زیادهروی شاه در اصلاحات ارضی

در خاطراتتان گفتید شاه با جان و دل به دنبال اصلاحات ارضی بود و خیلی به این کار اعتقاد داشت. این با تصور سنتیای که میگوید شاه به خاطر فشار کندی مجبور شد این کار را بکند در تناقض است.
نه، متفاوت نیست به این معنا که خودش هیچ دلیلی نداشت که با این کار مخالف باشد، ولی این بزرگ مالکها او را میترساندند که ممکن است شلوغ شود، چنین بشود یا چنان بشود. یا میگفتند ما در آنجا همگیمان کسی هستیم که این نظام را حفظ میکنیم و چنین و چنان میکنیم. شاه هم قبول میکرد، ولی وقتی در کار افتاد دید نه این کار میشود. خودش جرات این کار را نداشت. جرات این کار در واقع برای ارسنجانی و امینی بود، ولی وقتی خودش را در این کار انداخت. چیزی بود که دلش میخواست، ولی خودش به تنهایی حاضر نبود بکند. ولی بعد در این کار زیادهروی کرد و اصلا به جای بیربط رساندش.