مساله کالابرگ
پول نقد یا کالابرگ؟
کالابرگها از این نظر مزیت دارند که یک حمایت رفاهی برای مردم ایجاد میکنند. زمانی که کالایی به افراد داده میشود این کالا با تورم فرسوده نمیشود؛ بهعبارتدیگر، افزایش قیمتها تأثیر چندانی بر آن ندارد. در شرایط تورمی باوجود افزایش قیمتها سبد کالای مشخصی در اختیار مردم قرار میگیرد. اما این موضوع فشارهایی را به بودجه دولت وارد میکند. مزیت این روش برای دولت این است که ارقام تخصیصیافته به کالا دیگر آن اهمیت اولیه خود را از دست میدهند. میتوان گفت این روش به نفع مردم است اما ازنظر بودجهای برای دولت چالشهایی دارد. از سوی دیگر جنبه مهمتر این موضوع اثرات تولیدی است. وقتی دولت مسئول عرضه کالا باشد ناچار است موانع تولید را برطرف کند. اما در پرداخت نقدی فلسفه این است که دولت از مداخله در اقتصاد کاسته و فضای آزادتر ایجاد کند. بنابراین پرداخت نقدی ممکن است خطراتی به همراه داشته باشد؛ چراکه دولت ممکن است به دلیل پرداخت نقدی دیگر دغدغهای برای وضعیت تولید و عرضه کالاها نداشته باشد.
از سوی دیگر پرداخت یارانه نقدی این مزیت را دارد که به فرد امکان میدهد تا برای خرید کالای موردنیاز خود تصمیمگیری کند و سبد خرید متنوعی داشته باشد. بااینحال، پژوهشهای اقتصادی نشان دادهاند که در بسیاری از موارد بهویژه در میان خانوارهای کمدرآمد ممکن است تصمیمات عقلایی در مورد مصرف اتخاذ نشود. در کشورهایی که به این شیوه عمل کردهاند دیدهشده که افراد ممکن است در معرض سوءتغذیه باشند و نیاز به توجه ویژه به تغذیه خود داشته باشند ولی ممکن است پول نقد دریافتی را صرف نیازهای دیگر کنند.اما نکتهای که در مورد کوپن کالایی و یارانه الکترونیک وجود دارد این است که برخلاف یارانه نقدی که مبلغ ثابت و مشخصی به افراد پرداخت میشود، در صورت افزایش قیمت کالاهای اساسی قدرت خرید مردم کاهش پیدا میکند.
مساله تورم
میتوان گفت تفاوتی ازنظر تورمزایی میان کالابرگ و یارانه نقدی وجود ندارد و حتی میتوان گفت کالابرگ ممکن است کمی تورمزاتر باشد؛ چراکه ارتباط مستقیم با کالاها دارد و قیمت کالاها با افزایش تورم بالا میرود، درنتیجه دولت یا مجبور است رقم پرداختی به کالابرگ را ثابت نگه دارد یا اینکه این رقم را با افزایش تورم، بهروزرسانی کند که در آن صورت فشار بیشتری برای تأمین این کالاها خواهد داشت.
درنهایت هم پرداخت نقدی و هم پرداخت کالا میتوانند منجر به افزایش حجم پول در اقتصاد و درنتیجه تورم شوند. این مسئله بستگی به منابع دولت دارد چراکه اگر منابع پایداری وجود نداشته باشد، هر دو روش میتوانند تورمزا باشند.
از سوی دیگر پرداخت یارانه کالایی به دلیل افزایش مداوم قیمت کالاها، مستلزم افزایش هزینهها برای دولت است. به این معنا که برای تأمین سبد کالایی تضمینشده، رقم یارانهای که دولت باید هرماه پرداخت کند، با توجه به افزایش قیمتها بیشتر خواهد شد. بنابراین دولت باید منابع پایداری برای تأمین این یارانه در نظر بگیرد. در غیر این صورت این سیاست میتواند فشار زیادی بر بودجه عمومی وارد کرده و به افزایش کسری بودجه و چالشهای مالی در کشور منجر شود. درنتیجه این موضوع باید بهدقت موردتوجه قرار گیرد تا از بروز مشکلات اقتصادی در آینده جلوگیری شود.اما کالابرگ دولت را متعهد به عرضه کالا میکند و ازنظر رفاهی تضمینی برای دهکهای هدف به وجود میآورد که تأمین کالاهای اساسی مثل پروتئین و کالری را برای آنها ممکن میسازد. بااینحال وقتی صحبت از کالاهای اساسی میشود شناسایی دقیق نیازهای هر دهک بسیار مهم است. اگر گروه هدف درست شناسایی نشود فرد ممکن است کالایی را دریافت کند که به آن نیاز ندارد، یا بالعکس.شرایط معیشت مردم در حال حاضر بسیار سخت شده است و افق روشنی برای مهار تورم پیشبینی نمیشود. در این وضعیت، به نظر میرسد دولت باید یک بسته رفاهی برای مردم تهیه کند. یکی از پیشنهادها این است که یارانه معیشتی تداوم یابد، البته با اصلاح جامعه هدف آن. اگر جامعه هدف این یارانه اصلاح شود، امکان افزایش مبلغ یارانه برای دهکهای پایین با حذف دهکهای بالاتر وجود دارد.