشوند برای مثال یک بانک قدیمی با فرآیندهای دستی و پراکنده، برای کاهش آنتروپی باید استراتژی تحول دیجیتال را اجرا کند (خودکارسازی، یکپارچهسازی سیستمها)
بازارهای با آنتروپی بالا (رقبای متعدد و سهم بازار پراکنده) نیازمند استراتژیهای متفاوتی نسبت به بازارهای متمرکز هستند برای مثال در بازار خدمات اَبری (Cloud) با آنتروپی پایین (تسلط آمازون، مایکروسافت و گوگل) استراتژی ورود برای شرکتهای کوچک مبتنی بر بنچ مارکتینگ است.
بینظمی بهعنوان منبع خلاقیت :
آنتروپی بالا (مثلاً تیمهای چند رشتهای یا محیطهای آزمایشی باز) میتواند به نوآوری منجر شود، اما نیازمند مدیریت فعال برای تبدیل بینظمی به خروجیهای ساختاریافته دارند برای مثال گوگل با پروژههای آزاد کارمندان مثل Google 20% Time از آنتروپی برای ایجاد نوآوری استفاده میکند اما این پروژهها را با اهداف تجاری همسو میسازد.
استراتژیهای کاهش یا پذیرش آنتروپی
کاهش آنتروپی را میتوان با استانداردسازی فرآیندها، سرمایهگذاری در فناوریهای یکپارچه، آموزش کارکنان برای کاهش خطاها تسهیل کرد، در اینجا باید یادآور شوم پذیرش آنتروپی یکی از نقاط عطف سازمانی است که مثلا در محیطهای بسیار پویا (مثل استارتاپ ها) آنتروپی ممکن است اجتنابناپذیر باشد.
در پایان یادآور میشوم تحلیل استراتژیک آنتروپی، هشداردهنده بینظمی است و به سازمانها یادآوری میشوم که بدون تلاش مستمر، سیستمها به سمت بینظمی پیش میروند و از سوی دیگر استراتژیهای مبتنی بر انعطافپذیری، نوآوری، و تابآوری را تقویت میکند.
در پایان باید توجه داشته باشید در برخی موارد، آنتروپی را میتوان با شاخصهایی مانند تنوع ریسکها یا پراکندگی بازار اندازهگیری کرد. با استفاده از این چارچوب، سازمانها میتوانند بینظمی را نه بهعنوان یک تهدید، بلکه بهعنوان یک واقعیت طبیعی در نظر بگیرند و استراتژیهای خود را بر اساس آن طراحی کنند.
* مشاور مدیریت استراتژیک با رویکرد تحول دیجیتال