«اثر انتظار»: امید واهی برای رسیدن به نتیجه

اثر انتظار:  چرا به تلاشی بی‌‌‌ثمر ادامه می‌‌‌دهیم؟

در روان‌شناسی،  اثر انتظار به تمایل انسان‌‌‌ها به ادامه دادن تلاش‌‌‌های بی‌‌‌ثمر اشاره دارد. این اثر زمانی رخ می‌‌‌دهد که افراد،  به‌رغم آگاهی از غیرعملی بودن یک مسیر،  همچنان در آن مسیر باقی می‌‌‌مانند. یکی از آزمایش‌‌‌های مشهور که این پدیده را به خوبی نشان می‌‌‌دهد،  آزمایش دانه خوردن پرنده است.

در این آزمایش،  پرنده باید ضرباتی به چند ظرف بزند تا به عنوان جایزه دانه‌‌‌ای دریافت کند. ظرف‌‌‌هایی با تعداد ضربات متفاوت برای دستیابی به دانه در مقابل پرنده گذاشته می‌‌‌شود. جالب این است که پرنده بعد از مدتی به درستی تشخیص می‌‌‌دهد کدام ظرف تعداد کمتری ضربه نیاز دارد و به همان ضربه می‌‌‌زند. در ادامه آزمایش،  فقط ظرفی که تعداد بالاتری ضربه نیاز دارد در مقابل پرنده گذاشته می‌‌‌شود و در حین ضربه زدن،  ظرف دیگر که تعداد ضربات کمتری نیاز دارد در کنار آن قرار داده می‌‌‌شود. پرنده با وجود اینکه می‌‌‌داند با ضربه زدن به ظرف دوم سریع‌‌‌تر به نتیجه می‌‌‌رسد،  همچنان به ظرف اول ضربه می‌‌‌زند،  چرا که برای خودش تعهد ایجاد کرده و نمی‌تواند دست از ادامه مسیر بردارد.

این رفتار در دنیای انسانی هم قابل مشاهده است. انسان‌‌‌ها در مواقعی که شرایط دشوار و نامساعد است،  همچنان به تلاش‌‌‌های خود ادامه می‌‌‌دهند؛ حتی اگر شواهد نشان دهند که این تلاش‌‌‌ها بی‌‌‌نتیجه خواهد بود. این پدیده،  به نوعی،  به خودفریبی جمعی تبدیل می‌‌‌شود که افراد در یک تعهد برای ادامه دادن و انتظار نتیجه گرفتار می‌‌‌شوند و ترجیح می‌‌‌دهند به امید دستیابی به هدف،  به رفتارهای گذشته خود ادامه دهند.

 به قول معروف می‌‌‌گویند:  «حیف است! من که تا اینجا آمده‌‌‌ام؛ بگذار ادامه دهم تا تلاش‌‌‌هایم هدر نرود.»

 برخی دلایل اصلی بروز پدیده اثر انتظار

۱- تله هزینه‌‌‌های از دست‌رفته:  این یکی از مهم‌ترین دلایل بروز اثر انتظار است. افراد معمولا وقتی که مقدار زیادی زمان،  انرژی یا منابع (مالی یا غیرمالی) را صرف کاری کرده‌‌‌اند،  تمایل دارند که به آن کار ادامه دهند؛ حتی اگر شواهد نشان دهند که ادامه دادن آن کار سودی نخواهد داشت. به عبارت دیگر،  آنها به هزینه‌‌‌هایی که از دست رفته‌‌‌اند توجه می‌‌‌کنند و ترجیح می‌‌‌دهند برای جلوگیری از «هدر‌رفت» این منابع،  تلاش‌‌‌های خود را ادامه دهند.

۲- تعهد به مسیر انتخابی:  وقتی فردی تصمیمی می‌‌‌گیرد و به مسیری خاص وارد می‌‌‌شود،  به‌‌‌طور ناخودآگاه به آن مسیر متعهد می‌‌‌شود. این تعهد ممکن است باعث شود که فرد به تلاش‌‌‌های خود ادامه دهد،  حتی اگر به‌‌‌طور منطقی متوجه شود که این تلاش‌‌‌ها بی‌‌‌نتیجه خواهند بود. افراد گاهی اوقات به خاطر احساس مسوولیت یا خود را مقصر ندانستن در شکست،  همچنان به کار ادامه می‌‌‌دهند.

۳- دشواری در پذیرش شکست:  پذیرش اینکه یک مسیر اشتباه است یا تلاش‌‌‌ها به نتیجه نمی‌‌‌رسند،  می‌تواند برای بسیاری از افراد سخت باشد. این پذیرش ممکن است احساس شرمندگی،  ناکامی یا شکست را به همراه داشته باشد. برای بسیاری از افراد،  این احساسات ناخوشایند می‌تواند به این منجر شود که آنها از تغییر مسیر یا رها کردن تلاشی که تاکنون ادامه داده‌‌‌اند،  خودداری کنند.

