فرصتها و تهدیدهای صلح اوکراین برای ایران

در همین چارچوب، گفتوگوی ۹۰دقیقهای با ولادیمیر پوتین، رئیسجمهور روسیه داشت که نارضایتی دولتهای اروپایی و دولت اوکراین را به دنبال داشت. مواضعی که ترامپ در این گفتوگوی ۹۰دقیقهای با پوتین مطرح کرده بود، برخلاف مواضع و سیاستهای جو بایدن، رئیسجمهور سابق آمریکا بود. این در حالی است که جنگ اوکراین در پی سیاستهای بایدن و سرسختی در قبال تهدیدهای روسیه در سال ۲۰۲۲ شکل گرفته بود. ترامپ در گفتوگوی خود با پوتین یک برنامه زمانی را برای مذاکره و گفتوگو با مقامات روسیه با دستورکار جنگ اوکراین تنظیم کرده است.
در این دستورکار، دولت اوکراین و دولتهای اروپایی حضور نداشتند. مارک روبیو، وزیر خارجه آمریکا و مایک والتز، مشاور امنیت ملی ترامپ، در گفتوگوهای بلندپایهای که در ریاض با مقامات روسیه داشتند، به تفاهم اولیه برای پایان دادن به جنگ اوکراین رسیدند. در این تفاهم، آمریکاییها موضوع تایید متصرفات خاک اوکراین را توسط روسیه پذیرفتند و در عین حال با عضویت اوکراین در پیمان ناتو نیز مخالفت کردند.
این دستورکار دولت ترامپ درست برخلاف خواستهها و انتظارات دولت اوکراین و دولتهای اروپایی است. آنها همواره برای موضوع مذاکره با روسیه ایده فرسایش ارتش روسیه با حمایتهای نظامی و مالی از اوکراین و رسیدن به یک وضعیت برابر با روسیه در جهت مذاکره و پایان دادن به جنگ را مطرح میکردند. اما دستورکار ترامپ پذیرش شکست اوکراین در جنگ با روسیه و دادن بخش اعظمی از خاک کشورش به روسیه و در عین حال عدمدریافت هیچ تضمین امنیتی در قبال مسکو بود.
دولتهای اروپایی و دولت اوکراین ضمن انتقاد از مواضع دولت آمریکا کوشیدند این انتقاد با احتیاط و محافظهکاری انجام شود و کمترین واکنش تند ترامپ و حلقه مشاوران و مقامات سیاسی و امنیتی بلندپایه آمریکا را به دنبال داشته باشد.
اما در پی همین مواضع، ترامپ حملات زیادی را به زلنسکی و نوع حکمرانیاش در اوکراین وارد کرد و او را دیکتاتور و بیاراده برای پایان دادن به جنگ اوکراین دانست. اما در واقع این تنها زلنسکی نبود که هدف تهاجم ترامپ قرار گرفت؛ بلکه او گوشت قربانی بود که آمریکا به آن نگاه میکرد و باید حمله به زلنسکی را حمله به دولتهای اروپایی قلمداد کرد. به همان اندازه که اوکراین و زلنسکی مورد حمله مقامات آمریکا قرار گرفتند، مقامات اروپایی از زلنسکی حمایت کردند.
البته ترامپ در این تنش که میان آمریکا و اوکراین ایجاد شد، تلاش کرد با موضوع به دست گرفتن بخشی از منابع ارزشمند اوکراین نشان دهد که واشنگتن حاضر است بخشی از هزینههای امنیتی را به دولت اوکراین بدهد. ولی سطح خواستهها و انتظارات ترامپ برای بهدست آوردن ۵۰درصد منابع ارزشمند اوکراین برای این کشور و دولتهای اروپایی بسیار ذلتآمیز بود. با وجود اینکه زلنسکی حتی بخشی از این خواستهها و انتظارات ترامپ را پذیرفت، اما این نیز ترامپ را راضی نکرد و سفر او به آمریکا و دیدار جنجالی در کاخسفید نشان داد که شکاف عمیقی میان اروپا و آمریکا ایجاد شده است.
