بازی با متغیرهای محدود و پیامدهای بلندمدت

این بازی اگرچه پیچیده است، اما تابع فرمولی روشن است که میتوان آن را با پنجمتغیر کلیدی مدلسازی کرد. خروجی این معادله ساده، بسته به وضعیت هر متغیر، میتواند منفی دو (ناکامی کامل)، منفی یک (مذاکرات به شکست کشیده میشود)، صفر (وضعیت خنثی)، مثبت یک (حرکت به سوی نتیجه) یا مثبت دو (نتیجه قطعی) باشد. در این چارچوب میتوان آینده مذاکرات ایران و آمریکا را تحلیل کرد.
متغیر اول: نهادهای داخلی و اراده حاکمیتی
در ایران، در حال حاضر، ساختار قدرت یکدست و همسوست. رهبری، رئیسجمهور، وزیر امور خارجه و سایر نهادها در راستای سیاست خارجی فعال، با هدف رفع تحریمها و جذب سرمایه هماهنگاند. از سوی دیگر، آمریکا با حضور ترامپ در وضعیت تردید و چندپارگی است. گرایش او به استفاده از فشار حداکثری و همزمان مذاکره، تضاد میان نظامیان و دیپلماتها و بیاعتمادی نسبت به ساختار چندجانبه باعث شده است تا آمریکا فاقد انسجام در اراده حاکمیتی باشد. با این حال، به دلیل وجود حداقلی از نظم در هر دو کشور، این متغیر روی عدد مثبت یک قرار میگیرد.
متغیر دوم: افکار عمومی و رسانهها
در ایران، تجربه طولانی مذاکرات و خاطره تلخ خروج ترامپ از برجام، فضای عمومی را در وضعیت خنثی نگه داشته است. با این حال، باور به کارآمدی مذاکرات و امید به نتایج مثبت، افکار عمومی را تا حدودی متمایل کرده است. در آمریکا، ایران اولویت افکار عمومی نیست؛ ولی دیپلماسی نسبت به جنگ مقبولتر است. بنابراین، این شاخص نیز در وضعیت مثبت یک قرار میگیرد.
متغیر سوم: تیم مذاکرهکننده
در طرف ایرانی، تیم مذاکرهکننده از تخصص، تجربه، انسجام و سابقه موفق برخوردار است. ایران در این حوزه در وضعیت مثبت دو قرار دارد. اما تیم مذاکره آمریکایی ضعیف، ناهماهنگ و بدون پشتوانه روشن است. این وضعیت باعث میشود میانگین قدرت تیمهای مذاکره روی عدد مثبت یک قرار گیرد.
متغیر چهارم: منطقه و نظام بینالملل
کشورهای عربی منطقه، بهویژه عمان و عربستان، خواهان ثبات و صلح هستند. چین و روسیه نیز از احیای برجام استقبال میکنند. تنها بازیگر مختلکننده، اسرائیل است که با تخریب محاسبهپذیری منطقه، بازی را پیچیده میسازد. از آنجا که وزن کنشگران مثبت از منفیها بیشتر است، این متغیر نیز در وضعیت مثبت یک قرار میگیرد.
متغیر پنجم: وضعیت نظامی و اقتصادی
همگرایی نسبی میان نظامیان و دیپلماتها در ایران، و همچنین ظرفیت بازار برای جذب سرمایه، وضعیت مثبتی ایجاد کرده، اما تهدیدهای امنیتی از سوی اسرائیل و عدمهمراهی تیم امنیتی آمریکا با دیپلماسی، فضا را پرنوسان کرده است. این متغیر در نهایت در وضعیت صفر (خنثی) قرار دارد.
جمعبندی فرمولی: از صفر به سمت مثبت یک
اگر مجموع این پنج متغیر را با قواعد ساده نظریه بازیها جمع بزنیم:
۴= (۱ + ۱ + ۱ + ۱ + ۰)
میانگین پنج شاخص: ۴ ÷ ۵ = ۰.۸ که به عدد مثبت یک نزدیک است.
این یعنی شرایط کلی مذاکرات از حالت بیتفاوت و ایستا (صفر) خارج شده و در حال حرکت به سوی نتیجه مثبت است، اما هنوز تا نقطه مطلوب (مثبت دو) فاصله دارد. بازی در یک تعادل شکننده قرار دارد. در صورت تداوم وضعیت موجود، تقویت هماهنگی داخلی در آمریکا و محدودسازی کنشهای تخریبی اسرائیل، میتوان به نتیجهگیری مذاکرات امیدوار بود.
اما باید توجه داشت که در نظریه بازیها، «بازیکن مخرب» (spoiler) میتواند کل معادله را تغییر دهد. اگر اسرائیل یا تیم امنیتی آمریکا دست به اقدام نظامی بزنند، بازی از حالت برد-برد به بازی با حاصلجمع صفر بازمیگردد که در آن پیروزی یکطرف تنها با شکست کامل طرف دیگر حاصل میشود.
نتیجهگیری
نظام عقلانی در ایران با تجربه و انسجام بیشتر، توانسته بازی را در جهتی مثبت هدایت کند. اما نتیجهگیری نهایی در گرو حذف عوامل اختلالزا و حفظ توازن متغیرهاست. اگر بازی در همین مسیر تداوم یابد، نتیجه نهتنها محتمل بلکه محتوم خواهد بود. اما منطق بازیهای استراتژیک همواره ما را به این هشدار میرساند: هر لحظه ممکن است بازیکنی خارج از قواعد، صفحه را بر هم بزند.
* استادیار علوم سیاسی دانشگاه فردوسی مشهد