چرا فرصت کم است؟

 ارزیابی مثبت طرفین از مذاکرات در سطوح عالی گویای این نکته است که هر یک از طرفین به این برداشت رسیده‌‌‌اند که طرف مقابل اراده جدی برای گفت‌وگو و رسیدن به توافق دارد. وجود اراده سیاسی قوی در سطح عالی در تهران و واشنگتن آن چیزی است که آغاز، تداوم و تسریع در مذاکرات را تضمین کرده و می‌کند. این اراده سیاسی که مهم‌ترین بخش مذاکرات ایران و آمریکاست، در صورت پابرجایی، قادر است حل موانع پیش‌‌‌رو را آسان کند.

دوم اینکه روشن است که در داخل دولت آمریکا دو نگاه متفاوت نسبت به گفت‌وگو با ایران وجود دارد. اول نگاهی که گفت‌وگو را بی‌فایده می‌‌‌داند و خواهان انجام اقدامات سخت علیه ایران است و نگاه دوم، نگاهی است که حل مسالمت‌آمیز برنامه هسته‌‌‌ای ایران از طریق گفت‌وگو را بهترین گزینه می‌‌‌داند. رئیس‌جمهور آمریکا و معاونش حامی جدی این دیدگاه هستند. در این بین، از نگاه نخست صرفا به‌عنوان ابزاری جهت نگه‌داشتن تهران در مسیر گفت‌وگو استفاده می‌شود. در واقع دولت شخص ترامپ با مجال دادن به نگاه نخست که توسط وزیر خارجه او هدایت می‌شود، صرفا در پی نشان دادن تصویری از آینده به ایران است که اگر بین دو کشور توافقی صورت نگیرد، چه اتفاقی خواهد افتاد. به طور کلی باید گفت، نگاه حامی انجام اقدامات سخت، نگاهی در کنترل رئیس‌جمهور و معاون اوست و از آزادی عمل چندانی برای کارشکنی در مسیر توافق احتمالی ایران–آمریکا برخوردار نیست.

سوم اینکه مواضع اعلام‌شده آمریکا با مواضع آنها هنگام مذاکرات متفاوت است. دلیل این تفاوت این است که افرادی مانند وزیر خارجه و مشاور امنیت ملی آمریکا با اتخاذ مواضع نسبتا تند عمومی، از یک‌سو به دنبال تحت فشار قرار دادن تهران و از سوی دیگر به دنبال پاسخ دادن به خواست‌‌‌های آن دست از محافل فکری، رسانه‌‌‌ای و نیز محافل سیاسی داخل و خارج آمریکا که خواهان انجام اقدامات سخت علیه جمهوری اسلامی ایران‌اند، هستند. مواضعی مانند برچیدن برنامه هسته‌‌‌ای جمهوری اسلامی ایران یا نداشتن حق غنی‌‌‌سازی، بیشتر تلاشی برای آرام کردن بخش تندرو حامی دولت آمریکاست. از این‌رو به نظر نمی‌رسد در روند مذاکرات چندان موثر باشند.

چهارم اینکه هرچند به نظر می‌رسد بر سر چارچوب موضوعات مورد بحث توافق شده است، اما باید به این نکته توجه داشت که مذاکره ایران و آمریکا یک مسیر صاف نیست، بلکه مسیری پرفرازونشیب خواهد بود که عامل اصلی آن بی‌اعتمادی متقابل میان دو کشور است. به این خاطر ممکن است در یک دوره از گفت‌وگوها، پیشرفت زیادی حاصل شود و در دور دیگر موفقیتی حاصل نشود و چه‌بسا قدمی به سوی عقب برداشته شود. مادامی که اراده سیاسی دو طرف برای گفت‌وگو و حصول توافق باشد، موضوعات و مسائل مورد اختلاف در جریان مذاکرات غیرقابل حل نیست. به بیان دیگر، به نظر می‌رسد مسیری آغاز شده است که در انتهای آن توافق احتمالی قرار دارد. هر فرد و کنشگری به انتخاب خود می‌تواند بر کلیت مسیر متمرکز شود یا صرفا مقصد نهایی را مشاهده کند. تا زمانی که اراده سیاسی طرفین قوی و استوار باقی بماند، چالش‌‌‌ها و موانع مسیر چندان واجد اهمیت نیستند.

