پیر شدی پرسپولیس!

این تساوی در حالی رقم خورد که النصر عربستان به واسطه قطعی بودن صعودش، بسیاری از ستاره‌های خود را به تهران نیاورد یا در آزادی بازی نداد، اما پرسپولیس از سد همین حریف نصفه و نیمه هم نگذشت. بعد از این توقف، طبیعتا بازار تحلیل‌ها در مورد چرایی حال و روز پرسپولیس داغ بود. در این میان یک نکته مکرر گفته شده، مربوط به معمولی بودن بسیاری از بازیکنان پرسپولیس و از آن مهم‌تر، سن و سال بالای سرخ‌پوشان مربوط می‌شد؛ طوری که میانگین سنی ترکیب اصلی این تیم بالاتر از ۳۰ سال بود! حقیقت آن است که پرسپولیس در بهترین دوران تاریخش یعنی یک دهه گذشته، به‌طور مداوم پوست‌اندازی کرد و با جذب ستاره‌های جدید، جوان‌تر شد، اما حالا چند سالی هست از این رویه غفلت شده و نتیجه‌اش تیم پیری است که می‌بینیم.

بذرهایی که علی دایی کاشت

یک بخش مهم از جوان‌گرایی تدریجی در هر تیمی، به اراده و جسارت مربیانی مربوط می‌شود که مخصوصا در طولانی‌مدت هدایت آن تیم را بر عهده دارند. شاید از نظر خیلی از پرسپولیسی‌ها، علی دایی با وجود همه محبوبیتش و وجهه ملی ممتازی که دارد، یک مربی ایده‌آل برای آنها نبوده باشد. با این حال دایی نقش بسیار مهمی در جوان شدن پرسپولیس و سال‌ها ترکتازی این تیم در فوتبال ایران داشت. رد پای او در حضور بسیاری از ستاره‌های جوان در پرسپولیس دیده می‌شود. شاید مشهورترین نمونه‌ها از این دست، مهدی طارمی و احمد نوراللهی بودند که ابتدای لیگ چهاردهم، هر دو در ۲۲ سالگی و به عنوان بازیکنان گمنام به جمع قرمزها پیوستند و سال‌ها درخشیدند. طارمی و نوراللهی اما تنها بذرهای دایی برای آینده نبودند. امید عالیشاه، کاپیتان فعلی پرسپولیس همزمان با دایی پرسپولیسی شده و بیش از یک دهه در این تیم حضور داشته است. حتی محسن مسلمان را هم نخستین بار دایی در لیگ سیزدهم سرخ‌پوش کرد. جز اینها باید به پیام صادقیان و محمد عباس‌زاده هم اشاره کرد که هر دو پتانسیل بسیار بالایی داشتند، اما در ادامه به دلایل غیرفنی افت کردند. تازه علی علیپور که از سوی حمید درخشان پرسپولیسی شد و نیز کریم انصاری‌فرد هم که یک دوره در جمع قرمزها توپ زد، کشف‌های‌ دایی در سایر تیم‌ها بودند. پس از علی دایی، برانکو هم نقش مهمی در این داستان داشت؛ کسی که از محمد انصاری تستی تا جوانانی مثل کمال کامیابی‌نیا، بشار رسن، سیامک نعمتی و مهدی ترابی را سرخ‌پوش کرد و هر کدام از اینها چندین سال عملکرد موثر در پرسپولیس داشتند. بعد از آن اما، کسی پیدا نشد که این نقش مهم را برای قرمزها بازی کند.

تاوان غفلت

قهرمانی‌های پیاپی پرسپولیس در سال‌های اخیر، احتمالا این توهم را برای مجموعه باشگاه به وجود آورد که آنها با کمترین تقلای نقل‌وانتقالاتی هم می‌توانند موفق باشند و نیازی به کار و برنامه‌ریزی برای آینده نیست. در این سال‌ها، غیر از اوستون اورونوف که او هم از سر تصادف و در اثر لجبازی جواد نکونام پرسپولیسی شد، هیچ جوان مهم دیگری سر از اردوگاه قرمزها در نیاورد. تیم، بدون در نظر گرفتن آینده، فقط مصرف شد و تا جایی که جان داشت مامور گرفتن جام و پربار کردن کارنامه مربیان و مدیران شد. به این ترتیب گروه فعلی بازیکنان هر فصل پیر و پیرتر شدند و کار به امروز کشید که رسما جان جنگیدن ندارند. رضا درویش مخصوصا از نظر مالی، شاید مدیر بدی برای پرسپولیس نبود. طبیعتا اشتباهاتی داشت، اما در مقایسه با مدیران قبلی باشگاه نمره قبولی می‌گیرد. همین آدم اما شریک فاجعه امروز پرسپولیس است، چون کار را آسان گرفت. در پایان همین فصل، شاید یک‌سوم از بازیکنان پرسپولیس محکوم به جدایی باشند، اما آیا می‌شود همین تعداد بازیکن باکیفیت جذب کرد؟ و اگر بشود، هماهنگی اینها با هم چقدر طول می‌کشد؟ نقش یحیی گل‌محمدی را هم در این ماجرا نمی‌شود نادیده گرفت؛ مردی که چهار سال سرمربی پرسپولیس بود، نتایج خوبی گرفت و مردم هم به خاطر مواضع اجتماعی‌اش او را دوست دارند، اما در آن زمان طولانی تقریبا هیچ بذری برای آینده باشگاه نکاشت و امضایش پای تیم پیر فعلی قابل چشم‌پوشی نیست.