بیم و امیدهای یک استان صنعتی

صنعت بهخودیخود و بدون شرایط لازم در هیچ مکانی رشد نمیکند و اگر هم از اتفاق در جای نامساعدی ایجاد شود، بعد از مدتی از بین خواهد رفت. چه شد که ظرف مدت حدود۸۰ سال بهیکباره اصفهان در صنعت نساجی استعداد خود را یافت و در بستر خود این صنعت را نشاند و شکوفا گردانید؟ چه شد که به پیشانی صنعت کشور شهره شد و چه اتفاقی افتاد که صنعت بهتدریج جایگاه خود را در استان از دست داد و خدمات جایگاهش را ربود؟
رشد سریع صنعت در اصفهان بر حیات اجتماعی و زیستمحیطی مردم شهر چنان تاثیر گذاشت که شهرسازی و فضای شهری را هم متحول کرد. وجود اینهمه کارخانه بر موضوعات اجتماعی مانند بیکاری، سواد، مهاجرت، حملونقل، بیمههای اجتماعی، خدمات درمانی، بهداشت و امور خیریه بیتاثیر نبود و میتوان گفت انقلاب صنعتی، شاکله، ستون فقرات و حیات این استان را به طرزی شگرف تغییر داد.
امروز درحالیکه صنعت و تولید در بخشهای مختلف پنجه در پنجه مشکلات انداخته، هنوز هم نهتنها بهعنوان مزیت نسبی استان از آن یاد میشود که اقتصاد و تولید ناخالص داخلی کشور را هم تقویت میکند. هرچند که این قدرتمندی سود چندانی بهجز آلودگی و بیماری برای نصف جهان و بیمارانش به همراه نداشته و عمده گردش مالی آن نصیب پایتخت شده است. امروز وقت آن رسیده که پس از ۸ دهه این پتانسیل ارزشمند با یک نقشه راه و راهبردی درست، سیاستگذاری شود و با فناوریهای نوین درآمیزد تا نهتنها مشکلات زیستمحیطی، اجتماعی و اقتصادی استان را برطرف کند که سود بیشتری هم به کشور برساند.