۴- امید به موفقیت آینده:  انسان‌‌‌ها به طور طبیعی تمایل دارند که به آینده خوش‌بینانه نگاه کنند و معتقدند که شاید تلاش‌‌‌‌‌‌هایشان در نهایت به نتیجه مطلوب برسد. این نگرش می‌تواند موجب شود حتی وقتی شواهد کافی وجود دارد که نشان می‌‌‌دهد موفقیت ممکن نیست،  همچنان به تلاش‌‌‌های خود ادامه دهند.

۵-وابستگی به هدف یا پاداش:  گاهی افراد به شدت به هدف یا پاداشی که به دست آوردن آن را در نظر دارند وابسته می‌‌‌شوند و به همین دلیل به دنبال رسیدن به آن هدف به تلاش خود ادامه می‌‌‌دهند. حتی اگر آنها متوجه شوند که روش انتخابی برای رسیدن به هدف اشتباه است،  باز هم تمایل دارند تلاش‌‌‌های خود را به امید دستیابی به پاداش یا هدف ادامه دهند.

۶-فشارهای اجتماعی یا گروهی:  گاهی افراد به دلیل فشارهای اجتماعی یا انتظارات گروهی از خود،  به ادامه دادن تلاش‌‌‌های بی‌‌‌ثمر تمایل پیدا می‌‌‌کنند. این فشار ممکن است از طرف همکاران،  خانواده یا دیگران باشد که آنها را به ادامه دادن ترغیب می‌‌‌کنند؛ حتی اگر خود فرد آگاه باشد که کار به نتیجه نمی‌‌‌رسد.

۷- ترس از دست دادن فرصتی بهتر:   افراد ممکن است به دلیل ترس از دست دادن فرصتی بهتر یا ترس از عدم‌موفقیت در صورت تغییر مسیر،  به تلاش‌‌‌های بی‌‌‌ثمر ادامه دهند. این ترس می‌تواند ناشی از عدم‌اطمینان به مسیرهای جدید یا عدم‌اعتماد به توانایی خود برای انجام تغییرات باشد.

 راهکارهای مقابله با اثر انتظار

برای مقابله با اثر انتظار و جلوگیری از ادامه دادن تلاش‌‌‌های بی‌‌‌ثمر،  می‌توان از راهکارهای مختلف روان‌شناختی و رفتاری استفاده کرد.

 این راهکارها به افراد کمک می‌‌‌کنند تصمیمات بهتری بگیرند و از افتادن در تله هزینه‌‌‌های از دست‌رفته و ادامه دادن به مسیرهای اشتباه اجتناب کنند. برخی از رفتارهای مقابله‌‌‌ای شامل موارد زیر هستند:

۱- بازنگری در تصمیمات و تحلیل دوباره مسیرها:  یکی از موثرترین راهکارها برای مقابله با اثر انتظار،  بازنگری دوره‌‌‌ای در تصمیمات و ارزیابی دوباره مسیرهای انتخابی است. افراد باید به‌‌‌طور مرتب وضعیت خود را بررسی کنند و تصمیم بگیرند که آیا همچنان باید به مسیر خود ادامه دهند یا باید آن را تغییر دهند. این نوع ارزیابی به آنها کمک می‌‌‌کند از احساسات و هیجانات لحظه‌‌‌ای فاصله بگیرند و به واقعیت‌‌‌های موجود توجه کنند.

۲- شناسایی و مدیریت تله هزینه‌‌‌های از دست رفته:  دانستن اینکه هزینه‌‌‌هایی که قبلا صرف شده‌‌‌اند دیگر قابل بازگشت نیستند،  به افراد کمک می‌‌‌کند از تله هزینه‌‌‌های از دست رفته اجتناب کنند. به جای تمرکز بر منابعی که قبلا از دست رفته‌‌‌اند،  باید بر تصمیمات و اقداماتی تمرکز کرد که می‌توانند به نتایج بهتری منجر شوند.

۳- تعیین اهداف کوتاه‌‌‌مدت و قابل اندازه‌‌‌گیری:  تعیین اهداف کوتاه‌‌‌مدت و قابل ارزیابی می‌تواند به افراد کمک کند که پیشرفت خود را مشاهده کرده و در صورت عدم‌دستیابی به نتیجه مطلوب،  تصمیم به تغییر مسیر بگیرند. این اهداف باید مشخص و قابل اندازه‌‌‌گیری باشند تا افراد بتوانند عملکرد خود را بررسی کنند و از انحرافات طولانی‌‌‌مدت در مسیر جلوگیری کنند.

۴- تقویت انعطاف‌‌‌پذیری ذهنی: انعطاف‌‌‌پذیری ذهنی به افراد کمک می‌‌‌کند قادر به پذیرش تغییرات و اصلاحات در مسیر خود باشند. افرادی که انعطاف‌‌‌پذیرتر هستند،  راحت‌‌‌تر می‌توانند تغییرات ضروری را در تصمیمات خود اعمال کنند و از گیر افتادن در مسیرهای اشتباه اجتناب کنند.

