به عصر حمایتگرایی خوش آمدید

سقوط این شاخصها به حدی بود که روزنامه «تاگاشپیگل» چاپ آلمان روز دوشنبه را «دوشنبه سیاه» اعلام کرد. تعرفههای اعلامی ترامپ چه بود، چه کارکردی خواهد داشت و مهمتر از همه اینها چگونه محاسبه شده بود؟ پیش از این، رسانهها فرمولی از نحوه محاسبه تعرفهها را اعلام کرده بودند، اما واقعیت محاسبه چه بود؟ اگر به جدولی که از سوی دولت ترامپ منتشر شد نگاهی بیندازید، دو ستون میبینید. ستون اول بنا به گفته ترامپ، تعرفهای است که کشور طرف تجاری بر روی کالاهای وارداتی آمریکا میبندد و ستون دوم، تعرفهای است که دولت آمریکا بر روی واردات کالا از آن کشور وضع کرده است. برای مثال در ابتدای جدولی که ترامپ در دست گرفته، نام کشور چین را میبینیم. دولت ترامپ معتقد است که چین بر روی واردات کالاهای آمریکایی تعرفه ۶۷درصدی میبندد.
اما سوال این است که آیا واقعا این کشورها آنطور که ترامپ اعلام کرده، بر روی کالاهای آمریکایی تعرفه میبندند. آیا واقعا کشوری مثل ویتنام بر روی کالاهای آمریکایی تعرفه ۹۰درصدی میبندد؟ هفتهها قبل از اعلام تعرفهها، ترامپ و مقامات دولتش از تعرفههایی اسم میبردند که کشورهای طرف تجاری ایالاتمتحده بر روی کالاهای آمریکایی میبندند. برای مثال سخنگوی مطبوعاتی کاخسفید، کارولین لیویت، در اواسط ماه مارس مدعی شد که ژاپن بر روی برنجهای آمریکایی تعرفه ۷۰۰درصدی میبندد؛ ادعایی که از سوی ژاپن رد شد. روزنامه ژاپنتایمز در مورد ادعای سخنگوی مطبوعاتی کاخسفید در همان زمان نوشت که «ژاپن به طور تاریخی تمایل کمی به واردات برنج -غذای اصلی خود- داشته است تا از کشاورزان برنج داخلی خود حمایت کند. اما در دهه ۱۹۹۰، رویکرد حمایتی آن به منبع مهمی از تنشهای تجاری در مذاکرات سازمان تجارت جهانی تبدیل شد.
در نتیجه، ژاپن اکنون هر سال ۷۷۰هزار تن برنج بدون تعرفه تحت توافقنامه «دسترسی حداقل» سال ۱۹۹۵ با سازمان تجارت جهانی وارد میکند. طبق جدیدترین آمار وزارت کشاورزی، ایالاتمتحده در سال ۲۰۲۳ بالاترین سهم از برنج بدون تعرفه واردشده به ژاپن را تحت این توافقنامه از میان کشورهای دیگر از جمله تایلند، چین و استرالیا داشت که مجموعا ۳۵۰هزار تن برنج آمریکایی در آن سال وارد ژاپن شد. ایالاتمتحده در بیشتر سالها بزرگترین صادرکننده برنج به ژاپن تحت این چارچوب بدون تعرفه بوده است؛ معمولا بین ۳۰۰هزار و ۴۰۰هزار تن در سال. ژاپن از این برنج برای مصرف انسانی و همچنین بهعنوان خوراک دام و کمکهای بینالمللی استفاده میکند.
اما برای واردات برنج خارج از این چارچوب سازمان تجارت جهانی که تقریبا بین ۱۰۰ تا ۲۰۰تن است، ژاپن تعرفهای به مبلغ ۳۴۱ین (۲.۳۰دلار) به ازای هر کیلوگرم وضع میکند که دادههای اخیر نشان میدهند این میزان به حدود ۴۰۰درصد نزدیکتر است.» بنابراین ادعای کاخسفید مبنی بر تعرفه ۷۰۰درصدی به نوعی تکذیب شده است. همین موضوع هم در ارتباط با تعرفههای دیگر کشورهایی که ترامپ مطرح کرده است بر کالاهای آمریکایی وضع میکنند مطرح است. بنابراین سوالی که میتواند به ذهن متبادر شود این است که ترامپ یا دستیاران او بر چه مبنایی تعرفهها را بر کشورهای دیگر اعمال یا وضع کردهاند؟ یک روز پس از اعلام تعرفهها یا بهتر است بنویسیم جنگ تعرفهها از سوی ترامپ، اسوار پراساد، استاد مدرسه دایسون در دانشگاه کرنل و پژوهشگر ارشد در موسسه بروکینگز، در یادداشتی تحت عنوان «عصر تعرفهها» در سایت فارنافرز به بررسی این موضوع پرداخت. این استاد دانشگاه در این یادداشت این نکته را بیان کرد که «ترامپ میگوید ایالاتمتحده برای اصلاح کسری تجاری خود به تعرفههای سنگین نیاز دارد.
