آینده تجارت ایران و اتحادیه اقتصادی اوراسیا: نقش همگرایی دیجیتال

اما این توافق صرفا کاهش تعرفهها و تسهیل صادرات نیست. ارزش واقعی آن در جایی نهفته است که بازارهای دیجیتال ایران و اوراسیا میتوانند به یک اکوسیستم تجاری واحد تبدیل شوند؛ اکوسیستمی که در آن شرکتهای کوچک و متوسط مستقیما به زنجیرههای تامین منطقهای و جهانی متصل شوند. در چنین مدلی، دسترسی به مشتریان جدید دیگر محدود به جغرافیا نیست؛ یک تولیدکننده ایرانی میتواند محصولات خود را در بازارهای اوراسیایی بهراحتی یک کلیک بفروشد و بالعکس. با این حال، نیروی محرک واقعی این تحول، در گرو زیرساختهای دیجیتالی است که تنها در صورت تحقق همکاریهای راهبردی و تعهد به استانداردهای مشترک میتوانند به شکوفایی برسند.
پرداختهای چندجانبه، سیستمهای هوشمند تبادل ارزی، بلاکچین و هوش مصنوعی، در صورتی که در چارچوبی مشخص و پذیرفتهشده از سوی تمام طرفها ادغام شوند، میتوانند موانع سنتی را از میان بردارند، زنجیرههای تامین را بهینهسازی کنند، ریسکهای مالی را کاهش دهند و سطح بیسابقهای از شفافیت اقتصادی را ایجاد کنند. اما این مسیر تنها در صورتی هموار خواهد شد که طرفین توافق، نهتنها به کاهش تعرفهها، بلکه به ایجاد پروتکلهای مشترک برای هماهنگی سیستمهای مالی، لجستیکی و نظارتی متعهد شوند.
اگر پلتفرمهای دیجیتال ایران و اوراسیا براساس چنین چارچوبی ادغام شوند، نتیجه چیزی فراتر از افزایش حجم معاملات خواهد بود. در این صورت، یک شبکه تجاری هوشمند، چابک و کمهزینه شکل خواهد گرفت که نهتنها تجارت منطقهای را متحول میکند، بلکه میتواند الگویی برای همکاریهای اقتصادی گستردهتر در سطح بینالمللی باشد. این توافق، اگر با استراتژی دیجیتال هوشمندانه همراه شود، میتواند ایران را نهتنها به یک بازیگر کلیدی در اوراسیا، بلکه به یکی از مراکز مهم تجارت دیجیتال منطقه تبدیل کند. در این نوشتار، بررسی خواهیم کرد که چگونه این همگرایی دیجیتالی میتواند آینده تجارت ایران و اوراسیا را بازتعریف کند و چرا این فرصت نباید از دست برود.
بخش اول: چرا ادغام مارکتپِلیسها (Marketplace) آینده تجارت را متحول میکند؟
در دنیای امروز، تجارت دیگر صرفا به داراییهای فیزیکی، زنجیرههای تامین سنتی یا ظرفیت تولید محدود نمیشود، بلکه توانایی اتصال و ایجاد همگرایی میان پلتفرمهای دیجیتال نیز یکی از عوامل تعیینکننده اصلی رشد و رقابتپذیری اقتصادی است. از اینرو، ادغام مارکتپِلیسها میان ایران و اتحادیه اقتصادی اوراسیا نهتنها به کاهش هزینههای تجارت منجر میشود، بلکه میتواند به موتور محرک نوآوری، افزایش بهرهوری و رقابتپذیری در منطقه تبدیل شود.
این همگرایی، چیزی فراتر از افزایش تعداد کاربران یا حجم معاملات است. در واقع، ادغام مارکتپلیسها یک مدل جدید اقتصادی ایجاد میکند که در آن، فروشندگان و خریداران بدون موانع مرزی، روی یک بستر واحد تعامل میکنند. اما این تحول چگونه میتواند به رشد اقتصادی منطقهای منجر شود؟ در ادامه، سه مزیت کلیدی این روند را بررسی میکنیم.
صرفهجویی در مقیاس
در تجارت دیجیتال، مقیاس یک الزام راهبردی محسوب میشود. هنگامی که چندین مارکتپلیس در یک بستر واحد فعالیت کنند، حجم معاملات افزایش و هزینههای عملیاتی کاهش مییابد.
