از زمانی که اتحاد جماهیر شوروی اسپوتنیک را به فضا پرتاب کرد و سازنده تانک‌های بزرگ در اوج جنگ سرد بود، آسیب‌پذیری‌های نظامی آمریکا تا این حد آشکار نبوده است. در میادین نبرد اوکراین، در واقع توان تجهیزات نظامی آمریکا به‌وسیله طراحی‌های نوآورانه در هواپیماهای بدون سرنشین به چالش کشیده شده است. حتی در آسمان و دریا نیز آمریکا در حال ازدست ‌دادن توانایی خود برای مقابله با تهاجم احتمالی چین برای تصاحب تایوان است.

20250215_DE_US copy 2

 در واقع امروز، مخاطرات بیشتری متوجه پنتاگون است؛ زیرا این نهاد مکانی است که ایدئولوژی بازگرداندن عظمت به آمریکا با واقعیت‌های تلخ روی زمین در تضاد است. سیاست خارجی ترامپ از نوع معامله‌گرانه است: این هفته او اعلام کرد مذاکراتی را با روسیه درباره آینده اوکراین آغاز کرده است. سیاست او بر این ایده بنا شده است که صلح از طریق قدرت حاصل می‌شود و این تنها در صورتی امکان‌پذیر است که نیروهای آمریکا، تهدیدی معتبری محسوب شوند و اگر دوج در پنتاگون بخواهد از کنترل خارج شود، نتیجه چه خواهد شد؟ اگر آقای ماسک باعث هرج ‌ومرج شود یا روند فعالیت پشتیبانی نیروهای نظامی را با اختلال مواجه کند، عواقب آن برای امنیت آمریکا می‌تواند فاجعه‌بار باشد.

 امروز البته مشکلات در مبارزه برای تبدیل فناوری به برتری نظامی آشکارتر است. هواپیماهای بدون سرنشین بر فراز اوکراین هر چند هفته یک‌بار به‌روز می‌شوند؛ سرعتی که فراتر از فرآیند بودجه‌ریزی پنتاگون است که سال‌ها طول می‌کشد. دستگاه‌های اختلال‌گر و پارازیت آمریکایی و اروپایی در جنگ الکترونیک دو یا سه‌برابر مدل‌های ساخت اوکراین قیمت دارند، اما منسوخ شده‌اند. بسیاری از پهپادهای بزرگ آمریکایی در اوکراین بی‌فایده بوده‌اند. مدل‌های جدیدتر نیز از مدل‌های اوکراینی گران‌تر هستند.

 از طرف دیگر صنایع دفاعی آمریکا درگیر یک فرآیند کند و طولانی کاغذبازی و نفوذ لابی‌های قدرتمند صنایع نظامی شده‌اند که اغلب هزینه‌های تولید اقلام نظامی را افزایش می‌دهد.

 پشت این کابوس بحث بودجه مطرح است. تاخیرهای دوساله تصویب بودجه، با دعواهای کنگره تشدید می‌شود. سیاستمداران منفعت‌طلب، با وتوی پایان برنامه‌ها و طرح‌ها منجر به هدررفت بودجه می‌شوند. آنها چنان با حسادت از کنترل خود بر مخارج مراقبت می‌کنند که بدون اجازه کنگره، پنتاگون نمی‌تواند به‌طور معمول بیش از ۱۵میلیون دلار پول جابه‌جا کند؛ رقمی که برای خرید حتی چهار موشک پاتریوت هم بسیار اندک کم است. هنگامی که پنتاگون در اوت۲۰۲۳ پیشنهاد داد تنها 0.5درصد از بودجه دفاعی را برای خرید هزاران پهپاد در غالب ابتکاری با عنوان «رپلیکتور» تغییر دهد، گرفتن تاییدیه از کنگره حدود ۴۰جلسه به‌طول انجامید.

 از طرف دیگر، وزیران دفاع نالایق گذشته، از جمله باب گیتس و اش کارتر فقید، در مقایسه با جانشین خود یعنی پیت هگست بی‌صلاحیت، پادشاهانی فیلسوف محسوب می‌شوند. با همه این احوال به نظر می‌رسد بوروکراسی دفاعی همیشه در اولویت قرار گرفته است.

