بانوی جریان‌ساز فرهنگ

ثمینه باغچه‌بان یکی از فرزندان جبار باغچه‌بان بنیان‌گذار نخستین کودکستان و نخستین مدرسه ناشنوایان ایران است که در طول دوران زندگی‌اش، خدمات فرهنگی بسیاری به یادگار گذاشته است. در ابتدای این مراسم که با اجرای منوچهر اکبرلو برگزار شد، علی ربیعی، دستیار اجتماعی رئیس‌جمهور، گفت: مایه افتخار است که به نمایندگی از انجمن مطالعات فرهنگی و اطلاعات در مراسم بزرگداشت یکی از چهره‌های ماندگار فرهنگی‌مان حضور دارم، مراسمی برای ادای احترام به بانویی که در عمق فرهنگ شفاهی، ادبیات عامه و جریان‌سازی فرهنگی در ایران معاصر نقشی ماندگار داشته است.

ربیعی گفت: برخی از انسان‌ها یک روایت زنده از زندگی، فرهنگ و روایت ایرانی هستند و مانند نهادی ماندگار در بستر جامعه عمل می‌کنند؛ همچون خانواده باغچه‌بان. وقتی نام باغچه‌بان را می‌شنویم ذهنمان یاد اولین مدرسه ناشنوایان می‌افتد. ثمینه باغچه‌بان زنی است که نه در حاشیه نام پدر یا همسر که به عنوان یکی از چهره‌های درخشان در حوزه آموزش و پرورش کودکان به‌ویژه کودکان کم‌شنوا و ناشنوا شناخته شد و توانست سهمی بزرگ در توسعه آموزش ایفا کند.

ربیعی گفت: او نشان داد که ادبیات کودک نه سرگرمی صرف بلکه ابزاری برای تربیت فرهنگی و اجتماعی برای نسل آینده است. شاید هیچ واژه‌ای به اندازه تعهد، شایسته وصف او نباشد، او الگویی برای زنانی است که خواسته‌اند در زمینه‌های اجتماعی و فرهنگی نقشی فعال داشته باشند. از او می‌توان به عنوان مادری برای جامعه و حتی مادری برای ایران یاد کرد، زنی که تربیت را از خانه آغاز کرد و تا گستره ملی آن را گسترش داد. برخی آدم‌ها فقط در یک نسل و به یک نسل آثارشان محدود نمی‌شود، بلکه برای همیشه ماندگار هستند. او با ایجاد پیوند میان فرهنگ عامه و آموزش رسمی بستری فراهم کرد که کودک بتواند با آموزش رشد کند. او نشان داد که چگونه می‌توان از دل سنت به دنیای مدرن گام برداشت. او نه فقط یک آموزگار که یک پیشگام فرهنگی است. او پیشتاز بود، مدیریت، آموزش، نگارش، ترجمه، مشارکت در راه‌اندازی نهادی برای ناشنوایان گواهی بر نبوغ، پشتکار و تعهد ثمینه باغچه‌بان است. امیدوارم این مراسم برای قدردانی از انسان‌های بزرگ سرزمینمان ادامه‌دار باشد.

در ادامه این مراسم مریم پیرنظر، فرزند ثمینه باغچه‌بان، گفت: بیشترین حرفم تشکر از کسانی است که برای این مراسم زحمت کشیدند. متاسفانه دیشب به اطلاع من رسید که یکی از کارگردانان و تهیه‌کنندگان فیلم ثمینه باغچه‌بان اجازه پخش این فیلم را پس گرفته‌اند و نمی‌توانیم فیلم را مشاهده کنیم و خیلی متاسفم چون مادرم خیلی چشم‌به‌راه این مراسم و دیدن این فیلم در این جمع بود. این فیلم با همکاری ثمینه باغچه‌بان تهیه شده بود و ایشان حق این را داشتند که این فیلم را با هم ببینیم.

در ادامه این مراسم فاطمه مهاجرانی، سخنگوی دولت، نیز گفت: بعضی از فامیلی‌ها بامسماست و خود باغچه به جهت فضایی که برای رشد و تربیت گیاهان فراهم می‌کند محیط رشد است و باغچه‌بان محیط را برای رشد فراهم می‌کند و این کار دقیقا همان کاری است که این خانواده برای آموزش ایران زمین کرد. من فکر می‌کنم وجود این فامیلی از سر اتفاق نبوده که از سر حکمت بوده است. از این فرصتی که پیش آمده و در خدمت خانم ثمینه باغچه‌بان هستم بسیار خوشحالم. مراسمی از این دست در کشور ما باید تکرار شود، نه اینکه این عزیزان نیازمند این گرامیداشت‌ها باشند بلکه از این جهت برگزاری این مراسم‌ها مهم است که ما باید یاد بگیریم و آنها هم بدانند که جامعه قدردان آنهاست.

