مطالعه روی ۱۶۷۳ کارخانه چینی درگیر خاموشی نشان داد؛ توسعه قربانی خاموشی صنایع
وقتی ژنراتورها بهرهوری را میبلعند

داستان ۱۶۷۳ کارخانه چینی در خاموشی
پژوهش حاضر که با بررسی ۱۶۷۳ شرکت تولیدی چینی در ۲۵ شهر مختلف این کشور انجام شده، به طور عمیق به بررسی واکنشهای این شرکتها در مواجهه با کمبود برق و تاثیرات این کمبود بر بهرهوری آنها پرداخته است. نکته قابلتوجه در این پژوهش، تمرکز بر شهرهای شرقی چین است که عموما از مراکز اصلی اقتصادی این کشور به شمار میروند. این انتخاب اگرچه ممکن است تا حدی تاثیر کمبود برق را کمتر از واقعیت نشان دهد (زیرا این شهرها معمولا در اولویت تامین برق قرار دارند)، اما میتواند تصویری واقعبینانه از وضعیت کلی صنایع چین ارائه دهد. دادههای این پژوهش نشان میدهد که از میان شرکتهای مورد بررسی، ۲۳۲ شرکت تجربه قطعی برق را داشتهاند که از این تعداد، ۵۱ شرکت بیش از دو بار در ماه و ۱۸۱ شرکت یک بار در ماه با قطعی برق مواجه شدهاند. این آمار به خوبی نشاندهنده گستردگی مشکل کمبود برق حتی در مناطق توسعهیافتهتر چین است. نکته جالب توجه این است که شرکتهای با اندازه متوسط (۲۰ تا ۱۰۰ کارمند) بیشترین آسیب را از قطعی برق متحمل شدهاند.
نسخه چینیها برای درمان بیماری خاموشی
در مواجهه با کمبود برق، شرکتهای تولیدی چین استراتژیهای متفاوتی را در پیش گرفتهاند. تحلیل دادههای پژوهش نشان میدهد که این واکنشها را میتوان در سه دسته اصلی سرمایهگذاری در تحقیق و توسعه، تولید برق خودگردان (استفاده از ژنراتور) و استفاده از نیروی کار موقت طبقهبندی کرد. هر یک از این راهکارها پیامدهای خاص خود را به همراه داشته است. از طرفی سرمایهگذاری در تحقیق و توسعه به عنوان یکی از راهکارهای اصلی، بهویژه در میان شرکتهای بزرگ مورد توجه قرار گرفته است. تحلیلهای آماری نشان میدهد که وقوع یک بار قطعی برق در ماه، احتمال سرمایهگذاری در تحقیق و توسعه را ۱۳.۶درصد افزایش میدهد و این رقم برای دو بار قطعی یا بیشتر به ۱۷.۲درصد میرسد. این یافته نشان میدهد که شرکتها در تلاش هستند تا با بهرهگیری از فناوریهای جدید و پیشرفته، اثرات منفی کمبود برق را کاهش دهند.
چرا کوچکها زودتر زمین میخورند؟
تحلیل دادههای پژوهش نشان میدهد که اثربخشی راهکارهای مختلف برای مقابله با کمبود برق، به شدت به اندازه شرکتها وابسته است. در میان شرکتهای بزرگ (با بیش از ۱۰۰ کارمند)، گرایش قابلتوجهی به سمت سرمایهگذاری در تحقیق و توسعه مشاهده میشود. این شرکتها که معمولا از توان مالی بیشتری برخوردارند، میتوانند منابع قابلتوجهی را به توسعه فناوریهای کارآمدتر اختصاص دهند. با این حال، یافتههای پژوهش نشان میدهد که حتی این سرمایهگذاریهای کلان نیز نتوانسته است به طور کامل اثرات منفی کمبود برق را خنثی کند. در مقابل، شرکتهای با اندازه متوسط الگوی متفاوتی را نشان میدهند. اگرچه این شرکتها کمتر به سمت سرمایهگذاری در تحقیق و توسعه گرایش دارند، اما جالب اینجاست که در مواردی که چنین سرمایهگذاریهایی انجام دادهاند، موفق شدهاند تا حدی کاهش بهرهوری ناشی از کمبود برق را جبران کنند. این یافته میتواند نشاندهنده انعطافپذیری بیشتر این شرکتها در پیادهسازی نوآوریها و تغییرات فناورانه باشد. راهکار دیگری که به طور گسترده مورد استفاده قرار گرفته، تولید برق خودگردان از طریق ژنراتور است. دادهها نشان میدهد که تجربه یک بار قطعی برق در ماه، احتمال استفاده از ژنراتور را ۱۹.۶درصد افزایش میدهد و این رقم برای قطعیهای بیشتر به حدود ۲۰درصد میرسد. با این حال، نتایج پژوهش نشان میدهد که این راهکار، بهرغم رایج بودن، تاثیر منفی قابلتوجهی بر بهرهوری دارد. این تاثیر منفی بهویژه در شرکتهای بزرگ که وابستگی بیشتری به برق دارند، چشمگیرتر است.
