چشمانداز سرمایهگذاری صنعتی در سال ۱۴۰۴ به کدام سو میرود؟
اقتصاد در مه

بهجرات میتوان بیان کرد که از نظرگاه علم اقتصاد، هیچ رویا یا هدفی درخشانتر از رشد اقتصادی نیست. زمانی که شما بیش از سال گذشته خود تولید کرده و بر وسعت کیک اقتصاد خود افزودهاید، گامی مهم در کاستن از رنجهای انسانی برداشتهاید؛ گامی که به قول رابرت لوکاس فقید، ذهن آدمی را بیش از هر مقولهای دیگر به خود مشغول میکند، آنچنانکه مجال اندیشیدن به هیچ امر دیگری را به شما نمیدهد.
حال در این میان، سالهاست که شعار اصلی کشور ما در آغاز سال جدید، شعارهایی برای تولید بیشتر است. شعارهایی که فینفسه مطلوب هستند؛ اما در مرحله عمل بهطور کامل به هدف خود اصابت نکردهاند. در همین راستا، شعار امسال نیز «سرمایهگذاری برای تولید» بیان شد؛ شعاری از جنس شعارهای اقتصادی سالهای اخیر که قطعا هدفی مطلوب است. لکن، مساله آنجاست که این هدف مطلوب را چگونه باید محقق کنیم؟ به بیان دیگر، تحقق این هدف نیازمند چه الزاماتی است؟ برای یافتن پاسخ این پرسش و در نهایت عملی کردن هدف امسال، میتوان پرسش خود را به این صورت ارائه کرد: چرا در سالهای گذشته آنچنان که شایسته و بایسته بود، سرمایهگذاری برای تولید صورت نگرفت؟ مانع این مهم چه بوده است تا با رفع آن بستر لازم برای تحقق این هدف فراهم شود؟با احضار مدل رشد اقتصادی سولو و تابع تولید کابداگلاس یک واقعیت اقتصادی بر ما مشخص میشود.
این واقعیت از این قرار است که در توضیح رشد اقتصادی ما با دو متغیر و یک پارامتر مواجه هستیم. دو متغیر ما نیروی کار و موجودی سرمایه و پارامتر ما سطح تکنولوژی تولید است. براساس این مدل، نیروی کار و موجودی سرمایه هرگز جانشین کامل همدیگر نخواهند بود و در نتیجه، این دو نهاده مطابق ادبیات علم اقتصاد، مکمل جزئی همدیگر هستند. بنابراین، برای تولید و رشد اقتصادی به حضور هر دوی آنها نیازمندیم. مضاف بر این، مبتنی بر رهیافت سولو، برای رشد اقتصادی در کوتاهمدت نیازمند آنیم که موجودی سرمایه را در نظام اقتصادی افزایش دهیم. در نتیجه، افزایش سرمایهگذاری در کشور برای روشن کردن موتور رشد اقتصادی لازم است.
به بیانی دیگر، درست است که مبتنی بر رهیافتهای سولو رشد اقتصادی در بلندمدت نیازمند ارتقای سطح تکنولوژی است؛ اما این رشد موجودی سرمایه است که آغازگر رشد اقتصادی میشود.حال با بیان چرایی اهمیت رشد موجودی سرمایه برای تولید و رشد اقتصادی، ما به سراغ پرسش خود بازمیگردیم؛ اینکه در سالهای اخیر چه عاملی به عنوان یک مانع در برابر تحقق این مهم قرار گرفته است؟ به عبارت دیگر، به کدامین دلیل صاحبان سرمایه در سالهای گذشته سرمایه خود را به آن اندازه که مطلوب است، وارد امر تولید نکردهاند؟ بدیهی است که تقیل پدیدههای اقتصادی تنها به یک عامل،کار سادهانگارانهای خواهد بود.
عموم پدیدههای اقتصادی ماحصل برهمکنش چندین و چند عامل هستند. به این ترتیب، در توضیح اینکه چرا صاحبان سرمایه، سرمایه خود را به اندازه مطلوب وارد بخش تولید نکردهاند، نباید به یک عامل اکتفا کنیم. اما، دستکم میتوان بیان کرد که یکی از این عوامل وزن بیشتری نسبت به سایر عوامل داشته است. در همین راستا، میتوان ادعا کرد؛ تشدید فضای عدمقطعیت به دلیل مناقشات سیاسی خارجی در سالهای اخیر از جمله عواملی است که مانع از سرمایهگذاری در امر تولید شده است.
