نوآوری باز؛ تسهیلگر جریان تجاریسازی
در سالهای اخیر بنگاههای خدماتی و تولیدی متعدد نوپایی ایجاد شدهاند که توانستهاند هر روز سهم بیشتری از بازار را به خود اختصاص دهند. در این میان بنگاههای قدیمیتری هم وجود دارند که همچنان در صف رقابت هستند. از دید فناوری فصل مشترک هر دو دسته توجه به جایگاه «بهرهمندی از فناوری» در بنگاه است. فناوری که در محصول یا فرآیند به کار گرفته میشود تا با کاهش هزینهها و افزایش کیفیت منجر به بهرهوری شود. اما سوال مهم اینجاست که نقطه شروع به کارگیری فناوری کجاست؟
در نگاه اول مشخص است که بخش تحقیق و توسعه، مسوول کسب این فناوریها توسط بنگاه است. اما مطالعه درخصوص بنگاههای ایرانی به وضوح نشان میدهد که این بخش غالبا از بهرهوری خاصی برخوردار نبوده و از سرعت تغییر تکنولوژی جا مانده است. فرآیند تبدیل ایده به فناوری و تجاریسازی آن، از مسیر تبدیل خلاقیت به ایده و بالغسازی ایده برای ایجاد نوآوری و در نهایت تجاریسازی میگذرد. در اکثر موارد، واحدهای تحقیق و توسعه در تبدیل نوآوری به فناوری با موفقیت همراه بودهاند. چون بخش عمدهای از این فرآیند مربوط به مسائل مهندسی یا بهرهگیری از مدلهای انتقال تکنولوژی است که دانش آن بومی شده یا با جذب سرمایهگذار داخلی یا خارجی قابلانجام است. اما از این جهت که کارکنان بنگاه حتی با بهرهگیری از روشهای مدیریتی مثل نظام پیشنهادها نمیتوانند مدام به تولید ایده بپردازند بخش اول که ایجاد بستر برای خلاقیت و تولید ایده است، از عملکرد پایینتری برخوردار است چراکه محدود به فضای بنگاه هستند و متفاوت فکر نمیکنند.
نوآوری باز: مسیر تبدیل ایده به فناوری که منجر به تجاریسازی میشود از گلوگاههای مختلفی میگذرد. این گلوگاهها به توجه به شرایط داخلی و بیرونی محیط صنعت تحت عنوان شاخصهای ارزیابی محدود و بالغ شناخته میشوند. از سال ۲۰۰۳ این فرآیند اصلاح شده است و دیدگاهی به نام نوآوری باز در آن به وجود آمده است. مفهوم نوآوری باز در نقطه شروع این فرآیند اثر میگذارد و استفاده از پتانسیل منابع خارجی را برای جذب دانش و ایده مهیا میسازد. در واقع صنایع در جهان بهطور گستردهای توزیع شدهاند و اتکا به تحقیق و پژوهش داخلی بنگاه نمیتواند همواره موثر باشد؛ چراکه بنگاهها، هر یک در مسیرهای متفاوتی از تحقیق و توسعه قدم بر میدارند و استفاده از تجمیع ایدههای خارجی و همسوسازی آن با مسیر تجاریسازی داخلی بنگاه بهترین راه برای رسیدن به فناوری بالغ است. بهطور کلی در نوآوری بسته که وضعیت کنونی بسیاری از بنگاههای ایرانی در حوزه تحقیق و توسعه را توصیف میکند، بنگاه سعی دارد با تقویت دپارتمانهای مرتبط و با تحقیق و توسعه داخلی به بالغسازی ایده و تجاریسازی آنها بپردازد و برای ایدههایی که توان اجرای آن را ندارد، راهحلی وجود ندارد جز آرشیو دادهها. اما در نوآوری باز بنگاه با همسو کردن جریان داخلی و خارجی دانش مرزهای تحقیق و توسعه را کمرنگ کرده و از طریق روشهایی مثل ایجاد پلتفرمهای مشترک، ابداع زیرساختهای رقابتی برای دریافت ایده از استارتآپها، تولید محصول مشترک یا ایجاد کانالهای توزیع محصول تجاریسازی شده، از طریق تاسیس شرکتهای زایشی۱(SPIN-OFF) به جذب ایده از منابع مختلف بپردازد.
تفاوت نوآوری باز و جمعسپاری:
در ادبیات مدیریت تکنولوژی، دیدگاهی به نام جمعسپاری مطرح میشود که بسیار نزدیک به نوآوری باز است. در این دیدگاه فعالیتها مانند فرآیند برونسپاری به بیرون از بنگاه سپرده میشوند با این تفاوت که موضوع فعالیت اجرایی، به فرد یا بنگاه خاصی سپرده نمیشود. بلکه موضوع به جریان عمومی واگذار میشود و پس از جمعآوری بازخوردها، بهترین نتیجه اجرایی میشود. اما در دیدگاه نوآوری باز، این ایدهها هستند که طبق چارچوب مشخص به سیستم وارد و ارزیابی میشوند. نمونه مشهوری از جمعسپاری، مربوط به شرکت تردلس (سال ۲۰۰۶) و درخواست ارائه طرحی برای تیشرت بود که به بهترین پیشنهاد ۲۰۰۰ دلار جایزه نقدی تعلق میگرفت. حال پس از جمعسپاری، مجموعه عظیمی شامل بیش از ۹۴ هزار طرح تیشرت از سوی طراحان آماتور و حرفهای بهدست آمده است؛ یعنی ارزشی به مبلغی بیش از ۵/ ۱ میلیون دلار. شاید بتوان روش جمعآوری اطلاعات در ویکیپدیا را نیز نمونهای موفق از جمعسپاری دانست.
بهعنوان یکی از مدلهای دیدگاه نوآوری باز، میتوان به فعالیت شرکت سامسونگ برای ورود به حوزه تکنولوژی اینترنت اشیا اشاره کرد که از طریق «جذب ایده از استارتآپها» اتفاق افتاده است. این شرکت بدون هیچ هزینه تحقیق و توسعهای با احداث شرکت «SMART THINGS» توانسته یک پلتفرم اینترنت اشیا بهدست آورد. در حقیقت با جذب جریان ایده خبرگان یا افراد نوپا در این حوزه از خارج به داخل، توانسته با صرف کمترین هزینه و تنها با ایفای نقش سرمایهگذار خطرپذیر، بیشترین منافع را در بستر نوآوری باز کسب کند.
پینوشت:
۱- بخشهایی از یک شرکت یا سازمان به تجارتهای مستقل تبدیل میشود.