یکپارچگی مارکتپلیسها میتواند تاثیر چشمگیری بر کاهش هزینههای لجستیکی، انبارداری و پردازش سفارش داشته باشد. بهعنوان مثال، ایجاد یک سیستم توزیع مشترک به جای شبکههای پراکنده حملونقل، هزینه ارسال کالا را کاهش میدهد. همچنین، تمرکز خدمات مالی در یک پلتفرم واحد امکان ارائه پرداختهای کارآمدتر و کاهش هزینههای تراکنش را فراهم میکند.
افزایش رقابت و انتخاب مصرفکنندگان
در یک بازار دیجیتال یکپارچه، رقابت شدیدتر میشود و کیفیت کالاها و خدمات بهبود مییابد. افزایش تعداد فروشندگان در یک پلتفرم واحد، انتخابهای بیشتری را در اختیار مصرفکنندگان قرار میدهد. فروشندگان در چنین فضایی ناچار خواهند بود کیفیت خدمات خود را ارتقا دهند و قیمتهای رقابتیتری ارائه کنند. در نتیجه، بازاری شکل میگیرد که در آن مصرفکنندگان نهتنها از تنوع بیشتر، بلکه از کیفیت بالاتر و قیمتهای مناسبتر بهرهمند میشوند.
ایجاد اثر همافزایی
ادغام مارکتپلیسها صرفا به افزایش مقیاس و کاهش هزینهها محدود نمیشود، بلکه فرصتی برای خلق ارزشهای جدید از طریق همافزایی فناوری و داده است. تحلیل دادههای خرید و رفتار مشتریان، امکان شخصیسازی پیشنهادها و بهینهسازی استراتژیهای بازاریابی را فراهم میکند. بهعنوان مثال، اطلاعات بهدستآمده از زنجیره تامین و پرداختهای الکترونیک، میتواند در توسعه سیستمهای هوشمند برای مدیریت سفارشها، پیشنهادهای خودکار برای مصرفکنندگان و حتی مدلهای مالی پیشرفته برای تامین مالی تامینکنندگان مورد استفاده قرار گیرد.
بخش دوم: توافق تجارت آزاد و فرصتهای نوین در اقتصاد دیجیتال
توافق تجارت آزاد میان ایران و اتحادیه اقتصادی اوراسیا، فراتر از یک کاهش تعرفهای ساده میتواند زمینهساز تحولی اساسی در تجارت منطقهای باشد. در دنیایی که هزینههای تجارت دیگر صرفا به تعرفههای گمرکی محدود نمیشود، زیرساختهای دیجیتال، لجستیک هوشمند و سیستمهای مالی نوین، سه عامل کلیدی در تعیین میزان بهرهبرداری از این توافق هستند.
بازار مشترک ایران و اتحادیه با جمعیتی بالغ بر ۲۶۰میلیون نفر، ظرفیتی بینظیر برای توسعه صادرات، جذب سرمایه و تقویت نوآوریهای فناورانه ایجاد میکند. اما این ظرفیتها تنها زمانی بالفعل میشوند که همگرایی اقتصادی با همگرایی دیجیتال همراه باشد؛ موضوعی که میتواند ایران و اوراسیا را به یک اکوسیستم تجارت الکترونیک یکپارچه بدل کند.
همگرایی دیجیتال
زمانی که سیاستگذاران برای کاهش تعرفهها مذاکره میکنند، فرصتی برای فراتر رفتن از تسهیل تجارت سنتی و ایجاد زیرساختهای دیجیتال مشترک در اختیار دارند. این همگرایی میتواند طیف گستردهای از حوزهها را شامل شود؛ از فینتک و پرداختهای چندارزی گرفته تا امنیت سایبری، بلاکچین و لجستیک هوشمند. یکی از مهمترین پیشنیازهای تجارت آزاد دیجیتال، استانداردسازی سیستمهای پرداخت است. در حال حاضر، بسیاری از شرکتهای کوچک و متوسط (SMEs) بهدلیل موانع مالی و پیچیدگیهای ارزی، از حضور در بازارهای بینالمللی بازمیمانند. اما اگر ایران و کشورهای عضو اتحادیه بتوانند یک سیستم پرداخت مشترک و چندارزی توسعه دهند، این شرکتها خواهند توانست با حداقل هزینه و بدون نیاز به واسطههای مالی پرهزینه، وارد بازارهای جدید شوند. از سوی دیگر، یکپارچهسازی مقررات حفاظت از دادهها و امنیت سایبری میتواند اعتماد کاربران را به تجارت آنلاین افزایش دهد و مسیر را برای رشد چشمگیر حجم تراکنشهای دیجیتال هموار کند. در جهانی که اعتماد به امنیت تبادلات آنلاین به یک عامل کلیدی در رشد اقتصاد دیجیتال تبدیل شده است، همگرایی در این حوزه میتواند اثرات بلندمدتی در توسعه تجارت ایران و اوراسیا داشته باشد.
