پایداری شرکتی، ناپایدار شده است؟

به مرور زمان، این جنبش مشارکت مصرفکنندگان، سیاستگذاران و سرمایهگذاران را جلب کرد و بحث پایداری تبدیل به یکی از مهمترین معیارهای تصمیمگیری ذینفعان شرکتها شد. در سال ۲۰۱۹ حدود ۹۰ درصد از ۵۰۰ شرکت برتر جهان نوعی گزارش مسوولیت اجتماعی شرکتی منتشر کردند که در آن اصول پایداری پوشش داده شده بود. این رقم در سال ۲۰۱۱ فقط معادل ۲۰ درصد بود.
با این حال، هماکنون پایداری شرکتی خود را بر سر یک چند راهی مشاهده میکند و آینده آن چندان روشن نیست. یکی از مهمترین دلایل ابهام، تغییر چشماندازهای سیاسی جهان بوده است: از یکسو تشدید رقابت بین کشورها و از سوی دیگر قطبی شدن جوامع داخل کشورها را شاهد بودهایم. در چنین شرایطی، بسیاری از شرکتها با مسأله بقا و رونق مواجه هستند. برخی از شرکتهای بزرگ، هماکنون نیز از تعهدات پایداری پیشین خود مانند تلاش برای کاهش انتشار کربن یا مشارکتدهی به طبقات گستردهتری از جامعه عقبنشینی کردهاند.
برخی دیگر از شرکتها هم به سادگی معتقدند که شرایط سرمایهگذاریهای پایدار هنوز ایدهآل نیست و منافع کوتاهمدت تا میانمدت خود را به قمارهای بلندمدت ترجیح میدهند. از جمله مثالهای مختلف این زمینه، برخی شرکتهای خودروسازی هستند که از میزان تولید خودروهای برقی خود کاستهاند و دستکم ۳ شرکت انرژی بزرگ جهان، راهاندازی نیروگاههای سبز زمانبندیشده خود را به دلیل کاهش تقاضا و رشد کُند به تعویق انداختهاند. در همین زمان، ۵ بانک بزرگ کانادا و ۶ بانک بزرگ آمریکایی به تازگی ائتلاف بانکداری کربنخنثی (یکی از برنامههای مالی سازمان ملل) را ترک کردند. شرکتهای بسیار دیگری نیز در سکوت به بازنگری در برنامههای خود برای مواجهه با شرایط جدید کسبوکار مشغول هستند. چنین وضعیتی، یک پرسش مهم را مطرح میکند: آیا جنبش پایداری شرکتی، ناپایدار شده است؟
پیروزی سیاست بر دیگر ملاحظات
یکی از مهمترین تحولات سالهای اخیر، بیشک رقابت بر سر قدرت بوده است. دوران پس از جنگ سرد به تدریج رنگ باخته و قطبیشدن و رقابتهای منطقهای مختلفی را شاهد هستیم که برخی آن را دوره پس از جهانی شدن نامیدهاند.
البته افزایش رنگ و بوی سیاست در فضای جهان، به کلی مانع از فعالیتهای پایداری شرکتها نشده است. هنوز هم بسیاری از آنها مجبور هستند برای افزایش تابآوری و هزینههای زنجیره تامین خود در چشمانداز مبهم پیشرو برنامهریزی کنند. با این حال، عواملی مانند تغییر اولویتها، کاهش همکاریهای جهانی، گسستگی سیاستها در مناطق مختلف جهان، ترجیح رشد اقتصاد ملی به دغدغههای زیستمحیطی و اجتماعی و کاهش میل به سرمایهگذاری در پی شرایط مبهم، اثراتی منفی بر پیشرفت مورد انتظار مسوولیتهای زیستمحیطی و اجتماعی شرکتها گذاشته است.
تلاطم در حوزه قانونگذاری
در این میان، عقبنشینی ایالات متحده از پیمان زیستمحیطی پاریس، چشمانداز پایداری زیستمحیطی را مبهمتر کرده است. اروپا نیز به رغم تمایلش، در صورت ادامه برنامههای سبز خود، دستکم در کوتاهمدت شاهد تضعیف رقابتپذیری خود خواهد بود. چنین چالشی را سایر مناطق و کشورهایی که در رقابت اقتصادی با آمریکا هستند، نیز تجربه میکنند.
پیروزی نهایی با سیاره است
مجموع این شرایط، باعث میشود که در کوتاهمدت شاهد عقبنشینیهایی از برنامههای پایداری شرکتها و اقتصاد کلان کشورها باشیم. در هر صورت، در بلندمدت دلایل دیگری وجود دارند که احتمال عبور از این موانع کوتاهمدت و تاکید دوباره بر پایداری را افزایش میدهند.
نخست آنکه بخش زیادی از پیشرفتهای فنی در تولید و انتقال انرژی تجدیدپذیر توسط چین صورت گرفته است و همین موضوع نیز میتواند تبدیل به یک رقابت ژئوپلیتیک شود.
دوم، در حالی که اولویتهای سیاسی میتوانند در کوتاهمدت بر سایر ملاحظات پیروز شوند، واقعیات سیاره در نهایت سیاستها را شکل خواهد داد. شکست در مهار گازهای گلخانهای و تشدید شرایط اقلیمی که خود را در بحرانهایی مانند آتشسوزی لسآنجلس نشان داده است، در نهایت افکار عمومی و سیاستها را تغییر خواهد داد.
سوم، نوآوریهای روزافزون و مدلهای جدید کسبوکار، به نظر پایداری را حتی اگر پرهزینه و پردردسر به نظر برسد، تبدیل به منبعی خوداتکا از مزیت رقابتی خواهد کرد، به نحوی که چشمپوشی از آن ممکن نباشد.
چهارم، بازارها هماکنون نیز به اثرات تغییر اقلیم واکنش نشان دادهاند. به عنوان مثال، هزینههای بیمه افزایش یافته و نرخ محصولات کشاورزی نیز صعودی بوده است. با ادامه وضعیت موجود، تورم بیشتری از این نوع را مشاهده خواهیم کرد. به همین دلیل، بخشی از برنامه پایداری شرکتی، از امیدها و الزامات اخلاقی عبور کرده و با توجه به واقعیات اقتصادی و منافع شخصی، توجه بیشتری به محیطزیست و اجتماع کرده است.
- منبع: Eco-Business