روش کسب اعتماد‌‌‌به‌‌‌نفس مدیرعامل

زمانی که مدیران عامل و رهبران سازمانی به مشکل می‌‌‌خورند، گاهی به دلیل فقدان اعتماد به نفس و تردید آنها در برداشتن قدم‌‌‌های عملی است. آنها برای ترویج ایده‌‌‌های جدید یا تغییر مسیر حرکت سازمان برای ارتقای عملکرد آن یا رسیدن به پتانسیل‌‌‌هایش، احساس ناتوانی و تردید می‌کنند. اما بدون چنین اراده و شجاعتی برای اجرای وظایف سازمانی، آنها شکست خواهند خورد. دومین مولفه پیشنهادی ما برای رهبری سازمانی (اعتماد به نفس)، از رهبران سازمانی می‌‌‌خواهد که تردیدهای خود را با نگاهی سخت و بی‌‌‌طرفانه به خود، کشف نقاط ضعف و سپس تغییر آنها، برطرف کنند. تاریخ پر از مثال‌‌‌هایی از افرادی است که شجاعت درونی خود را فراخواندند و با غلبه بر موانع، در مکان‌‌‌هایی به موفقیت رسیدند که احساس می‌‌‌کردند به آنجا تعلق ندارند.

لین السنهانس (Lynn Elsenhans)  یکی از مدرسان انجمن باور، مدیرعامل پیشین شرکت نفتی سانوکو (Sunoco)  و در حال حاضر عضو هیات‌مدیره شرکت‌های بیکر هاگز و آرامکوی عربستان هم هست. او یکی از مثال‌‌‌های برجسته عبور از تردیدها و فقدان اعتماد به نفس است؛ به‌‌‌ویژه که به عنوان یک مدیر زن باید در محیط غالب مردانه فعالیت می‌‌‌کرد. زمانی که او کارش را در شرکت رویال داچ شل شهر هیوستون آغاز کرد، تنها زنی بود که در دفتر کاری با ۵۰ مرد حضور داشت. او هر روز صبح خود را از نظر ذهنی آماده کار می‌‌‌کرد. 

خودش در این باره توضیح می‌دهد: «آنچه بسیاری از زنان تحت عنوان سندروم خودویرانگری تجربه می‌کنند، این حس است که به شغل و محل کار خود تعلق ندارند. تصور آنها این است که شایسته حضور در جایگاه کنونی خود نیستند و چنین احساسی اثرات منفی فراوان بر بار روانی و توانایی‌‌‌های فنی آنها می‌‌‌گذارد. آنچه به من کمک زیادی کرد، این بود که همواره خودم را متقاعد می‌‌‌کردم که به آنجا تعلق دارم.» السنهانس برای این کار، هر زمان که احساس کمبود اعتماد به نفس می‌‌‌کرد، تجربیات و تحصیلات خود را به یاد می‌‌‌آورد. او فوق ‌‌‌لیسانس ریاضیات کاربردی از دانشگاه رایس هیوستون داشت و یک مدرک MBA نیز از هاروارد گرفته بود. «تحصیلات من به خوبی هر مرد دیگری در شرکت بود.»

با این حال، گاهی با شرایط چالش‌‌‌برانگیز مواجه می‌‌‌شد. در چنان محیط نابرابری، خود با خشونت‌‌‌ها و تحقیرهای کوچک فراوانی مواجه می‌‌‌شد. برخی مردان، آگاهانه یا ناآگاهانه با او مثل بانوی کوچک شرکت برخورد می‌‌‌کردند. یک بار، یکی از مدیران با تصور اینکه او دستیار مدیر است، درخواست کرد که یک فنجان قهوه برایش بیاورد. السنهانس می‌توانست با پرخاشگری به او بگوید که خودش قهوه‌‌‌اش را بریزد ولی راهی متفاوت و به نظر خودش فروتنانه انتخاب کرد. با آرامی جواب داد: «خوشحال می‌‌‌شوم که این کار را بکنم و دفعه بعد نوبت شماست.» پاسخ او تشنج شرایط را از بین برد و همچنان این پیام را منتقل کرد که همه آنها با یکدیگر برابر هستند.

در موقعیت دیگری، السنهانس که در آن زمان کسب و کار چند میلیارد دلاری حلّال‌‌‌های صنعتی شرکت شل (Shell)  را اداره می‌‌‌کرد، دعوت‌‌‌نامه‌‌‌ای برای حضور در کنفرانسی در دفتر لندن شرکت دریافت کرد. زمانی که به کنفرانس لندن رسید، تنها زن شرکت‌کننده بود و با آنکه حوزه فعالیتش بسیار بزرگ‌تر از مسوولیت برخی از مردان حاضر در کنفرانس بود، روی کارت ورودش او را به عنوان عضوی دون‌‌‌پایه از شرکت معرفی کرده بودند. این به معنای آن بود که برای صرف غذا نمی‌توانست از اتاق پذیرایی مدیران ارشد استفاده کند. با این حال، خودش به اتاق پذیرایی مدیران ارشد رفت. یکی از مدیران شل با واکنشی تند به او گفت: «هیچ کس حضور شما در اینجا را تایید نکرده است. شما باید در خانه با فرزندان و همسر خود باشید.» با آنکه السنهانس در ابتدا می‌‌‌خواست جوابی تند به او بدهد، تمام اعتماد به نفس خود را جمع کرد و با آرامش گفت: «ممنون که نظرتان را با من به اشتراک گذاشتید. درباره‌‌‌اش فکر نکرده بودم.» مدیر ارشد انتظار چنان واکنشی را نداشت و باب گفت‌‌‌وگویی عمیق بین آن دو باز شد.

السنهانس می‌‌‌گوید: «همه چیز بستگی به آن دارد که موضع و سنگر خود را حفظ کنید. لازم است که اعتماد به نفس داشته باشید، بدانید به جایگاه و موقعیتی که هستید، تعلق دارید و بابت آن نباید عذرخواهی کنید؛ البته که نباید بیش از حد پرخاشگر و ستیزه‌‌‌جو هم باشید. موقعیت‌‌‌ها را ملایم و دوستانه مدیریت کنید.» باید با جسارت کافی، خود واقعی‌‌‌تان باشید.

برگرفته از کتاب: مسیر رهبری سازمانی / نوشته جمعی از شرکای ارشد شرکت مشاوره مک‌‌‌کینزی