جذب سرمایهگذاری؛ گام بعدی در توسعه اقتصاد دیجیتال منطقه
سرمایهگذاران به دنبال بازارهایی هستند که هم در حال رشد باشند و هم از شفافیت و ثبات کافی برخوردار باشند. هنگامی که زیرساختهای مالی و لجستیکی میان ایران و اتحادیه استانداردسازی شود، بسیاری از صندوقهای سرمایهگذاری و شرکتهای چندملیتی به این منطقه ورود خواهند کرد.
این سرمایهگذاریها تنها به افزایش سرمایه در گردش محدود نمیشود، بلکه زمینه را برای انتقال دانش فنی، نوآوریهای مدیریتی و توسعه استارتآپهای بومی نیز فراهم میکند. در نتیجه، نهتنها شرکتهای داخلی از این تحولات سود خواهند برد، بلکه اکوسیستم نوآوری منطقه نیز متحول خواهد شد.
توافق تجارت آزاد، همراه با توسعه زیرساختهای دیجیتال میتواند ایران را به یک قطب تجاری جدید در منطقه تبدیل کند؛ مکانی که در آن، تجارت الکترونیک فرامرزی، بدون موانع سنتی، به بخشی از جریان اصلی اقتصاد تبدیل شده است.
افزایش اشتغال و رونق صنایع دانشبنیان
ترکیب بازار ۸۰میلیونی ایران با جمعیت ۱۸۰میلیونی اتحادیه اقتصادی اوراسیا فرصتی بیسابقه برای رشد صنایع فناورانه و اشتغالزایی فراهم میکند. اما تحقق این پتانسیل، مستلزم رفع موانع سنتی و ایجاد اکوسیستمی یکپارچه برای کسبوکارهای دیجیتال است.
کسبوکارهای فناورانه، اگر در محیطی یکپارچه و بدون موانع مرسوم فعالیت کنند، میتوانند علاوه بر افزایش درآمدهای ارزی، انگیزه متخصصان و جوانان را برای ماندن در منطقه و مشارکت در پروژههای نوآورانه تقویت کنند.
همگرایی دیجیتال، مسیر ورود شرکتهای بزرگ فناوری به بازار ایران–اوراسیا را نیز هموار خواهد کرد. در چنین شرایطی، استارتآپهای محلی میتوانند از همکاری و سرمایهگذاری این شرکتهای بینالمللی بهرهمند شوند و شبکهای از نوآوری و رشد مشترک در سراسر منطقه شکل بگیرد.
بخش سوم: چالشها و پیچیدگیهای همگرایی دیجیتال
همگرایی دیجیتال میان ایران و اتحادیه اقتصادی اوراسیا، اگرچه فرصتی کمنظیر برای توسعه تجارت منطقهای فراهم میکند، اما در عمل، با موانع ساختاری و پیچیدگیهای متعددی روبهروست. بدون رفع این چالشها، تحقق یک اکوسیستم یکپارچه و کارآمد تجاری امکانپذیر نخواهد بود.
در این میان، سه عامل کلیدی وجود دارند که میتوانند مسیر همکاری دیجیتال را دشوار سازند: تفاوتهای مقرراتی، محدودیتهای بینالمللی و ضعف زیرساختهای فناورانه و لجستیکی. بررسی دقیق این موانع و راهکارهای بالقوه برای رفع آنها، گام نخست در جهت تبدیل این چالشها به فرصتهای راهبردی است.
۱. شکافهای مقرراتی؛ مانعی در مسیر یکپارچگی بازار: یکی از چالشهای اساسی، ناهماهنگی در قوانین و مقررات میان کشورهای عضو اتحادیه و ایران است. هر کشور، سیاستهای خاص خود را در زمینه تجارت الکترونیک، مالیات، حریم خصوصی دادهها و حلوفصل اختلافات دارد. این تفاوتهای مقرراتی میتواند بیاعتمادی در بازار را افزایش دهد و ریسک تنشهای حقوقی را بالا ببرد.
راهکار چیست؟ ایجاد پروتکلهای مشترک یا حداقل بهرسمیت شناختن متقابل مقررات ملی، میتواند زمینه را برای همگرایی بیشتر فراهم کند. همچنین، تدوین چارچوبهای نظارتی هماهنگ برای خدمات مالی، پرداختهای بینالمللی و حفاظت از دادهها میتواند به کاهش موانع قانونی و افزایش امنیت در تبادلات دیجیتال کمک کند.