چرا درمانهای موقت موثر نیست؟
یافتههای این پژوهش پیامدهای مهمی برای سیاستگذاری در حوزه زیرساختهای انرژی دارد. نخست اینکه، راهکارهای موجود در سطح بنگاه برای مقابله با کمبود برق، عموما ناکارآمد و پرهزینه هستند. تولید برق خودگردان، اگرچه میتواند در کوتاهمدت از توقف تولید جلوگیری کند، اما به دلیل هزینههای بالا و کاهش بهرهوری، راهحل پایداری نیست. از سوی دیگر، سرمایهگذاری در تحقیق و توسعه، اگرچه میتواند به بهبود بهرهوری کمک کند، اما نمیتواند به تنهایی مشکل کمبود برق را حل کند.
پارادوکس توسعه
تحلیل یافتههای این پژوهش نشان میدهد که مساله کمبود برق در صنایع تولیدی چین، چالشی پیچیدهتر از آن است که بتوان صرفا با راهکارهای سطح بنگاه با آن مقابله کرد. تجربه شرکتهای مورد مطالعه نشان میدهد که حتی سرمایهگذاریهای کلان در فناوری و تجهیزات تولید برق خودگردان نیز نمیتواند به طور کامل مشکل را حل کند. در واقع، پارادوکس جالبی در این زمینه وجود دارد: پیشرفت فناوری که میتواند به افزایش بهرهوری کمک کند، معمولا به استفاده بیشتر از ماشینآلات و در نتیجه، مصرف بیشتر برق منجر میشود. این یافتهها به روشنی نشان میدهد که دولت چین باید نقش پررنگتری در توسعه زیرساختهای تامین برق ایفا کند. با این حال، این توسعه نباید به قیمت آسیب به محیطزیست تمام شود. در واقع، یکی از چالشهای اصلی سیاستگذاران، یافتن تعادل مناسب میان نیاز به افزایش ظرفیت تولید برق و الزامات زیستمحیطی است. پژوهش حاضر پیشنهاد میکند که سیاستگذاران باید مکانیزمهای جدیدی برای ایجاد توازن میان هزینههای اجتماعی سرمایهگذاری در تامین انرژی و منافع آن طراحی کنند.
بنا به دستاوردهای این پژوهش، تاثیر کمبود برق بر شرکتهای مختلف، یکسان نیست. شرکتهای کوچک و متوسط که معمولا از منابع مالی محدودتری برخوردارند، در موقعیت آسیبپذیرتری قرار دارند. این مساله میتواند به نابرابری بیشتر در فضای کسب وکار منجر شود. بنابراین، سیاستهای حمایتی دولت باید به گونهای طراحی شود که از این شرکتها در برابر شوکهای ناشی از کمبود برق محافظت کند. تجربه چین نشان میدهد که رشد سریع صنعتی بدون توجه کافی به زیرساختهای انرژی میتواند به چالشهای جدی منجر شود. همچنین، این تجربه نشان میدهد که راهحلهای کوتاهمدت مانند تولید برق خودگردان، اگرچه ممکن است در مقیاس کوچک موثر باشند، اما نمیتوانند جایگزین سرمایهگذاری در زیرساختهای اساسی شوند. بنابراین، توصیه اصلی این پژوهش برای سیاستگذاران این است که ضمن حمایت از نوآوری و تحقیق و توسعه در سطح بنگاهها، باید اولویت اصلی را به توسعه زیرساختهای پایدار تامین انرژی اختصاص دهند. این امر مستلزم برنامهریزی بلندمدت، سرمایهگذاری کلان، و توجه همزمان به ملاحظات اقتصادی و زیستمحیطی است.
- منبع:
Xue, X., & Wang, Z. (۲۰۲۱). Impact of Electricity Shortages on Productivity: Evidence from Manufacturing Industries. Energy Engineering, ۱۱۸ (۴), ۹۹۵-۱۰۰۸. Tech Science Press.