بورس تا کجا ظرفیت رشد دارد؟

 در این یادداشت پتانسیل‌های بازار را از منظر معیارهای ارزش‌گذاری به‌طور نسبی مورد بررسی قرار خواهیم داد و سعی می‌کنیم به این موضوع پاسخ دهیم.یکی از معیار‌هایی که همیشه در بررسی رشد بازار در مقایسه با مهم‌ترین رقبای آن یعنی بازار ارز و طلا توسط فعالان بازار درنظر گرفته می‌شود معیار ارزش دلاری بازار است. در حال‌حاضر این معیار با درنظرگرفتن نرخ غیر‌رسمی دلار آمریکا معادل ۱۲۳‌میلیارد دلار است و همچنین با لحاظ نرخ رسمی ارز، ۱۵۳‌میلیارد دلار برآورد می‌شود. یکی از مهم‌ترین تفاوت‌های رشد اخیر در همین موضوع است، به‌طوری‌که بسیاری از افراد رشد اخیر بازار را با بازار گاوی حدفاصل آبان۱۴۰۱ تا اردیبهشت۱۴۰۲ مورد مقایسه قرار می‌دهند، درحالی‌که ارزش دلاری بازار سهام تهران در نقطه پایان روند صعودی قبلی معادل بیش از ۲۲۰‌میلیارد دلار بوده‌است، در صورتی که این معیار در حال‌حاضر قریب به ۵۰‌درصد پایین‌تر است که ناشی از عقب‌افتادگی بازار سهام از سایر بازار‌های موازی است. البته نمی‌توان گفت بی‌دلیل و غیر‌موجه نیز بوده‌است؛ چون در دوسال‌گذشته میزان ریسک‌های سیستماتیک و همچنین مشکلات صنعت از جنبه‌های مختلف به‌طور تصاعدی رشد‌کرده و باعث افزایش «صرف ریسک سهام» شده‌است که به ارزش‌گذاری سهام آسیب می‌رساند.

 اگر این معیار را با میانگین‌های تاریخی نیز مقایسه کنیم، در حال‌حاضر در سطح پایین‌تری در مقایسه با میانگین تاریخی قرار داریم. لذا شخصا اعتقاد دارم از این منظر بازار ارزنده جلوه می‌کند و نه‌تنها به پایان روند صعودی نرسیده‌ایم، بلکه در آغاز یک موج قوی‌تر قرارداریم و اصلاح طبیعی است. دیگر معیاری که بنده همیشه مورد بررسی قرار می‌دهم، نسبت ارزش بازار به نقدینگی کشور است که با نمایش سهم بازار سهام از کیک نقدینگی کشور می‌تواند تصویر خوبی از‌درجه ارزندگی نسبی بازار و پتانسیل رشد تورمی(پولی) ارائه دهد. طبق آنچه برآورد می‌کنم نقدینگی کشور به‌صورت محافظه‌کارانه در پایان دی۱۴۰۳ به حدود ۹۸هزار‌همت نزدیک شده‌است و در این‌صورت در حال‌حاضر نسبت ارزش بازار به نقدینگی کل کشور معادل ۱۱۱‌درصد است که بازهم در مقایسه با میانگین‌های بلندمدت خود در سطح پایینی قرار دارد، به‌طور مثال میانه پنج‌ساله این معیار ۱۳۵‌درصد و میانه دو‌ساله آن ۱۲۲‌درصد است. لذا اگر فرض کنیم که این معیار به میانه ۵‌ساله خود میل خواهد کرد، این موضوع تا پایان سال‌پتانسیل رشد تا ۳۰‌درصد را ایجاد می‌کند.

همچنین لازم به ذکر است که از ابتدای رشد بازار شرکت‌های بسیاری در بازار اولیه عرضه‌ شده‌اند و برخی از آنها مثل نیشکر و سیسکو شرکت‌های بزرگی هستند که با وجود این بازهم این معیار در سطح پایینی مانده‌است.از نظر معیار وارن‌بافت (نسبت ارزش بازار به تولید ناخالص داخلی) که یکی از متریک‌های پرکاربرد در سراسر جهان محسوب می‌شود، با درنظرگرفتن تولید ناخالص داخلی به قیمت‌های جاری بدون‌نفت طی ۴فصل گذشته منتهی به تابستان۱۴۰۳ که معادل ۶‌هزار و۸۲۶‌همت است در حال‌حاضر‌برابر با ۶۵‌درصد بوده که عددی پایین و ارزنده محسوب می‌شود. این معیار در تابستان ۱۳۹۹ که حباب بزرگ بورس تهران شکل‌گرفته بود، در حدود ۳۰۰‌درصد بوده‌است.

از نظر نسبت P/E فوروارد نیز با فرض دلار توافقی متوسط ۸۰‌هزارتومانی برای سال‌آتی و همچنین سود خالص ۲۵‌میلیارد دلاری شرکت‌ها به‌نظر می‌رسد این معیار در حدود ۵.۵واحد قرار می‌گیرد که به‌طور نرمال تا حدود ۸ واحد نیز کشش رشد را دارد و در سال‌۱۴۰۲ این معیار به ۸.۷واحد رسید‌که به‌معنای پتانسیل شاخص بالای ۴‌میلیون‌واحدی است.  با درنظرگرفتن معیارهای ارزش‌گذاری و پتانسیل‌های موجود، بازار سرمایه ایران جذاب به‌نظر می‌رسد. با این‌حال توجه به ریسک‌های سیستماتیک و انجام تحلیل‌های دقیق و متنوع، برای سرمایه‌گذاری موفق ضروری است و قطعیتی در تحقق مفروضات وجود ندارد. نباید فراموش کرد که صنایع کشور در حال‌حاضر درگیر بزرگ‌ترین بحران انرژی هستند؛ همچنین ریسک‌های سیستماتیک همچنان وجود دارند و از طرفی خبری از کاهش نرخ بهره در سال‌۱۴۰۴ به گوش نمی‌رسد.

*  کارشناس بازارهای مالی