۲. تحریمها و محدودیتهای بینالمللی: حتی در شرایطی که زیرساختهای فنی و حقوقی تجارت دیجیتال بهطور کامل فراهم باشد، تحریمهای بینالمللی همچنان یکی از بزرگترین موانع در مسیر جذب سرمایه و تبادلات مالی باقی خواهند ماند. این چالش، بهویژه در حوزه سیستمهای پرداخت و انتقال پول، بیش از هر بخش دیگری تاثیرگذار است. نبود مکانیزم مالی کارآمد و پایدار، نهتنها هزینه تجارت را افزایش میدهد، بلکه دسترسی کسبوکارها به بازارهای بینالمللی را نیز محدود میکند.
برای عبور از این موانع، گزینههایی مانند رمزارزهای باثبات (Stablecoins)، توکنیزاسیون داراییها و ایجاد سیستمهای پرداخت غیروابسته به دلار مطرح شدهاند. با این حال، هیچیک از این راهکارها بدون پشتوانه حقوقی و حمایتهای چندجانبه بهتنهایی نمیتوانند به راهحلی عملی تبدیل شوند. موفقیت چنین مدلهایی، نهتنها به پذیرش آنها از سوی کشورهای عضو اتحادیه بستگی دارد، بلکه نیازمند چارچوبهای نظارتی شفاف، قوانین مالی پایدار و همکاری موثر بین بانکهای مرکزی و نهادهای مالی منطقهای است.
در نهایت، اگر ایران و شرکای تجاری آن نتوانند یک سازوکار مالی قابلاتکا و یکپارچه برای انتقال پول و تسویه حسابهای بینالمللی ایجاد کنند، حتی قویترین مدلهای تجارت دیجیتال نیز در عمل با بنبست مواجه خواهند شد. تنها از طریق طراحی یک سیستم پرداخت امن، پایدار و مورد پذیرش چندجانبه است که میتوان از پتانسیل تجارت دیجیتال برای کاهش هزینهها، جذب سرمایه و افزایش تعاملات اقتصادی بهرهبرداری کرد.
۳. ضعف زیرساختهای فناورانه و لجستیکی؛ چالشی برای توسعه تجارت دیجیتال: همگرایی دیجیتال، فراتر از وضع قوانین و امضای توافقات تجاری است. زیرساختهای فناوری و لجستیکی، اسکلت اصلی این تحول را تشکیل میدهند و بدون آنها، حتی پیشرفتهترین توافقات نیز در مرحله اجرا متوقف خواهند شد. برای آنکه تجارت دیجیتال در منطقهای مانند ایران و اتحادیه اقتصادی اوراسیا به واقعیت تبدیل شود، نهتنها به هماهنگی قانونی، بلکه به بستر فنی قدرتمند، پایدار و یکپارچه نیاز است.
امروز، زیرساختهای دیجیتال در کشورهای عضو اتحادیه با چالشهای جدی مواجهاند. تفاوت در پوشش اینترنت، ظرفیت پردازش دیتاسنترها، امنیت و کارآمدی درگاههای پرداخت و توسعه شبکههای توزیع هوشمند، همگی موانعی هستند که روند همگرایی دیجیتال را تهدید میکنند. این ناهماهنگی، نهتنها اجرای توافقات دیجیتالی را دشوار میکند، بلکه ریسک ایجاد شکافهای ساختاری و تجاری را نیز افزایش میدهد.
در یک سناریوی نامتعادل، برخی کشورها که از فناوریهای پیشرفتهتر و شبکههای مالی کارآمدتری برخوردارند، در موقعیتی خواهند بود که سلطه اقتصادی پیدا کنند؛ درحالیکه سایر کشورها، صرفا مصرفکننده این سیستمها باقی خواهند ماند. این وضعیت، نهتنها رقابت عادلانه را تضعیف میکند، بلکه باعث محدود شدن فرصتهای تجاری برای کسبوکارهای کوچک و متوسط در کشورهایی با زیرساختهای ضعیفتر میشود. در چنین شرایطی، بهجای شکلگیری یک اکوسیستم دیجیتال یکپارچه، شاهد قطببندی اقتصادی و تسلط معدودی از بازیگران خواهیم بود که بهدلیل موقعیت فنی برترشان، بر کل جریان تجارت منطقهای مسلط میشوند.
