فرصت‌های جدید از مسیر تامین مالی

به‌‌طوری که چنانچه در این مسیر از ابزارهای نادرست استفاده شود، می‌تواند تبعات جبران‌‌ناپذیری برای اقتصاد کشور به همراه داشته باشد که از جمله آن می‌توان به کاهش اعتماد سرمایه‌گذاران، تضعیف بخش‌‌های مختلف اقتصادی و ایجاد بحران‌های مالی اشاره کرد که به‌‌سختی قابل اصلاح خواهد بود. نمونه بارز چنین تبعاتی را می‌توان در بحران‌های مالی جهانی نیز مشاهده کرد، بحرانی که تا حد زیادی ناشی از استفاده نادرست از ابزارهای تامین مالی و بدهی‌‌های پرریسک بود. این بحران نشان داد که اتکای بیش از حد به تامین مالی از طریق بدهی، شبکه بانکی و ابزارهای نامناسب می‌تواند نظام مالی را دچار فروپاشی کند. با این‌‌ حال، جهان از این بحران درس گرفت و بسیاری از کشورها به سمت تنوع‌‌بخشی در روش‌های تامین مالی و تقویت بازار سرمایه حرکت کردند تا وابستگی خود را به نظام بانکی کاهش دهند.

در ایران، همچنان تامین مالی به صورت عمده از طریق بازار پول (بانک‌ها) انجام می‌شود و سهم بازار سرمایه از تامین مالی بسیار محدود است، به‌‌طوری که سهم از بازار تامین مالی آن به چیزی حدود ۱۰ تا ۱۵‌درصد می‌‌رسد. این عدم‌توازن عاملی برای فشار به شبکه بانکی و بانک مرکزی شده، چراکه ناتوانی در بازپرداخت تسهیلات طرح‌‌های کلان و دیر‌‌بازده، بانک‌ها را با چالش‌‌های جدی مواجه کرده است که نتیجه آن هم چیزی جز افزایش نقدینگی تحت‌تاثیر چاپ پول و در نهایت تشدید سرسام‌‌آور تورم نبوده است.

ترجیح آنها برای سپرده‌‌گذاری در بانک‌ها به‌‌جای سرمایه‌گذاری در بازارهای مولدی چون بازار سرمایه، باعث شده است که بانک‌ها با منابع مالی گسترده‌‌ای که در اختیار دارند به ‌‌جای عملیات بانکداری به بنگاه‌‌داری بپردازند. به واقع این دسترسی آسان به منابع پولی ارزان‌ قیمت، بانک‌ها را ترغیب کرده تا بدون درنظرگرفتن استانداردهای لازم، به اعطای تسهیلات و وام به طرح‌‌هایی بپردازند که دارای بازدهی و سودآوری مناسبی نیستند و حتی در این میان، برخی افراد نیز با سوءاستفاده از این شرایط و با تاسیس بانک‌ها و موسسات مالی و جذب سپرده‌‌های مردمی اقدام به تامین مالی طرح‌‌های شخصی و پروار کردن جیب خود کردند. البته نباید نقش دولت و سیاستگذاران اقتصادی را نیز فراموش کرد. نبود برنامه‌‌ریزی مناسب برای هدایت نقدینگی به بخش‌‌های مولد، عدم‌توسعه ابزارهای نوین و ضعف در تنظیم‌‌گری و نظارت بر عملکرد و البته بنگاه‌‌داری بانک‌ها، باعث شده که این چرخه معیوب همچنان ادامه پیدا کند. دولت‌‌ها در بسیاری از کشورها با سیاست‌‌های تشویقی و فرهنگ‌‌سازی، مردم را به سمت سرمایه‌گذاری در بازار سرمایه هدایت کردند تا وابستگی سیستم تامین مالی به بانک‌ها کاهش یابد. این در حالی است که در ایران، فرهنگ سرمایه‌گذاری در بازارهای مولد همچنان ضعیف بوده و بسیاری از افراد ترجیح می‌دهند سرمایه‌‌های خود را در حساب‌‌های بانکی نگه دارند یا وارد بازارهای غیرمولد و سفته‌‌بازانه کنند.

البته هرچند دیر، به‌‌نظر می‌رسد دولت و بدنه اقتصادی آن به این نتیجه رسیدند که تامین مالی از طریق شبکه بانکی و استفاده نادرست از بازار پول، مسبب اصلی وضعیت نابسامان اقتصادی فعلی است. با جلوگیری از اعطای تسهیلات بانکی، سیاستگذاران قصد دارند تا اشتباهات گذشته خود را جبران کنند و مسیر تامین مالی را به سمت روش‌های پایدارتر سوق دهند. با این‌‌ حال، ضعف اطلاع‌‌رسانی و عدم‌فرهنگ‌‌سازی کافی باعث شده که مدیران و سکانداران بنگاه‌‌های اقتصادی در این شرایط دچار سردرگمی شوند، چراکه هنوز جایگزین مناسبی برای تامین مالی طرح‌‌های خود نمی‌‌شناسند.

در حالی که کمی آن طرف‌‌تر و در بازار سرمایه روش‌ها و ابزارهای متنوعی چون؛ اوراق بدهی (صکوک)، پذیرش و عرضه اولیه سهام شرکت‌ها در بورس، تامین مالی جمعی، سرمایه‌گذاری خطر‌پذیر (VC) و سرمایه‌گذاری خصوصی (PE) در دسترس هستند، با این تفاوت که در بازار سرمایه، مکانیزم بازار است که طرح‌‌های مختلف را ارزیابی کرده و تنها در صورتی روی آنها سرمایه‌گذاری می‌کند که دارای توجیه اقتصادی باشند. در این فرآیند، سودآوری طرح و نرخ بهره آن معیار تصمیم‌گیری است .