سالار قاسمی، رئیس سازمان آموزش و پرورش استثنایی کشور، در این مراسم گفت: نه فقط خود مرحوم باغچه‌بان بلکه ثمینه باغچه‌بان گام به گام همواره در کنار پدرشان برای آموزش فرزندان این سرزمین تلاش کردند. آقای جبار باغچه‌بان در سال ۱۳۰۳دنیای سکوت ناشنوایان را شکست. من یک روز در مصاحبه تلویزیونی عرض کردم که مرحوم باغچه‌بان با همراهی فرزندانشان بدون تاسی به تجربیات کشورهای دیگر برای آموزش کودکان و ناشنوایان کار بدیع و بزرگی کرد. من مژده می‌دهم که ما بنا داریم که در تبریز یا در تهران موزه فرهنگ و آموزش مرحوم باغچه‌بان را ایجاد کنیم. او افزود: ما در آموزش‌وپرورش استثنایی ده‌هزار دانش‌آموز ناشنوا داریم و هنوز نتوانستیم بهتر از الفبایی که مرحوم باغچه‌بان نوشته است الفبای دیگری بدیل و بروز کنیم. ما با همه وجود با عنایت وزیر و دولت تلاش می‌کنیم همه این ذخایر و گنجینه‌های بزرگ را پاس بداریم.

در بخش دیگر این مراسم رئیس انجمن ملی زبان اشاره گفت: می‌خواهم در مورد خاطراتم به صورت خلاصه توضیح دهم، سال ۱۳۳۷ وقتی هفت سالم بود در خیابان فردوسی در مدرسه درس خواندم و معلمم جبار باغچه‌بان و ثمینه باغچه‌بان بودند و از ایشان بسیار یاد گرفتم. جبار باغچه‌بان سال ۱۳۱۲بنیانگذار بنیاد آموزش ناشنوایان بود. سال ۱۳۴۴ خانم ثمینه باغچه‌بان ریاست این مدرسه را بر عهده گرفتند و تا سال ۱۳۵۸- ۱۳۵۷مسوولیت را بر عهده گرفتند و برای بچه‌های ناشنوا خیلی زحمت کشیدند و در سازمان رفاه ناشنوایان هم کار می‌کردند و در آنجا کارگاه‌هایی مثل نجاری، خیاطی و... برگزار می‌کردند و خیلی آنجا زحمت کشیدند و در شهرهای مختلف مدرسه‌های ناشنوایان به همراه سازمان رفاه ناشنوایان را گسترش دادند. من از جبار باغچه‌بان و ثمینه خانم کار را یاد گرفتم و ادامه دادم. شماها هم ناامید نشوید و راه ثمینه و جبار باغچه‌بان را ادامه دهید.

نوش‌آفرین انصاری نیز به عنوان سخنران در مراسم گفت: من شاید به عنوان قدیمی‌ترین دوست ثمینه خانم باید چند کلمه‌ای خدمت شما عرض کنم. در سال ۱۳۴۱ یا ۱۳۴۲ در شورای کتاب کودک با ایشان آشنا شدم، این آشنایی به دوستی انجامید و این دوستی تا امروز ادامه داشته و ما مرتب با هم مکاتبه داشتیم و به یکدیگر بسیار نزدیک بودیم. زمانی که مریم پیرنظر اشاره کردند که مادر می‌گوید دوست دارم به ایران برگردم بسیار خوشحال شدم و خدمتشان عرض کردم جای شما ایران است ولاغیر. عرض کردم وقتی تشریف بیاورید بعد از اینکه دستانتان را می‌بوسم سعی می‌کنم شما را با افرادی آشنا کنم که از آشنایی با آنها لذت ببرید، بزرگ هستید و با آشنایی با آنها بزرگتر شوید. من به واسطه کارم با زنانی آشنا شده بودم که افراد ویژ‌ه‌ای هستند.به هر حال فهرستی فراهم آمد. خوشحالم که در این سال‌ها که در خدمت ثمینه خانم و خانم پیرنظر بودم دریچه‌ای برای آشنایی ایشان با ایران پس از چهل سال بودم و هر بار این آشنایی باعث سربلندی من بود.

در ادامه این مراسم ثمینه باغچه‌بان روی صحنه آمد و سخنانش را با اشعاری از سعدی و مولانا آغاز کرد و خیلی کوتاه گفت: ما شاعران بسیاری داریم که هنوز نام‌آور نشده‌اند و ان‌شاءالله هر کس هر هنری دارد فرصت آن را داشته باشد که هنرش را عرضه کند و این بزرگ‌ترین پاداشی است که یک هنرمند می‌تواند داشته باشد. من سعادت این را داشتم که همسر هوشنگ پیرنظر باشم و از او دختر و پسری مثل سهراب پیرنظر و مریم پیرنظر داشته باشم. عمرم را بر سر عشق و علاقه به ناشنوایان گذاشتم و اگر دوباره این فرصت را داشته باشم همین راه را خواهم رفت.