UNWTO در گزارشی بررسی کرد
اثر اقتصادی همافزایی فرهنگ و گردشگری
دو نمونه خارجی
گزارش سازمان جهانی گردشگری، فرهنگ و گردشگری را بهدلیل همبستگی آشکار و ظرفیتهای رشدی که درصورت همافزایی میان این دو حوزه بهوجود میآورد، مرتبط میداند. گردشگری فرهنگی یکی از بزرگترین و روبهرشدترین بازارهای جهانی گردشگری است و مقاصد مختلف گردشگری در جهان برای تبلیغ و معرفی خود یا شکوفایی هرچه بیشتر بر صنایعدستی و محصولات فرهنگی تمرکز ویژهای دارند. از این حیث، فرهنگ را میتوان مقولهای در نظر گرفت که برای توسعه گردشگری یک منطقه، تولید محتوا و ایجاد ظرفیت میکند و بهتعبیری مادهخام لازم را برای اینکه توریسم در یک شهر، منطقه یا کشور نقشی کلیدی ایفا کند، فراهم میآورد. از طرف دیگر، با ورود گردشگر به شهر یا منطقهای که از جاذبههای اصلی و اساسی آن محصولات فرهنگی است، بهنوعی یک بازار پرظرفیت برای محصولات فرهنگی ارائه شده شکل میگیرد که چنین سازوکاری به افزایش درآمدزایی محصولات فرهنگی و دستاوردهای اقتصادی آن کمک قابل توجهی میکند. این امر بهخصوص در دنیای امروز که بسیاری از بنگاههای فرهنگی بهدلیل تنگناهای مالی برای بقا و دوام مبارزه میکنند، اهمیتی دوچندان خواهد داشت.
به سبب این اهمیت و موقعیتهای بینظیری که بر اثر همافزایی این دو حوزه شکل میگیرد، در حال حاضر کشورهای بسیاری برنامههای فرهنگی خود را همسو با برنامههای توسعه و ارتقای جایگاه گردشگری خود کردهاند و گردشگری فرهنگی را یک بازار پربازده در کوتاهمدت و بلندمدت میدانند. در این خصوص، سازمان جهانی گردشگری در گزارش خود به دو نمونه اشاره کرده است. اخیرا «انجمن موزههای هلند»، گردشگری فرهنگی را بهعنوان یکی از تاثیرگذار ترین و روبهرشدترین بازارهای گردشگری جهان تا سال ۲۰۲۶ شناسایی کرده و این موضوع را بهمنظور تمرکز هرچه بیشتر بر این رده از گردشگران، به تمام اعضای زیرمجموعه خود ابلاغ کرده است. هلند عنصر فرهنگ را به عنوان عاملی که محصول گردشگری این کشور را با سایر محصولات گردشگری جهان متمایز میکند، تشخیص داده و با تاکید بر این سیاست و جلوه آن در موزههای خود، موجبات افزایش بازدید از موزهها را به عنوان محصولات خاصتر گردشگری فراهم آورده است.
این امر نه تنها درآمد بیشتری را برای موزهها و صنعت گردشگری این کشور به ارمغان میآورد، بلکه اهمیت و جایگاه این موزهها را نیز ارتقا بخشیده و به آنها برای توسعه و افزایش ارتباطات جهانی خود کمک میکند. به باور کارشناسان سازمان جهانی گردشگری، گاهی اوقات توسعه جاذبههای فرهنگی میتواند به جذب تعداد زیادی بازدیدکننده به مکانهای نسبتا ناشناخته کمک کند و بر این اساس، مورد دیگر از همافزایی گردشگری و فرهنگ که این گزارش به آن پرداخته، موزه گوگنهایم در بیلبائو اسپانیا است. پس از آنکه این موزه در سال ۱۹۹۷ افتتاح شد، حضور سالانه گردشگران خارجی در بیلبائو از حدود ۱۰۰ هزار نفر به رقم ۸۰۰ هزار نفر افزایش یافت. این اتفاق که بعدها «اثر گوگنهایم» اطلاق شد، موجب شد شهر بیلبائو از آن سال حرکت خود را به سمت رتبههای برتر مقاصد گردشگری فرهنگی در اروپا آغاز کند. اما با این وجود، بسیاری از کارشناسان تصریح میکنند که موفقیت چشمگیر بیلبائو در جذب گردشگر خارجی و شکوفا کردن گردشگری فرهنگی در این شهر منحصر به تاسیس موزه گوگنهایم نمیشود و یک برنامه بلندمدت بازسازی شهری نیز مزید بر علت شده است.
خدمت متقابل گردشگری و فرهنگ
این گزارش ارزشهایی که گردشگری برای حوزه فرهنگ فراهم میکند را «ایجاد فرصت و منابع پایدار برای حفظ و درآمدزا بودن جوامع محلی میزبان»، «برانگیختن مشارکت جوامع محلی در حفظ ارزشها و داراییهای فرهنگی خود» و «افزایش آگاهی در خصوص ارزش میراث محلی در میان جامعه گردشگران» طبقهبندی میکند. همچنین و از طرف دیگر، UNWTO «ایجاد جذابیتی منسجم در مقاصد گردشگری»، «برانگیختن رقابت بیشتر میان مقاصد گردشگری» و «ایجاد انگیزه در گردشگران برای اقامت بیشتر در یک منطقه که منجر به درآمدزایی بیشتر برای جوامع محلی میشود» را ارزشهایی میداند که حوزه فرهنگ برای رشد و توسعه گردشگری مهیا کرده است.
