چرایی تامین مالی جمعی قرضالحسنه

نهادهای مالی و اعتباری، از جمله بانکها و موسسات قرضالحسنه، همواره نقش واسطهگری میان دارندگان وجوه مازاد و متقاضیان منابع مالی را ایفا کردهاند. این نهادها با جمعآوری سپردههای مردمی به متقاضیان واجد شرایط وام اعطا میکنند. در این فرآیند، بانکها یا صندوقهای قرضالحسنه، مسوولیت جذب منابع، ارزیابی متقاضیان و پرداخت وام را بر عهده دارند.
اما آیا میتوان این چرخه را بدون حضور واسطه و با مشارکت مستقیم مردم به حرکت درآورد؟ این پرسش، بنیان ایده تامین مالی جمعی قرضالحسنه را شکل میدهد؛ ایدهای که در سالهای اخیر به عنوان یکی از ابزارهای نوین مالی، توجهاتی را به خود معطوف کرده است. تامین مالی جمعی، با بهرهگیری از مشارکت گسترده افراد، منابع مالی موردنیاز برای پروژهها یا فعالیتهای مختلف را فراهم میکند. در حوزه قرضالحسنه، این روش میتواند به عنوان یک نوآوری اجتماعی و مالی، نقش موثری در تحقق عدالت اقتصادی و کاهش نابرابریهای اجتماعی ایفا کند.
ضرورت تامین مالی جمعی قرضالحسنه
۱. دسترسی نیازمندان به منابع مالی: قرضالحسنه، به عنوان یکی از ابزارهای مالی اسلامی و انسانی، همواره بر کمک به نیازمندان تاکید داشته است. با این حال، محدودیت منابع موسسات قرضالحسنه و بانکها، پاسخگوی تمامی نیازهای جامعه نیست. تامین مالی جمعی، با بسیج منابع مردمی، میتواند این خلأ را پر کند و دسترسی به منابع مالی را برای اقشار کمدرآمد تسهیل کند.
۲. تقویت مشارکت اجتماعی: این روش، افراد جامعه را به صورت مستقیم در کمک به متقاضیان مشارکت میدهد و حس مسوولیتپذیری اجتماعی را تقویت میکند. چنین مشارکتی نه تنها به کاهش فقر میانجامد، بلکه پیوندهای اجتماعی را نیز مستحکمتر میسازد.
۳. کاهش هزینههای واسطهگری: در روشهای سنتی، موسسات مالی به عنوان واسطه عمل میکنند و هزینههای اداری و اجرایی قابلتوجهی را به فرآیند تحمیل مینمایند. تامین مالی جمعی، با حذف این واسطهها، امکان انتقال مستقیم منابع از اهداکنندگان به دریافتکنندگان را فراهم میآورد.
۴. شفافیت و اعتماد: استفاده از پلتفرمهای دیجیتال در تامین مالی جمعی، امکان ردیابی و شفافیت در استفاده از منابع را افزایش میدهد. این شفافیت، اعتماد عمومی را جلب کرده و مشارکت افراد را بیشازپیش تقویت میکند.
مدل عملیاتی تامین مالی جمعی قرضالحسنه
در این مدل، قرض دهندگان به صورت مستقیم و بدون واسطه، منابع خود را در اختیار متقاضیان قرار میدهند. فرآیند کار بدینصورت است که متقاضی، نیاز مالی خود را همراه با جزئیات در یک پلتفرم تامین مالی جمعی ثبت میکند. این درخواست، بهصورت یک طرح تعریفشده، از طریق سامانهها و شبکههای اجتماعی در معرض دید عموم قرار میگیرد. سپس، افراد با توجه به توان و تمایل خود، در تامین این نیاز مشارکت میکنند. بدینترتیب، گروهی از افراد به صورت جمعی، نیاز یک فرد را برطرف میسازند و سهم هر یک از مشارکتکنندگان به وضوح مشخص میشود.
یکی از چالشهای اصلی در این مدل، مدیریت زمانبندی اقساط و بازپرداخت وام است. این فرآیند باید به گونهای طراحی شود که نیاز قرض گیرنده با توانایی هر یک از قرض دهندگان هماهنگ شود. برای مدیریت تجهیز منابع و بازپرداخت اقساط به مشارکتکنندگان، پلتفرمها میتوانند از دو روش دستی و خودکار استفاده کنند. در روش دستی، هر قرض دهنده مبلغ و میزان مشارکت خود در هر قسط را مشخص میکند.
در حالی که در روش خودکار، شرایط وامدهی بر اساس ترجیحات قرض دهنده تنظیم شده و مبلغ مشارکت در اقساط برای هر فرد به صورت خودکار محاسبه میشود. تشریح روشهای مطرحشده و سازوکار پیادهسازی این روشها، نیازمند توضیح مفصل است که در پژوهشهای مستقلی به آن پرداخته شده است.
* پژوهشگر مرکز رشد دانشگاه امام صادق (ع)