کامیون – کامبوزیا پرتوی

آخر هفته

اینکه کامبوزیا پرتوی پس از سال‌ها با یک فیلم در بخش رقابتی جشنواره فیلم فجر حضور دارد، خیلی‌ها را کنجکاو کرده بود؛ اما چیزی که دیده شد، انتظارات را برآورده نکرد. به‌ویژه که فیلم اصرار داشت به داعش و سکانس‌هایی مربوط به خارج از کشور هم بپردازد که از نظر جلوه‌های میدانی، طراحی صحنه و میزانسن، کم‌مایه بود. برگ برنده این فیلم، بازی سعید آقاخانی است که همان‌طور که برای بازی در خداحافظی طولانی سعید موتمن هم البته درست حدس زده بودیم، احتمالا یکی از نامزدهای سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد خواهد بود. گریم بسیار خوب و موثری هم داشت. این فیلم در نقطه قوت سابقه آقای پرتوی، یعنی فیلم‌نامه، خیلی قوت نداشت. یادآور تکرارهایی بود؛ هم یادآور فیلم فراری علیرضا داوودنژاد که پرتوی نوشت و او البته بهتر از کامیون آن را ساخت، هم یادآور کافه‌ترانزیت خود پرتوی بود و هم حتی یادآور سریال پایتخت تلویزیون. علاوه‌بر این، در خود فیلم‌نامه و دیالوگ‌ها هم ضعف‌هایی داشت که آن را کار موفقی نکرد.

ستاره از یک تا پنج: ۳

 

جاده قدیم – منیژه حکمت:

آخر هفته

برای این فیلم هم انتظاری وجود داشت که خانم حکمت پس از 10 سال چه فیلمی با چه کیفیتی ساخته است. نقطه قوت فیلم، پرداختن به معضلی اجتماعی به‌ویژه برای زنان در جامعه مدرن ماشینی بود. گذشته از اینکه نیم ساعت فیلم، در تشکیل بن‌مایه و پیش‌درآمد داستان ضعیف بود، از جایی که بحران در داستان فیلم واقع می‌شود، خودش را یک سر و گردن بالاتر می‌کشد. هرچند وقتی خانم‌ها درباره خانم‌ها فیلم می‌سازند، یکی از مشکلات همیشگی‌، اغراق‌ها و افراط و تفریط‌هاست. در این فیلم شخصیت زن فیلم به اوج بحران روحی رسیده اما چند دقیقه بعد (و در داستان، چند ساعت یا چند روز بعد) به اوج قدرت‌نمایی یک زن قدرتمند می‌رسد.  داستان‌های تودرتویی هم در حاشیه خط اصلی داستان طراحی شده بود که تقریبا همه بلاتکلیف و گذرا رها شدند. آیا در یک فیلم اجتماعی، باید به همه مسائل اجتماعی کشور بپردازیم؟

ستاره از یک تا پنج: ۳

 

لاتاری – محمدحسین مهدویان:

آخر هفته

بدترین وضعیت برای یک هنرمند این است که بخواهد در کارش فریاد بزند من آنچه فکر می‌‌کنید، نیستم. فیلم آقای مهدویان کارگردان ایستاده در غبار و ماجرای نیمروز هم از این جنس است. معجونی از سینمای ابراهیم حاتمی‌کیا، مسعود کیمیایی و امثال سعید سهیلی که همگی در این سال‌ها فیلم‌های بد ساخته‌اند. پس معجونش هم طبعا خوب نمی‌شود. لاتاری در محتوا فیلم صادقی نیست. نسخه سینمایی تفکر خاصی در کشور (تفکر از جنس روزنامه کیهان) است؛ هرچند کارگردانش خودش را این‌طور نمی‌داند. این فیلم کلا از نظر محتوا آدرس غلط می‌دهد و از نظر فنی هم مایه خوشحالی نیست برای بخش رقابتی جشنواره.

ستاره: ۲

 

فیلشاه - هادی محمدیان:

آخر هفته

همین‌که در بخش رقابتی جشنواره امسال، دو فیلم مستند و یک انیمیشن حضور دارند، گام مهم رو به جلویی است؛ البته به شرطی که کیفیت فیلم‌ها هم خوب باشد. فیلم فیلشاه در سینمای انیمیشن ما قدمی به پیش است؛ هرچند که هم یادآور چند انیمیشن خارجی است و هم اصرار سازندگان بر ربط دادنش به یک مقطع و واقعه دینی که یادآور کارتون‌های کتاب‌های دینی دوره دبستانمان می‌کند، نقطه ضعف‌های آن هستند؛ اما در مجموع، اتفاق خوبی است.