ظرفیتهای دیگر
اما گزارش سازمان جهانی گردشگری اثرات همافزایی میان بخش فرهنگی و گردشگری را به این موارد مستقیم محدود نمیداند و تصریح میکند که بسیاری از کشورها از ارتباط بین گردشگری و فرهنگ به عنوان راهی برای رسیدن به یک فرهنگ ملی به عنوان ابزاری که به واسطه آن توجه مثبت جوامع بینالمللی را جلب میکند، استفاده میکنند. بازدید گردشگران از یک کشور میتواند به ایجاد یک تصویر مثبت و مطمئن از آن کشور در خارج از مرزهای آن کمک کند که این امر زمینه لازم برای رشد صادرات محصولات و خدمات از آن کشور به سایر نقاط جهان را فراهم میآورد. به این ترتیب، گردشگری فرهنگی در صورت شکوفایی میتواند بستری برای شکوفایی اقتصاد و صنایع یک کشور و همچنین تقویت روابط در عرصه بینالملل را بهوجود آورد. همچنین سازمان جهانی گردشگری افقهای دیگری که در گرو همکاری و همافزایی میان این دو حوزه گشوده میشود را عمیقتر و حتی پربازدهتر از آنچه که اکنون تصور میشود، میداند.
در سال ۲۰۱۵ طالب ریفاعی، رئیس وقت این نهاد بینالمللی در کنفرانسی دیگر مسیرهای بالقوهای که در پی تقویت گردشگری فرهنگی وجود دارد را در سه دسته تقسیم کرد. نخست، گردشگری و فرهنگ میتوانند برای رشد اقتصادی یک کشور همکاری کنند؛ چراکه بهرهبردن مناسب از داشتههای فرهنگی در حوزه گردشگری، فرصتهای شغلی جدید و بهروزی ایجاد میکند که باعث ایجاد درآمد برای جوامع محلی و کاهش نابرابریها خواهد شد. دوم، گردشگری و فرهنگ از طریق برانگیختن همکاری میان اقوام و ادیان مختلف و افرادی که شیوههای زندگی متفاوتی با یکدیگر دارند، میتواند برای توسعه اجتماعی و ایجاد ثبات در یک جامعه بسیار تاثیرگذار باشد. چنین تعاملی موجب ایجاد تجربهای دستاول خواهد شد که از گفتمان جهانی پشتیبانی میکند و فهم و احترام متقابل را میان اقشار مختلف یک جامعه و ملتها افزایش میدهد. مورد سومی که ریفاعی به آن اشاره داشت این بود که تعامل میان گردشگری و فرهنگ بستری فراهم میکند که در آن میتوان از طریق صنعت گردشگری که از مدیریتی کارآمد برخوردار است، آموزشهای لازم برای حفاظت از میراثهای تاریخی و فرهنگی را میان گردشگران و جوامع میزبان اشاعه داد تا به این ترتیب بتوان از بقا و ماندگاری این مواریث و داشتههای فرهنگی اطمینانخاطر پیدا کرد.
مقابله با چالشهای پیشرو
اما این گزارش در ادامه به بررسی راهکارهایی که به شکوفایی هرچه بیشتر گردشگری فرهنگی در جهان منجر خواهد شد، پرداخته و تصریح کرده است که گردشگری فرهنگی نباید تنها به بازدید از محوطههای تاریخی و میراثفرهنگی ملموس منحصر شود و به دیگر عناصر و محصولات فرهنگی جوامع و مناطق نیز باید بسط پیدا کند. سازمان جهانی گردشگری هرچند که خاطرنشان میکند که این امر نسبت به دهههای قبلی کمرنگتر شده است، اما آن را همچنان بهعنوان یکی از چالشهای اصلی برای توسعه این حوزه میداند. آمارهای بینالمللی نشان میدهد همبستگی بسیار بالایی میان تعداد جاذبههای فرهنگی ملموس در یک کشور و تعداد گردشگران فرهنگی آن کشور وجود دارد. این مساله نشان میدهد میراث و داشتههای فرهنگی ناملموس و غیرتاریخی همچنان نتوانستهاند جایگاه اصلی خود را بهعنوان مادهخامی برای جذب گردشگر احصا کنند، از اینرو این گزارش یک راهکار موثر در این امر را کمرنگتر کردن فاصله میان گردشگران و بازدیدکنندگان با افراد محلی میداند؛ اما بهگونهای که بقا و اصالت فرهنگ و داشتههای فرهنگی جوامع محلی تحتالشعاع قرار نگیرد.
سازمان جهانی گردشگری برای از میان برداشتن چالشها، پیشنهاد میدهد نخست در طراحی محصولات گردشگری باید هم گردشگران و هم مردم محلی در نظر گرفته شوند. این مساله با حفظ ظرفیت جذب گردشگر موجب میشود که محصولی که به وی ارائه میشود، واقعیتر باشد. دوم، گردشگری فرهنگی باید تجربهای محلی و کاملا حقیقی را برای گردشگر رقم بزند و ایام تعطیلات برای گردشگر در مقصد موردنظر، بهصورت زندگی واقعی سپری شود. سوم، برای حفظ منابع و داراییهای فرهنگی در بلندمدت، باید استفاده از آنان بهگونهای مدیریت شود که با برخورداری از استانداردهای محیطزیستی و اجتماعی، امکان استفاده پایدار از آنان ایجاد شود. مورد چهارم نیز این است که هر محصول گردشگری فرهنگی بدون اغراق و به تناسب ظرفیتهای موجود در آن نمایش داده شود. گزارش سازمان جهانی گردشگری جمعبندی میکند که به این ترتیب، میتوان شکاف میان گردشگران و مردم محلی را در مقاصد از میان برداشت تا به این ترتیب دریچههای جدیدی از فرهنگ در مقاصد به روی گردشگرانی که بنا است در مدت زمان سفر خود تبدیل به «شهروندان موقت» شوند، گشوده شود.
ارسال نظر