 جنجال‌برانگیزترین موضوع آن است که ایلان ماسک مشتاق است بازی را برهم زند. در دهه۲۰۱۰، ناسا برای فرار از شرمساری پرداخت هزینه سفر به ایستگاه فضایی بین‌المللی با فضاپیمای روسی، قراردادهایی باقیمت ثابت برای ارائه چنین خدماتی به مناقصه گذاشت. بوئینگ پیشنهادی تحت عنوان استارلاینر ارائه کرد؛ اما طرح اسپیس‌ایکس ایلان ماسک پیشنهادی با هزینه کمتری ارائه کرد که تاکنون موفقیت‌آمیز بوده است. استارلاینر هنوز یک ماموریت موفقیت‌آمیز را انجام نداده است تا جایی که موجب شده بوئینگ مجبور شود برای حفظ آبروی خود میلیاردها دلار بودجه اضافی صرف این برنامه کند.

 از سال۱۹۶۰ تا ۲۰۱۰، هزینه رساندن یک کیلوگرم بار به مدار زمین حدود 12دلار بود. موشک‌های اسپیس‌ایکس این رقم را به یک‌دهم کاهش داده‌اند و وعده ارسال محموله‌های بسیار بیشتری را می‌دهند. از طرف دیگر در اروپا هم دستگاه‌های دفاعی شاخص، رویکردی مشابه و زیرکانه برای توسعه در پیش گرفته و محصولات خود را به‌طور مداوم با داده‌های خط مقدم به‌روزرسانی می‌کند.

 در این میان، وظیفه ماسک بزرگ و پیچیده است. سلاح‌های آمریکایی به هوش مصنوعی بیشتر، خودمختاری و هزینه کمتر نیاز دارند. در صورت امکان، آنها باید از قطعات ارزان‌قیمتی ساخته شوند که بر اساس پیشرفت‌های فناوری مصرف‌کننده هستند. پنتاگون باید رقابت و ریسک‌پذیری را تقویت کند؛ زیرا می‌داند که برخی از طرح‌ها شکست خواهند خورد. یک دهه پیش کارتر واحدی برای نوآوری راه‌اندازی کرد؛ اما اغلب به‌عنوان یک تهدید تلقی می‌شد. پنتاگون به تعداد بیشتری از آنها نیاز دارد. همچنین باید به سخنان فرماندهان جنگجو که اغلب در اثر فشار سیاستمداران به حاشیه رانده شده‌اند، توجه شود. سخت‌تر از همه، ترامپ باید جمهوری‌خواهان کنگره را ترغیب کند که به پنتاگون اختیار بیشتری برای خرج‌کردن و نوآوری بدهند.

اصلاح پنتاگون بسیار سخت‌تر از سایر بخش‌های دولت است. آمریکا نمی‌تواند بر ایجاد آمادگی برای جنگ در سال۲۰۳۵ تمرکز کند، اگر این امر مستلزم کاهش قدرت دفاعی امروز آن باشد و نمی‌تواند به ‌سادگی زیردریایی‌های چندمیلیارددلاری و اسکادران‌های بمب‌افکن را با انبوهی از پهپادها جایگزین کند؛ زیرا برای انتقال قدرت به‌سوی دیگر جهان همچنان به سکوهای بزرگ نیاز است. در عوض آمریکا به وزارت دفاعی نیاز دارد که بتواند اقتصاد سیستم‌های عظیم را متحول کند و همزمان گسترش سیستم‌های جدید را تسریع بخشد.

ماسک و رئیسش امروز دچار کشمکش شدیدی هستند. اگر ترامپ اخراج ژنرال‌ها را به بهانه عدم وفاداری ترجیح ‌دهد، باعث اختلال در عملکرد پنتاگون خواهد شد. اگر ماسک و دوستان حوزه فناوری او از کارزار دوج برای ویران کردن یا تقویت قدرت و ثروت خود استفاده کنند، آنها اصلاحات را به فساد خواهند کشاند. این وسوسه‌ها موجب می‌شود تصور آنکه این دولت بتواند در جایی که دیگران شکست‌خورده‌اند موفق شود، دشوار باشد. اما امید است که آنها بتوانند این کار را انجام دهند. امنیت آمریکا به موفقیت آنها بستگی دارد.