در زمین سخت و سرد اقتصاد بهندرت امکان دارد که ما با یقین مواجه شویم. واقعیت اقتصاد مملو از سناریوهای مختلف است. زمانی که بازیگران اقتصادی از جمله صاحبان سرمایه میخواهند دست به انتخاب بزنند، سناریوهای مختلف را درنظر میگیرند و از میان این سناریوهای مختلف آن گزینهای را که مطابق محاسباتشان بالاترین بازده را دارند، انتخاب میکنند. این شرایط یک وضعیت عادی در زندگی اقتصادی است که هر روز در همه جای جهان در حال تکرار است.
به عبارت دیگر، در این شرایط قابل محاسبه و انتخاب، یک مجموعه دارید که در آن مجموعه تمام سناریوهای مختلف مشخص شدهاند و مضاف بر این، احتمال رخ دادن تکتک این سناریوها محاسبه و مشخص شدهاند. این همان شرایطی است که در ادبیات اقتصادی از آن با عنوان ریسک یاد میشود. حال شما در این شرایط میتوانید با مطالعه سناریوهای مختلف و برآورد احتمال آنها، بازدهی هر سناریو را محاسبه کرده و براساس آن اقدام به سرمایهگذاری کنید.
اما گاهی قطار اقتصاد از این ریل خارج میشود. در این حالت، قطار اقتصادی وارد فضای مبهمی میشود که مقصدش ناکجاآباد است. در این شرایط شما دیگر با آن مجموعه شستهورفتهای که در آن تمام سناریوها مشخص هستند، مواجه نیستید. مضاف بر این، شما حتی امکان محاسبه احتمال سناریوهای مشخص را نیز از دست دادهاید. حال در این شرایط، نهتنها شما انتظار مواجهه با رویدادهای غیرقابل تصور را دارید؛ بلکه عملا محاسبه نرخ بازده سرمایه خود در سناریوهای ممکن را نیز از دست دادهاید.
به بیان دیگر، شما وارد فضای مهآلودی شدهاید که نمیدانید قدم بعدی شما دره است یا پله؟ در این شرایط مهآلود طبیعی است که از ترس بر سر جای خود بایستید و منتظر بمانید تا فضای مهآلود برطرف شود تا پس از روشن شدن مسیر پیشرو قدم بردارید. شرایط صاحبان سرمایه هم در شرایط کنونی کشور ما آنچنان دور از این شرایط فرضی نیست. ما در دل یکی از خطیرترین مناقشات سیاسی خارجی خود قرار داریم. در این شرایط ما از شرایط ریسک عبور کرده و وارد فضای عدمقطعیت شدهایم. هرچند برخی سناریوهای ممکن مشخص شدهاند؛ اما همگان اذعان دارند که وقوع هر گونه حادثه غیرقابل تصوری دور از ذهن نیست. در این شرایط که ما دیگر به تمام سناریوها دسترسی نداریم و امکان محاسبه احتمال هر کدام از این سناریوها را از دست دادهایم، مطابق ادبیات علم اقتصاد، عدممشارکت صاحبان سرمایه در امر تولید را نمیتوان آنچنان دور از ذهن دانست. مگر آنکه این فضای عدمقطعیت به فضای ریسک تغییر وضعیت بدهد. اصل مبادله، همانگونه که ما از گریگوری منکیو یاد گرفتیم، اصل اول علم اقتصاد است.
ما همیشه و همهجا در حال مبادله هستیم. سرمایهگذار نیز از این گستره خارج نیست. زمانی که یک سرمایهگذار اقدام به سرمایهگذاری میکند، در حال مبادله اکنون خود با آینده است. او امروز بذر خود را میکارد تا در آینده آن را برداشت کند. حال زمانی که آینده گنگ و نامعلوم است، چگونه میتوان از او انتظار داشت که اقدام به سرمایهگذاری کند؟ اگر بنا باشد که علم اقتصاد مبنای کار ما قرار گیرد، برای آنکه صاحبان سرمایه -چه داخلی و چه خارجی- وارد امر تولید شوند، در وهله اول لازم است که ما شرایط اقتصادی کشور را از وضعیت عدمقطعیت به وضعیت ریسک تغییر دهیم. بنابراین، حلوفصل مناقشه سیاست خارجی برای گذار اقتصاد ایران از شرایط عدمقطعیت به شرایط ریسک، پیششرط تحقق هدف امسال است. این یک واقعیت است که سرنوشت اقتصاد ایران در گرو سرنوشت مناقشه سیاست خارجی موجود است. ما برای تحقق شعار امسال باید در گام اول، مساله سیاست خارجی خود را تعیینتکلیف کنیم.
* پژوهشگر اقتصادی