ستاره: ۳ به‌سمت ۵/ ۳

 

شعله‌ور - حمید نعمت‌الله:

آخر هفته

تداوم، تکامل و البته بهبود همان فیلم آرایش غلیظ این کارگردان است. داستان و متن به‌نسبت یکدستی دارد؛ به‌ویژه در نریشن‌ها؛ اما شخصیت‌پردازی قابل باور ندارد. پرداختنش به فضای به‌نسبت بکر سیستان و بلوچستان در بطن داستان و نه‌تنها به‌عنوان یک لوکیشن گذرا، قابل ستایش است. پرداختنش به موضوع اعتیاد و توصیه‌های اخلاقی مربوط به آن، نرم است و زننده نیست. استفاده‌اش از همایون شجریان، برخلاف آرایش غلیظ، بی‌تناسب و گل‌درشت نیست. تقطه احیایی است برای بازیگری امین حیایی.

ستاره: ۴

 

بمب - پیمان معادی:

آخر هفته

کارگردان، نوستالژی‌های خودش را فیلم کرده که یک خودخواهی می‌تواند باشد و الزاما به مخاطب ربطی ندارد. البته سعی کرده که نوستالژی‌های مشترک را پیدا کند. از همان بخش ایده فیلم کمی شعاری بوده که در پرداخت هم طبعا این‌طور شده است. وقتی کارگردانی به فضای گذشته (اینجا دهه شصت) می‌پردازد، کار سختی در طراحی صحنه و لباس و غیره دارد. آقای معادی هفت هشت گاف در طراحی‌هایش دارد که قابل بخشش نیست. اینکه خانه دهه شصتی، کنتور و لوله گاز دارد و در عین حال اهالی‌اش در صف نفت می‌ایستند، غیر قابل بخشش است و حتی کار را مضحک می‌کند.

ستاره: ۳ به‌سمت ۵/ ۳

 

بانو قدس ایران - مصطفی رزاق کریمی:

آخر هفته

یک مستند معمولی در سینمای مستند سیاسی و پرتره. سینمای مستند سیاسی ما ضعیف است و چون از نظر شرایط اقتصادی و نیز بستر فرهنگ عمومی، شرایط مطلوبی ندارد، در معدود اتفاق‌های این‌چنین، پس از مرگ افراد به معرفی آنها می‌پردازد که درنتیجه مستند را مصاحبه‌محور می‌کند. مستند مصاحبه‌محور با دوربین ثابت هم در جهان امروز جایگاه خوب و مقبولی ندارد. نقطه جذابیت این فیلم، برخی صحنه‌های دیده نشده مربوط به امام خمینی و خانواده‌ ایشان و نیز آشنایی با شخصیت‌هایی از بیت امام است که قبلا نمی‌شناختیمشان.

ستاره: ۳ به‌سمت ۵/ ۲

 

چهارراه استانبول - مصطفی کیایی:

آخر هفته

مثل کارهای قبلی این کارگردان، فیلمی برای طبقه عام مخاطبان سینما و خانواده‌هاست. درست است که به‌نسبت امکاناتش هم پروداکشن قابل قبول برای عام (نه موجه) دارد، اما همین رویکرد باعث شده دیالوگ‌های مخاطب‌پسندش حس نامطلوبی ایجاد کند. یکی از مشکلات کارگردانان ایرانی، سهل‌انگاری است. وقتی پروداکشن سخت آتش‌سوزی انجام می‌شود، اما در طراحی یک ترافیک، گاف بزرگ داریم، جز سهل‌انگاری غیر قابل بخشش، نیست. علاوه‌بر مشکل دیالوگ‌های شعاری در مواجهه با موضوع فاجعه پلاسکو، اینکه در اوج لحظه‌های عاطفی و اشک‌آلود فیلم، کار ضعیف شما را به خنده می‌اندازد، یعنی تیر خلاص برای فیلم. آتش‌نشان‌های این فیلم، «بی‌نهایت بد» کار شده‌اند. انگار فقط سوژه زخمی شده است تا به‌نام افرادی ثبت شود. این فیلم هم مثل کارهای قبلی کیایی، به جوان‌های طبقه متوسطی می‌پردازد که می‌خواهند سعادتمند شوند؛ اما در گرداب وضعیت اجتماعی و بی‌عدالتی‌ها فرومی‌روند؛ اما این‌بار لحن شعاری هم به آن اضافه شده است. نقطه قوت فیلم این است که مثل نود درصد فیلم‌های ایرانی، بیست تا سی دقیقه به معرفی شخصیت‌ها نمی‌پردازد و از همان لحظه اول، مخاطب را به قصه وارد می‌کند و تا پایان هم همراه فیلم نگهش می‌دارد.

ستاره: ۳ به سمت ۵/ ۲