تغییر ترکیب جمعیت در قرن نوزدهم

سیاست‌های اقتصادی آن موقع، یکپارچه‌سازی زمین‌ها بود. هرچقدر زمین‌ها بزرگ‌تر بود، بهره‌وری اقتصادی بیشتری داشت. اصلاحات ارضی با اینها جور درمی‌آمد؟

نه، ولی قبلش هم راه‌حل به این صورت نبود. پکپارچه ساختن زمین‌ها وقتی معنای اقتصادی داشت که یک تغییری در نسبت جمعیت شهرنشین و روستانشین رخ بدهد؛ به عبارت‌دیگر مردم بروند دنبال صنعت و خدمات، کشاورزی محدود بشود به کسانی که واقعا دارند کشاورزی می‌کنند. یک عده هم هستند که در روستاها زندگی می‌کنند ولی کارشان چیز دیگری است؛ یعنی شما فرض بفرمایید در یک کشوری مثل فرانسه که همه نسبتا آن را می‌شناسند، وقتی من دانشجو بودم تمام زمین‌ها تقسیم شده بود، ولی این دیگر مال موقعی بود که فرانسه مدت‌ها بود قدرت صنعتی پیدا کرده بود و ترکیب جمعیت هم از آخر قرن نوزدهم تا آغاز قرن بیستم به کلی تغییر پیدا کرده بود. برای اینکه در فرانسه می‌گفتند زمین اگر زیر سیصد هکتار باشد، صرف ندارد.