تنها راه عبور از این چالش، یک استراتژی منطقهای برای توسعه هماهنگ زیرساختهای دیجیتال است. سرمایهگذاری در بهبود دسترسی به اینترنت پرسرعت، ایجاد دیتاسنترهای منطقهای و مدرنسازی لجستیک، نباید بهعنوان پروژههای ملی پراکنده باقی بمانند، بلکه باید در سطحی فراتر، بهعنوان بخشی از یک نقشه راه مشترک اجرا شوند. علاوه بر این، کشورهای عضو باید به یک چارچوب استاندارد مشترک در زمینه فناوریهای مالی، امنیت سایبری و مدیریت داده متعهد شوند؛ چراکه بدون این هماهنگی، یکپارچگی واقعی هرگز محقق نخواهد شد.
جمعبندی: پلی بهسوی آیندهای همگرا و پویاتر
آنچه امروز در قالب توافق تجارت آزاد میان ایران و اتحادیه اقتصادی اوراسیا پیش روی ما قرار گرفته است، صرفا مجموعهای از کاهش تعرفهها و تسهیل مقررات نیست. این توافق، اگر بهدرستی اجرایی شود، میتواند به معماری جدیدی برای زیستبوم اقتصادی منطقه تبدیل شود؛ مدلی که در آن، تجارت نهتنها آسانتر، بلکه هوشمندتر، کارآمدتر و نوآورانهتر خواهد بود.
بستر دیجیتال، گرههای سنتی تجارت را میگشاید و فرصتهایی ایجاد میکند که فراتر از تصور مدلهای سنتی است. اگر زیرساختهای فنی و حقوقی با دقت توسعه یابند و فرهنگ مدیریتی و مصرف دیجیتال در دو سوی مرزها ارتقا پیدا کند، این توافق به مسیری برای شکوفایی تمامی بازیگران اقتصادی تبدیل خواهد شد؛ از شرکتهای بزرگ گرفته تا استارتآپهای نوپا، از صادرکنندگان صنعتی تا تولیدکنندگان محلی.
در این مدل همگرایی دیجیتال، یک تولیدکننده کوچک ایرانی میتواند محصولات خود را بدون نگرانی از موانع ارزی و لجستیکی، مستقیما به دست مصرفکنندهای در هزاران کیلومتر آنسوتر برساند. در سوی دیگر، یک مشتری در اوراسیا، با اعتماد به شفافیت پرداخت و امنیت تحویل، به گسترهای فراتر از بازارهای داخلی خود دسترسی خواهد داشت. هر تراکنش موفقی که در این سیستم شکل میگیرد، اعتمادی تازه میسازد، زنجیرهای از فرصتهای جدید را فعال میکند و اقتصاد دیجیتال منطقه را پویاتر از قبل پیش میبرد. اما تاثیر این تحول تنها به منطقه محدود نخواهد شد. همگرایی دیجیتال در چارچوب یک توافق تجاری میتواند الگویی باشد برای همکاریهای اقتصادی در سطحی گستردهتر؛ مدلی که نشان دهد چگونه یک اراده مشترک میتواند هزینههای تجارت را کاهش دهد، فرصتهای سرمایهگذاری را افزایش دهد و اعتماد میان دولتها و بخش خصوصی را تقویت کند. چنین رویکردی نهتنها رشد اقتصادی را تسریع میکند، بلکه محرکی برای توسعه انسانی، انتقال دانش و همگرایی فرهنگی نیز خواهد بود.
در نهایت، کلید موفقیت این مسیر، در گرو ترکیب سه عنصر حیاتی است: دیپلماسی اقتصادی، نوآوری فناورانه و هماهنگی تجاری. سیاستگذاران ایران و کشورهای عضو اتحادیه، نقشی تعیینکننده در هموار کردن مسیر این تحول دارند. ایجاد چارچوبهای استاندارد مشترک در حوزههای پرداخت، لجستیک، دادههای تجاری و قوانین تجارت الکترونیک، نهتنها موانع اجرایی را کاهش میدهد، بلکه به شرکتها امکان میدهد که با اطمینان بیشتری در این اکوسیستم فعالیت کنند. بدون چنین همکاریهای ساختاری و دیپلماسی اقتصادی هدفمند، حتی بهترین ایدههای تجاری نیز ممکن است در حد کلماتی بر کاغذ باقی بمانند. اما اگر این مسیر با درایت و هماهنگی مدیریت شود، هر کسبوکار نوآوری میتواند بخشی از داستان بزرگتری باشد؛ داستانی که از امروز آغاز شده است و بهاحتمال زیاد، آینده تجارت منطقه را فراتر از مرزهای کنونی متحول خواهد کرد.
* پژوهشگر حوزه عقلانیت و تصمیمگیری