مروری بر تازهترین مصاحبه قلعهنویی
امیـر، اسیر امیر!

بار دیگر، چیزی که در جای جای این مصاحبه به چشم میآمد، تلاش عجیب قلعهنویی برای اثبات خودش، دستاوردهایش و شایستگیهایش بود. اگر بخواهیم بدون تعارف حرف بزنیم، امیر اسیر ذهنیات خودش است و انگار همچنان در جنگی درونی و ناگزیر برای خاموش کردن منتقدانش به سر میبرد. این حجم از درگیری قلعهنویی با گذشته، طبیعتا جلوی لذت بردن او از حال و مهمتر از آن، تمرکزش بر آینده را میگیرد. بیایید بخشی از فرازهای تازهترین مصاحبه امیر را مرور کنیم.
داستان امیر، در یک پاراگراف
اگر بخواهیم یک ارزیابی کلی روی کاراکتر حرفهای امیر قلعهنویی داشته باشیم، شاید فقط همین یک پاراگراف همهچیز را به بهترین شکل ممکن نشان بدهد. از سرمربی تیم ملی در مورد دلایل کمگل بودن لیگ برتر سوال کردهاند، این هم جواب اوست: «علتهای مختلفی دارد که اجازه بدهید ریز آن را نگویم، من آخرین بار در گلگهر مسوولیت داشتم، ببینید آن تیم چه آمار گلزنی داشت. این موضوع بیشتر به نگرش مربی برمیگردد. من زمانی به گلگهر رفتم که سال دوم حضورش در لیگ برتر بود، یک سال پنجم شدیم و یک سال هم با آن حکم ظالمانهای که دادند چهارم شدیم. بهنظر من با توجه به ۲۵ امتیازی که از ما کم شد، یعنی هفت امتیاز از ما کم شد و ۹ امتیاز هم به رقبای ما دادند که اصلا این موضوع را در دنیا نداریم که از یک تیم کم کنیم و به رقبایش بدهیم، این تیم سال دوم حضورش در لیگ برتر بود و آنقدر حرفهای نبود که خیلی زود به مسابقات برگردد، ببینید چهکار بزرگی تشکیلات گلگهر انجام داد که جا دارد از مسوولان این تیم تشکر کنم.»
این الان جواب علمی صاحب فنیترین صندلی فوتبال ایران به یک سوال کاملا فنی است. انصافا شما چیزی متوجه شدید؟ امیر در توضیح موضوع صرفا خاطرهگویی کرده است. حرفهایی زده که دهها بار از زبان او شنیدهایم. در لیگ بیستویکم به خاطر استفاده از بازیکن غیرمجاز ۷ امتیاز از تیم او کسر شد، بعدها گفت در واقع ۱۰ امتیاز از ما کم شده، بعد این عدد را به ۱۲، ۱۵ و ۲۰ رساند و حالا میگوید گلگهر در آن ماجرا ۲۵ امتیاز از دست داد! از حیرتآور بودن چنین اغراقهایی که بگذریم، خب اصلا این چه ربطی به کمگل بودن مسابقات لیگ دارد؟ یعنی فقط نگرش شما تهاجمی بود و بقیه همه از دم ترسو هستند؟ در همین تیم ملی که شما دو تن از بهترین مهاجمان تاریخ فوتبال ایران را در اختیار دارید، خیلی اوقات جلوی آسانترین رقبا به مشکل گلزنی برخورد کردهاید، مثل دو برتری نحیف یکبرصفر برابر قرقیزستان و ترکمنستان. در دو بازی آخر برابر ازبکستان حتی یک گل هم نزدیم، الان در مورد خاطرات گلگهر حرف میزنید؟!
جوانگرایی و توهم توطئه
همه میدانند که تیم ملی فوتبال ایران پیر است و باید جوان شود. اینکه شما پیرترین تیم جامجهانی و جام ملتهای آسیا باشید، به واقع خطرناک است و تن آدم را در مورد آینده این تیم میلرزاند. امیر اما این دست انتقادات را طبق معمول حمل بر دشمنی با خودش میکند. ببینید اینبار چه گفته: «میانگین سنی چهار تیم اول جدول را نگاه کنید و میانگین سنی تیم ملی را هم ببینید، آن وقت متوجه میشوید میانگین سنی تیم ملی پایینتر است. خیلی از آقایان توطئههایشان بهلحاظ نتیجهگیری خنثی شده است میآیند درباره جوانگرایی صحبت میکنند، جوانگرایی از کجا باید شروع شود؟ تولید بازیکن باید از پایههای باشگاهها و تیم ملی آغاز شود. ما اگر نتیجه نمیگرفتیم همین آقایان که خیلی هم تریبون دارند، میگفتند حضور در جام جهانی برای ما مهمتر از جوانگرایی است.» اولا که ادعای امیر در مورد مقایسه میانگین سنی تیم ملی با چهار تیم بالای جدول لیگ برتر درست نیست. مثلا معدل سنی کل نفرات سپاهان در این فصل ۲۵.۵ سال است که در مورد ترکیب اصلی شاید به ۲۷ یا ۲۸ سال برسد؛ این قابل مقایسه با ارنج ۳۰ و ۳۱ ساله تیم ملی هست؟ ثانیا اگر جوانگرایی به تیم ملی مربوط نمیشود، خیلی خوشحال میشویم بدانیم دلیل انتقادات قلعهنویی از پیر بودن تیم کارلوس کیروش در سالهای گذشته چه بوده!
این تیمها «بیپول» هستند؟
قلعهنویی بار دیگر در بخش بعدی سخنانش به یادآوری افتخارات پیشین خود میپردازد: «هیچکس بهاندازه من در سپاهان امتیاز و قهرمانی نیاورده است. کسی که نمیتواند منکر این شود، خدا را شکر، پرامتیازترین مربی سه تیم سپاهان، استقلال و تراکتور هستم. شما نگاه کنید من چند سال است از سپاهان دور هستم، هنوز اثرگذاری من مشخص است. یک زمان تیم چهاردهم سپاهان را گرفتم و دوم تحویل دادم، همان سال با یک بودجه ۳۲میلیاردی سپاهان را نایبقهرمان کردم، اگر دو اشتباه هم در بازیهای ما رخ نمیداد ما قهرمان میشدیم. این آقایان اول رزومه من را مطالعه کنند که چقدر برای سپاهان، تراکتور و استقلال زحمت کشیدیم، خدا را شکر هر تیمی را هم گرفتیم مشکل مالی داشته است، همین تراکتور را هم برای نخستین بار من به آسیا و مرحله بعد بردم.» باز هم نبش قبر، باز هم ادعاهای تکراری و چیزهای هزار بار گفته شدهای که قلم حتی رغبت نقد آنها را ندارد. از ما که گذشت و با شنیدن این جملات پیر شدیم، اما کاش آقای قلعهنویی بگوید اگر سپاهان و استقلال و تراکتور در این فوتبال پول ندارند، پس کی پول دارد؟ میدانید مشکل مالی واقعی را در فوتبال ایران کدام تیمها دارند؟ باشگاهی مثل ملوان که ابتدای لیگ پانزدهم هدایت آن را پذیرفتید، اما دو هفته اول را به جای نیمکت روی سکو نشستید، بعد به این نتیجه رسیدید که آنجا نمیشود کار کرد و زیر میز زدید. خاطرتان هست؟!