جامعه ی ایرانی، گردش سریع اطلاعات و هرم دانش

چنین ادعایی را بارها در مکانهای عمومی، در بحثهای عامیانه شنیدهام که : « امروزه مردم آگاهتر شدهاند و سرشان کلاه نمیرود» و در تایید چنین باوری که از باسواد و بیسواد شنیدهام، همگی گردش سریع اطلاعات در جهان امروز را، عامل چنین آگاهیهایی در نسل حاضر میدانند و معتقدند نسلهای گذشته، اندازه ی نونهالان یا جوانان فعلی آگاه نبوده اند.
اگر چه با دهها دلیل میتوان گزارههای فوق را رد کرد اما بر آن شدم تا با توضیح نموداری با نام هرم دانش، مسئله را بررسی نموده و به سوالی که مطرح کرده ام در پایان این نوشتار، پاسخ دهم.
اما هرم دانش چیست و چطور تفاوت بین دانستن و خردمند بودن را توضیح میدهد؟ فرض کنید حجمی از اطلاعات را در اختیاردارید که هنوز آنها را نه تحلیل نموده و نه دستهبندی کردهاید. در این شرایط شما دادههایی( Data) در اختیاردارید که داشتنشان، نه به نفع شماست و نه به زیانتان. ما چیزهایی میدانیم، اما صرف دانستن ما، سود و زیانی برای ما ندارد. مثلا روی پاکت سیگار میخوانیم که « دخانیات باعث مرگ میشود». داشتن این داده (Data) تا زمانی که تحلیل نشده و در مخزن ذهن ما بهصورت خام نگهداری میشود، نه منافعی برای ما دارد و نه زیانی. در این حالت ما در پایینترین رده هرم دانش قرار داریم؛ یعنی فقط چیزهایی میدانیم بدون آنکه از آن نفع یا زیانی ببریم؛ درست مانند حافظه کامپیوتر که دادههایی در اختیار دارد اما نمیتواند از این دادهها نفعی ببرد.
حال فرض کنید این داده را سمتوسو بدهیم و با دادههای دیگر مثل آمار مرگومیر بر اساس مصرف دخانیات، دستهبندی کنیم و آنها را اصطلاحاً به اطلاعات (Information) تبدیل کرده و سپس با تحلیل اطلاعات دستهبندیشده ( infoها )، سعی در ساختن نوعی از آگاهی نموده که به آن دانش (knowledge) میگوییم. مثلا در مثال فوق وقتی ما دادههای گوناگون از مصرف سیگار را در ذهن مرور کرده و تحلیل کنیم که مصرف سیگار زیانآور است ( باور برخاسته از اطلاعاتی که داریم) و تصمیم بگیریم دانش خود را تبدیل به تصمیمی که حافظ منافع ما باشد بنماییم( یعنی دیگر سیگار نکشیم)، اصطلاحاً به والاترین مرتبه هرم، یعنی خردمندی قدم گذاردهایم؛ ما از دادهها(Data)، اطلاعات ( information) و سپس دانشی(Knowledge) به دست آوردهایم و در تصمیمی هوشمندانه آنها را به راه و رسمی خردمندانه (Wisdom) تبدیلش کرده و معیشت خود را، بهبود بخشیدهایم. پس شنیدن اینکه رسانهها به ما بگویند سیگار زیانآور است، برای ما خردمندی به همراه نمیآورد، مگر آنکه این دیتاهای بیارزشی که هرروزه با آنها بمباران میشویم را به خرد (Wisdom) تبدیل کنیم. البته عدهای از متفکران، بین دانش و خردمندی مرحلهای به نام بینش (Insight) را نیز در نظر میگیرند که مطالعه در مورد آن را به شما وامیگذارم.
اکنون به سوال ابتدایی خود بازمیگردیم. آیا جامعه ایرانی نسبت به نسلهای گذشته خردمندتر شده ؟ پاسخ من این است که خیر.
ما با دریافت حجم عظیمی از دیتاها از طریق شبکههای اجتماعی و رسانهها، ازنظر دارا بودن اطلاعات و دادهها، بسیار قویتر از نسلهای گذشته شدهایم، اما چون داشتن دادهها را، برابر با آگاهی یا همان دانایی میدانیم، در توهمی از خردمندی اسیرشده و ازنظر دانش، بینش و خردمندی، از نسلهای گذشته جلوتر نیستیم چراکه نسل ابتدای قرن حاضر در ایران، مانند ما غرق در توهم آگاهی و سرمست از گردش روزافزون اطلاعات نبوده است.
در نظر بگیرید یک نونهال عهد قجری، از خردمندان اطرافش راه و رسم معیشت را میآموخته؛ یعنی از کسانی که هزاران بار، زیروبم زندگی را آزمونوخطا کردهاند. اما نونهال امروز، از رسانهها یا فیلمها یا از بلاگرهایی که گاه در حبابی از دروغ، محتوا تولید میکنند، درس زندگی میگیرد. پس چگونه بپذیریم که نسل حاضر از نسل یکصد سال پیش داناتر است؟
مهندسی اطلاعات در جامعه جهانی بهگونهای است که گردانندگان جامعه، به ما مجوز داشتن داده و اطلاعات را دادهاند، اما قدرت تحلیل و خردمندی را از ما سلب کرده اند و بهجای ما تحلیل کرده و تصمیمات خود را به خورد ما میدهند، رسانهها ما را در دو مرحله اول هرم، نگاه داشته اما به ما توهم پرواز بر فراز مراحل والای هرم را دادهاند. ما پر از اطلاعات هستیم اما خردمند نیستیم. توهم دانایی باعث نادانی ما شده و ما را مصداق این شعر بیدل دهلوی نموده است که :
افتادگی آموز اگر طالب فیضی
هرگز نخورد آب زمینی که بلند است