پنجم اینکه برخلاف دوران اوباما و دولت نخست ترامپ که اسرائیل، عربستان، امارات و بحرین مخالف توافق هسته‌‌‌ای و حامی خروج آمریکا از آن بودند، این بار صرفا اسرائیل است که مخالف گفت‌وگوست. اسرائیل مدل لیبی را برای برنامه هسته‌‌‌ای ایران در سر دارد که کاخ‌سفید از آن استقبال نکرده است. هرچند ممکن است اسرائیل به صورت غیرمستقیم و با انجام اقدامات خرابکارانه تلاش کند مذاکرات را به شکست بکشاند، اما به صورت علنی و عمومی قادر نیست مقابل رویکرد ترامپ قرار گیرد. همچنین نتانیاهو دیگر مانند دوره اوباما قادر نخواهد بود به کنگره آمریکا برود و علیه توافق احتمالی که توسط دولت ترامپ امضا شده است، صحبت کند. از طرفی حمایت عربستان‌سعودی، امارات و بحرین از گفت‌وگوهای ایران و آمریکا برای حل مسالمت‌‌‌آمیز اختلاف، اقدامی مثبت و مشوق گفت‌وگوهای ایران و آمریکا خواهد بود. حمایت دولت‌‌‌های عربی از توافق به این معنی است که در صورت حاصل شدن توافق، منطقه خاورمیانه به محیط امن‌‌‌تری برای تعاملات میان اعضا تبدیل خواهد شود.

ششم اینکه نباید موضع سه‌کشور اروپایی را کم‌اهمیت دانست. کشورهای اروپایی تاکنون مانع موفقیت هرگونه گفت‌وگویی بین روسیه و اوکراین شده‌‌‌اند. به همان میزان که نمی‌‌‌توان نقش اروپا در جنگ روسیه علیه اوکراین را نادیده گرفت، به همان میزان نمی‌‌‌توان نقش اروپا را در مذاکرات ایران و آمریکا حذف کرد. اروپا و سه کشور اصلی آن از ابزار مهمی تحت عنوان مکانیزم ماشه برخوردار هستند که اگر نقش آنها نادیده گرفته شود یا منافع آنها در نظر گرفته نشود، به آن متوسل خواهند شد. تهران به‌موازات پیشرفت در گفت‌وگوهای تهران-واشنگتن، باید در جهت شناسایی و حل دغدغه‌‌‌ها و نگرانی‌های متقابل ایران-اروپا اقدام کند. در واقع هرچند مذاکرات فعلی صرفا بین ایران و آمریکاست، اما باید تلاش کرد که تمام اعضای برجام را با هرگونه توافق احتمالی همراه کرد. در این بین نقش اروپا مهم‌تر است؛ چون چین و روسیه نشان داده‌‌‌اند که حامی مذاکرات ایران-آمریکا هستند.

در پایان اینکه با توجه به سازوکار مکانیزم ماشه از یک‌سو و نیز وقوع تحولات غیرقابل پیش‌بینی به ضرر فرآیند مذاکرات از سوی دیگر ضروری است که تهران تعهد بیشتری برای سرعت بخشیدن به فرآیند مذاکرات داشته باشد. نزدیک شدن به زمان اجرایی کردن مکانیزم ماشه، فشارها بر ایران را برای دادن امتیازات بیشتر، شدت خواهد بخشید. به این منظور لازم است که مذاکرات ایران و آمریکا در فواصل زمانی کوتاه‌‌‌تر و بدون واسطه باشد. وجود گزینه واسطه نه‌تنها سبب طولانی شدن روند مذاکرات خواهد شد، بلکه انتقال پیام‌‌‌های دقیق در یک موضوع فنی، تخصصی، سیاسی، حقوقی و امنیتی را به‌شدت دشوار می‌کند. به منظور سد کردن تلاش‌‌‌ها برای به شکست کشاندن مذاکرات و توسل به اقداماتی مانند جنگ، ضرورت دارد که مذاکرات بین ایران و آمریکا در اسرع وقت به نتیجه منجر شود.

* پژوهشگر مسائل آمریکا