اما این ایده، منطقی ندارد. درست است که آمریکا با بیشتر کشورها کسری تجاری دارد، اما این لزوما چیز بدی نیست. این به آن معناست که کشورهای دیگر در تولید کالاهایی که مصرفکنندگان آمریکایی میخواهند، کارآمدتر هستند و آمریکا بیشتر وارد میکند تا صادر. با این حال، ترامپ معتقد است هر کشوری که مازاد تجاری دوجانبه با آمریکا دارد، حتما در حال تقلب است و باید با تعرفههای متقابل مجازات شود.» او به شیوه تعیین میزان تعرفهای که ترامپ وضع کرده، پرداخته و مینویسد: «برای تعیین میزان تعرفه، ترامپ بهظاهر روشهایی را که کشورها از طریق آنها تقلب میکنند -مثل تعرفهها، موانع غیرتعرفهای و دستکاری ارزی- محاسبه کرد تا «تعرفه موثر» آنها را تخمین بزند.
در عمل، این یعنی تقسیم کسری تجاری آمریکا با یک کشور، بر مقدار واردات آن کشور به ایالاتمتحده (این محاسبه بهطور دلخواه تجارت خدمات -مثل گردشگری، آموزش و خدمات تجاری- را نادیده میگیرد؛ حوزهای که آمریکا معمولا مازاد دارد). سپس ترامپ هر کشور را با ۵۰درصد تخفیف «بخشید» و تعرفهای معادل نصف آن عدد را اعمال کرد. مثلا در سال ۲۰۲۴، کسری تجاری آمریکا با چین ۲۹۵.۴میلیارد دلار و میزان واردات از چین ۴۳۸.۹میلیارد دلار بود. طبق محاسبات ترامپ، این یعنی تعرفه موثر چین برابر ۶۷درصد است (۲۹۵.۴ ÷ ۴۳۸.۹). بنابراین، ترامپ تعرفه ۳۴درصد (نصف آن) را بر واردات از چین اعمال کرد که به تعرفههای ۲۰درصد قبلی افزوده شد و نرخ کل به ۵۴درصد رسید. حتی کرهجنوبی، با وجود توافق تجارت آزاد با آمریکا، چون مازاد تجاری دارد، از دید ترامپ «متقلب» محسوب میشود. براساس محاسبات کاخسفید، کرهجنوبی تعرفهای معادل ۵۰درصد بر صادرات آمریکا دارد، بنابراین تعرفه ۲۶درصدی بر واردات از کرهجنوبی اعمال شد. در مواردی که آمریکا مازاد تجاری دارد -مثلا با استرالیا و بریتانیا- هم ترامپ تعرفه ۱۰درصدی وضع کرده است. حتی اگر آمریکا در این روابط سود کرده باشد، دیدگاه کاخسفید این است که فقط دیگران تقلب میکنند.
در این موارد، سوال این است: چرا تعرفه؟ و پاسخ ساده ترامپ ظاهرا این است: چرا که نه؟ این استاد دانشگاه در ادامه به بیان راهحل میپردازد و مینویسد که «تعرفهها بهتنهایی کسری تجاری آمریکا را از بین نمیبرند، مگر اینکه کشور بهکلی خود را از تجارت جهانی جدا کند. چون کسری تجاری نتیجه فاصله بین پسانداز داخلی و سرمایهگذاری داخلی است. آمریکا جای خوبی برای سرمایهگذاری است، اما نرخ پسانداز پایین و کسری بودجه بالایی دارد. اگر ترامپ واقعا میخواست تراز تجاری را اصلاح کند، باید اقداماتی برای افزایش پسانداز ملی انجام میداد. حتی بدون کسری کلی، آمریکا باز هم با برخی کشورها کسری و با برخی دیگر مازاد خواهد داشت؛ چراکه این طبیعت تجارت جهانی است.»
به نظر میآید با آمدن ترامپ، عصر تجارت آزاد هم به پایان برسد و دیگر به نهادهایی مانند سازمان جهانی تجارت نیازی نباشد و این سازمان از حیض انتفاع خارج شود . به عصر حمایتگرایی خوش آمدید.
* روزنامهنگار