نشست رهبران اروپایی دو روز بعد از دیدار جنجالی زلنسکی با ترامپ در کاخسفید درواقع واکنش دولتهای اروپایی در قبال سیاستهای ترامپ بود و اینکه میخواهند اراده خود را برای پیشبرد اهداف سیاسی و امنیتیشان بدون آمریکا نشان دهند. ولی با توجه به چالشهایی که اروپاییها برای دستیابی به یک پیمان امنیتی مستقل اروپایی دارند، عملا هیچ برنامه زمانی در خصوص چگونگی رسیدن به مدیریت بحران اوکراین و مشارکت در روند مذاکرات صلح اوکراین و روسیه تعیین نشد؛ چرا که بازیگران اصلی جنگ اوکراین، آمریکا و روسیه هستند. اگر آنها نخواهند نقشی برای اوکراین و دولتهای اروپایی در روند مذاکرات بپذیرند، قطعا اروپاییها توانی برای پیشبرد مذاکرات صلح اوکراین نخواهند داشت.
در سهسال گذشته بخش اعظمی از کمکهای نظامی و مالی به اوکراین توسط آمریکا انجام میگرفت. قطع این کمکها توسط ترامپ، اثرات خود را بر روند میدانی جنگ اوکراین و روسیه خواهد گذاشت و در نهایت شاید چارهای برای دولت اوکراین و دولتهای اروپایی در جهت پذیرش طرح ترامپ در چگونگی پایاندادن به جنگ وجود نداشته باشد.
از سوی دیگر یکی از کشورهایی که در قبال جنگ اوکراین متحمل هزینههای سنگینی شد، جمهوری اسلامی ایران بود. روابط سیاسی، نظامی و اقتصادی ایران با روسیه از نگاه دولتهای اروپایی تهدیدی برای آنها بود. این دولتها، جمهوری اسلامی ایران را در کنار روسیه و چین قرار داده و تحریمهایی را علیه ایران اعمال کردند. در کنار چالشهایی که میان ایران و اروپا در قبال برنامه صلحآمیز هستهای کشورمان وجود داشت، چالش دیگری شکل گرفت که جنگ اوکراین بود و این چالش روابط تهران و بروکسل را به بدترین وضعیت بعد از پیروزی انقلاب اسلامی رساند.
البته همانطور که حمله روسیه به اوکراین فرصتها و تهدیدهایی را متوجه ایران کرد و تهران برخلاف بسیاری از کشورهای جهان از این فرصتها استفاده نکرد و تصور زمستان سرد اروپا موجب مسکوت ماندن احیای برجام شد، صلح اوکراین نیز فرصتها و تهدیدهایی را برای ایران به دنبال خواهد داشت و خیلی از کشورها میکوشند از این شرایط و تحولات پرشتاب حداکثر استفاده را کنند. مواضع چین، هند، عربستان و خیلی از کشورهای دیگر در قبال تحولات دوماه گذشته اوکراین نشان میدهد که کشورها چگونه رفتار و سیاستهای خود را با تحولات بینالمللی همسو کرده و تلاش میکنند حداکثر بهرهبرداری را داشته باشند.
باید توجه داشت که هر مذاکره و گفتوگویی به معنای رفتن زیر سلطه کشوری دیگر، حتی اگر آمریکا باشد، نیست. مذاکره، ابزار است و از این ابزار میتوان برای خنثی کردن سیاست ایرانهراسی استفاده کرد و سوءتفاهمها را به حداقل رساند و نشان داد که ایران به دنبال یک رابطه متوازن با همه کشورهای جهان در عمل است و نه در شعار. جمهوری اسلامی ایران به بازنگری کلان در سیاست خارجی خود نیازمند است و بدون این بازنگری در چرخه باطل چالشهایی که دولتهای آمریکا و اروپا برای ایران ایجاد کردهاند گرفتار خواهد شد و این گرفتاریها با توجه به افزایش تورم و نابسامانی اقتصادی بیشتر نیز خواهد شد.
* کارشناس مسائل اروپا