به جای تحمل استرس، خرده‏‏‌استرس‏‏‌های موذی را حذف کنید

ماجرا از این قرار است که او مرتب به فروشگاه تجهیزات موسیقی محلی سر می‌‌‌زد تا گیتار قدیمی‌‌‌اش را کوک کند و نت‌‌‌های جدید بخرد. تا اینکه یک روز پوستری به چشمش ‌‌‌خورد که رویش نوشته بود: «اگر می‌‌‌خواهی آخر هفته‌‌‌ها تفننی در گروهی خودمانی ساز بزنی، پیش ما بیا. هر جایی هم که استعدادمان یاری نکند، صدا را بالا  می‌‌‌بریم.» و پیتر در تصمیمی آنی تماس گرفت.

او برای ما توضیح داد: «کاملا متفاوت از جراحی است. در جراحی من باید کاملا در ذهنم غرق شوم و تمرکز کنم، اما وقتی با بچه‌‌‌ها ساز می‌‌‌زنم اصلا در ذهنم نیستم. خودم را رها می‌‌‌کنم که واقعا لذت‌‌‌بخش است.» انسان فقط زنده به کار و مسوولیت نیست، بلکه به چیزهایی نیاز دارد که روحش را زنده نگه دارد. از پیتر پرسیدیم چه چیزی باعث شد به آن آگهی پاسخ دهد و او گفت: «با دیدن آن پوستر یادم آمد که چقدر عاشق حضور در یک گروه موسیقی بودم و فقط می‌‌‌خواستم دوباره آن حس را تجربه کنم.» بسیاری از ما خاطرات پرشوری از دورانی داریم که حس می‌‌‌کنیم آن زمان بهترینِ خود بوده‌‌‌ایم. شاید زمان دانشگاه یا اوایل ورود به بازار کار بوده باشد، اما درست مثل پیتر آرام آرام خرده‌‌‌استرس‌‌‌های بی‌‌‌پایان زندگی آن لذت و انرژی را از ما می‌‌‌گیرند و ما هم فقط سرمان را پایین می‌‌‌اندازیم و سعی می‌‌‌کنیم بیشتر و بیشتر تحمل کنیم. یا اگر بخواهیم هنر کنیم سراغ توصیه‌‌‌های همیشگی مثل مدیتیشن و تمرین شکرگزاری و کارهایی از این دست می‌‌‌رویم. این کارها همه عالی است، اما اینها بیشتر کمک می‌‌‌کنند آستانه تحمل استرسمان را بالا ببریم. در صورتی که سوال اصلی این است که بهتر نیست به جای اینکه قدرت تحمل استرسمان را بالاتر ببریم، بعضی از آن خرده‌‌‌استرس‌‌‌های موذی را حذف کنیم؟ تحقیقات نشان می‌‌‌دهد که تاثیر تعاملات منفی پنج برابر بیش از تعاملات مثبت است. ما روزانه با حجم زیادی از خرده‌‌‌استرس‌‌‌هایی مواجه هستیم که حتی متوجهشان هم نیستیم. فقط تصور کنید که اگر حتی یکی دو تا از خرده‌‌‌استرس‌‌‌هایتان را هم شناسایی و اصلاح کنید، چه تغییری می‌‌‌توانید در حالتان ایجاد کنید. و حتی بهتر از آن، اگر بتوانید یکسری تعاملات جدید و مثبت و معنادار با آدم‌‌‌هایی بسازید که به زندگی‌‌‌تان هدف و انگیزه می‌‌‌دهند و باعث رشدتان می‌‌‌شوند چه؟

در کتابی که طی پنجاه و یک قسمت مرورش کردیم، ابزارهایی در اختیارتان قرار دادیم تا مسیرهای پنهان ورود خرده‌‌‌استرس‌‌‌ها را شناسایی کنید و بتوانید آن چیزی را که احساس می‌‌‌کنید به زبان بیاورید. چون شما نمی‌‌‌توانید مشکلی را حل کنید که اصلا از وجودش بی‌‌‌خبرید، یا روی برطرف کردن چیزی کار کنید که اسمی برایش ندارید. با این ابزارها می‌‌‌توانید تشخیص دهید خرده‌‌‌استرس‌‌‌ها از کجا می‌‌‌آیند و چطور می‌‌‌توان جلویشان ایستاد و در عین حال می‌‌‌توانید ببینید کجاها خود شما هم ناخواسته چرخه خرده‌‌‌استرس دیگران را ادامه می‌‌‌دهید. برایتان گفتیم که شادترین آدم‌‌‌هایی که ما با آنها مصاحبه کردیم، در چه چیزهایی متفاوت‌‌‌اند. موضوع این نیست که آنها در مقابله با خرده‌‌‌استرس‌‌‌ها یا حذف آنها خارق‌‌‌العاده عمل می‌‌‌کنند و همین باعث می‌‌‌شود کمترین آسیب را ببینند، بلکه عمده علتش این است که زندگی چندوجهی و گسترده‌‌‌ای با لایه‌‌‌های گوناگون دارند.

ما به ۱۰ درصدی‌‌‌هایی که زندگی‌‌‌شان را به گونه‌‌‌ای چیده‌‌‌اند که از معاشرت با دیگران انرژی می‌‌‌گیرند، واقعا احترام می‌‌‌گذاریم و در طول تحقیقاتمان، خودمان هم سعی کردیم تکنیک‌‌‌هایی را که آموخته بودیم برای شناخت و مقابله با استرس و پیدا کردن لحظات کوتاهی از ارتباطات واقعی با دیگران در زندگی به کار بگیریم. هر دوی ما (راب و کارن، نویسندگان کتاب)، از نو آموختیم که قدرت ارتباطات اصیل با آدم‌‌‌های مهم زندگی‌‌‌مان، می‌‌‌تواند چه سپر قدرتمندی در برابر خرده‌‌‌استرس‌‌‌های زندگی باشند. نکته قابل توجه اینجاست که ما طی دهه‌‌‌ها تحقیق و پژوهش و همکاری با معتبرترین سازمان‌‌‌های دنیا آن‌قدری نیاموختیم که از حرف‌‌‌های مصاحبه‌‌‌شونده‌‌‌های حاضر در این کتاب درس گرفتیم. واقعا این روزها بحران حال خوب کاملا محسوس است، اما در عین حال راه‌‌‌حل قدرتمندی هم برای آن وجود دارد. برخی از خرده‌‌‌استرس‌‌‌ها را از زندگی‌‌‌تان حذف کنید و به دنبال لحظات کوتاهی از ارتباطات واقعی با دیگران باشید؛ همان لحظاتی که می‌‌‌توانند بُعد تازه‌‌‌ای به زندگی‌‌‌تان بیفزایند. واقعیت این است که ما هرگز در هیچ دورانی به اندازه حالا قدرت نداشتیم که شکل زندگی‌‌‌مان را – چه در کار و چه در انتخاب آدم‌‌‌هایی که با آنها معاشرت می‌‌‌کنیم- خودمان بسازیم. با قدم‌‌‌های کوچک شروع کنید.

منبع: کتاب The Microstress Effect