در واقع، یکی از ضعف‌‌های اساسی بازار پول، عدم‌شفافیت و نبود نظارت کافی است، به‌‌گونه‌‌ای که مشخص نیست تسهیلات دریافتی توسط بنگاه‌‌ها و افراد در همان حوزه‌‌ای که باید، هزینه می‌شود یا صرف فعالیت‌‌های سفته‌‌بازانه می‌‌گردد. این در حالی است که بازار سرمایه با سازوکارهای شفاف خود، این ضعف را پوشش داده است. در این بازار، نظارت بر جریان سرمایه به شکلی انجام می‌شود که امکان خرج کردن منابع مالی در حوزه‌‌ای غیر از اهداف تعیین‌‌شده، عملا غیرممکن است، بنابراین، تنها طرح‌‌هایی موفق به جذب سرمایه خواهند شد که از دیدگاه بازار پذیرفتنی و دارای ارزش اقتصادی باشند.

به‌‌واقع، بازار سرمایه در همین مدت کوتاه با فراهم‌‌سازی زیرساخت‌‌های لازم، فرآیند تامین مالی را برای بنگاه‌‌های اقتصادی شفاف و سودآور، سهل کرده است. به‌‌طوری که اکنون متناسب با هر نیاز، بازار سرمایه پاسخی شفاف برای تامین مالی دارد؛ از عرضه اولیه سهام شرکت‌هایی که در حال تکمیل پروژه‌‌های خود در شرکت‌های سهامی عام پروژه هستند بگیر تا به لطف بازار نوآفرین فرابورس، پذیرش شرکت‌های مقیاس کوچک، خاص و جدید که خواستار حضور در بازار سرمایه‌‌اند.

به‌‌عنوان مثال،  در بخش صنایع خاص، اولین بیمارستانی که قصد دارد در بورس عرضه اولیه سهام داشته باشد، می‌تواند نمونه‌‌ای از تحولات مثبت در صنعت تامین مالی باشد که میزبان فرصت‌‌های جدیدی برای تامین مالی طرح‌‌های اقتصادی کشور است.

علاوه بر این، تامین مالی از طریق کرادفاندینگ‌‌ (تامین مالی جمعی) در این چند ساله علاوه بر رشد سریع، فرآیند تامین مالی را برای استارت‌آپ‌‌هایی که قصد ورود به اکوسیستم اقتصاد دارند، آسان کرده است. در حال حاضر، سقف تامین مالی استارت‌آپ‌‌ها تا ۲۵ میلیارد تومان است و در صورت داشتن شرایط خاص، این مقدار می‌تواند به ۵۰ میلیارد تومان افزایش یابد. از چند سال گذشته و با نظارت فرابورس، این حوزه به‌‌طور قابل‌‌توجهی قانونمندتر شده و محیطی شفاف‌‌تر و امن‌‌تر برای سرمایه‌گذاران فراهم کرده است. این روند موجب تسهیل ورود سرمایه‌گذاران به پروژه‌‌های نوآورانه در بستر شفاف و امن شده است.

همچنین در بخش سرمایه‌گذاری جسورانه خصوصی (Venture Capital)، بازار سرمایه به سرمایه‌گذاران این امکان را می‌دهد تا در طرح‌‌های نوآورانه و پرریسک، اما با پتانسیل بالا، مشارکت کنند.

سرمایه‌گذاری خصوصی (Private Equity) نیز یکی از ابزارهای کلیدی تامین مالی در بازار سرمایه است که به‌‌ویژه در پروژه‌‌های بزرگ و میان‌‌مدت که نیاز به تامین مالی قابل‌توجه دارند، استفاده می‌شود. این نوع سرمایه‌گذاری به طور معمول با خرید سهام شرکت‌ها و توسعه آنها از طریق مدیریت فعال و بهبود عملکرد، به افزایش ارزش‌‌افزوده در بلندمدت کمک می‌کند.

البته تامین مالی از طریق بازار سرمایه به همین‌‌جا ختم نمی‌شود، به‌‌طوری که چنانچه شرکت‌ها از طریق عرضه اولیه سهام خود اقدام کنند، به واسطه اینکه مراحل سختگیرانه بورس را یک‌‌بار پشت سر گذاشته‌‌اند و جزو شرکت‌های شفاف دسته‌‌بندی می‌‌شوند، راه‌‌های دیگر تامین مالی نیز برای آنها سهل‌‌تر خواهد شد. علاوه بر این، روش‌های تامین مالی دیگری مانند تامین مالی از طریق انتشار اوراق اختیار معامله تبعی نیز برای آنها باز خواهد شد.

در نهایت، به نظر می‌رسد که با توجه به تغییرات و تحولات مثبت در بازار سرمایه و دسترسی آسان‌‌تر به ابزارهای تامین مالی متنوع، مسیرهای جدیدی برای رشد و توسعه بنگاه‌‌های اقتصادی در ایران فراهم شده است. اگرچه مشکلات و چالش‌‌های فراوانی همچون عدم‌هماهنگی ساختار مالی و حاکمیتی شرکت‌ها برای تامین مالی از طریق بازار سرمایه همچنان وجود دارد، اما با ادامه اصلاحات در این حوزه، می‌توان به آینده‌‌ای شفاف‌‌تر و پایدارتر برای تامین مالی طرح‌‌ها و پروژه‌‌های اقتصادی کشور امیدوار بود. این فرآیند نه تنها برای فعالان اقتصادی، بلکه برای سرمایه‌گذاران و مردم عادی نیز فرصت‌‌های بیشتری برای مشارکت در رشد اقتصادی فراهم می‌‌آورد و در نهایت، به شکوفایی اقتصادی کشور کمک خواهد کرد.

* کارشناس بازار سرمایه