۵- گرفتن بازخورد از دیگران: گاهی اوقات افراد ممکن است به دلیل تعصب در تفکر خود،  نتوانند وضعیت واقعی را ببینند. دریافت بازخورد از دیگران می‌تواند کمک کند که شخص بهتر درک کند آیا مسیر انتخابی همچنان کارآمد است یا نه. دریافت بازخورد از همکاران،  مشاوران یا دوستان می‌تواند یک دیدگاه جدید و بی‌‌‌طرفانه ارائه دهد.

۶- افزایش آگاهی از انگیزه‌‌‌ها و احساسات شخصی:  شناخت دقیق‌‌‌تر انگیزه‌‌‌ها و احساسات شخصی می‌تواند به فرد کمک کند که بهتر بفهمد چرا به یک مسیر خاص ادامه می‌‌‌دهد. آیا این ادامه دادن به دلیل احساس تعهد است یا به‌‌‌خاطر خودفریبی؟ آگاهی از این انگیزه‌‌‌ها می‌تواند به افراد کمک کند تصمیمات آگاهانه‌‌‌تری بگیرند.

۷- تمرین پذیرش شکست: بسیاری افراد،  از مواجه شدن با ترس ناشی از شکست به خاطر تغییر مسیر یا متوقف کردن تلاش‌‌‌های بی‌‌‌ثمر خود اجتناب می‌‌‌کنند. پذیرش شکست به عنوان بخشی از فرآیند یادگیری می‌تواند به افراد کمک کند راحت‌‌‌تر تصمیم بگیرند و تغییرات لازم را اعمال کنند. این پذیرش باید به صورت تدریجی و با پشتیبانی از خود،  به‌‌‌ویژه در مواجهه با موانع،  انجام شود.

۸- افزایش اعتماد به نفس و اعتماد به توانایی‌‌‌های شخصی: افرادی که اعتماد به نفس بالاتری دارند،  قادرند بدون ترس از دست دادن و احساس شکست،  تصمیمات جدیدی بگیرند. تقویت این اعتماد به نفس به افراد کمک می‌‌‌کند از مسیرهای قدیمی و ناکارآمد دست بکشند و به سمت گزینه‌‌‌های جدید و موثرتر حرکت کنند.

۹- ایجاد حس اولویت‌‌‌بندی در تصمیم‌‌‌گیری:  ایجاد اولویت‌‌‌های دقیق برای اهداف و مسیرها،  به فرد کمک می‌‌‌کند تصمیماتش را با توجه به اولویت‌‌‌های واقعی بگیرد و از وابستگی به تلاش‌‌‌های بی‌‌‌ثمر اجتناب کند. این کار به افراد این امکان را می‌‌‌دهد که مسیرهایی را انتخاب کنند که بیشترین بازده را در آینده دارند.

۱۰- توجه به احساسات کوتاه‌‌‌مدت در مقابل پاداش‌‌‌های بلندمدت: افراد باید بیاموزند که گاهی تلاش‌‌‌های کوتاه‌‌‌مدت می‌توانند از نظر هیجانی رضایت‌‌‌بخش باشند،  اما در بلندمدت ممکن است بی‌‌‌نتیجه باشند. بنابراین،  توانایی درک تفاوت میان لذت کوتاه‌‌‌مدت و پاداش بلندمدت می‌تواند افراد را در تصمیم‌‌‌گیری‌‌‌های آگاهانه‌‌‌تر یاری کند.

در پایان،  ذکر این نکته اهمیت دارد که این پدیده،  نه تنها در سطح فردی بلکه در سطح جمعی نیز می‌تواند تاثیرات منفی و قابل‌توجهی داشته باشد. انسان‌‌‌ها در شرایطی که به تلاشی بی‌‌‌ثمر ادامه می‌‌‌دهند،  اغلب گرفتار احساس تعهد و از دست رفتن منابع گذشته می‌‌‌شوند و این امر می‌تواند مانع از اتخاذ تصمیمات منطقی و موثر شود.

با این حال،  استفاده از راهکارهای موثر مانند بازنگری دوره‌‌‌ای در تصمیمات،  شناخت تله هزینه‌‌‌های از دست‌رفته،  تقویت انعطاف‌‌‌پذیری ذهنی و افزایش آگاهی از انگیزه‌‌‌ها می‌تواند به افراد کمک کند از این تله اجتناب کنند. علاوه بر این،  افزایش اعتماد به نفس،  پذیرش شکست و داشتن اولویت‌‌‌های مشخص به افراد این امکان را می‌‌‌دهد که مسیرهای موفق‌‌‌تری را انتخاب کرده و تصمیمات آگاهانه‌‌‌تری بگیرند.

در نهایت،  مقابله با اثر انتظار نیازمند آگاهی،  انعطاف‌‌‌پذیری و توانایی ارزیابی مجدد شرایط است. افراد باید یاد بگیرند که به جای ادامه دادن مسیرهای بی‌‌‌ثمر،  از تجربیات گذشته خود برای اتخاذ تصمیمات بهتر استفاده کنند و از آنها به عنوان فرصتی برای رشد و یادگیری بهره‌‌‌برداری کنند.

* کارشناس منابع انسانی